هیچکس زاغچه‌ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت...

 

هرکسی از دید خودش به مسئله نگاه می‌کنه. هرکسی حرف خودش رو می‌زنه بدون اینکه حرفهای دیگران رو بشنوه.

 

باباجونی افکار و عقاید خاص خودش رو داره.

مامان نگاه می‌کنه به فامیلهای از دماغ فیل افتاده‌ش.

خاله راضیه می‌خواد آرزوهای دست نیافته‌ی خودش رو محقق کنه.

بابای متین هم دلایل خودش رو داره.

 

هیچ‌کس حرف بقیه رو نمی‌شنوه. برای هیچ‌کس دلایل بقیه مهم نیست. هرکسی می‌خواد عروسی مستانه اون‌طوری باشه که خودش می‌خواد.

 

هیچ‌کس مستانه رو جدی نمی‌گیره.

 

بابا، مستانه رو متهم می‌کنه به بی‌ملاحظگی.

مامان، مستانه رو متهم می‌کنه به طرفداری از خونواده‌ی متین.

خاله راضیه، مستانه رو متهم می‌کنه به خودخواهی.

 

هیچ‌کس مستانه رو جدی نمی‌گیره.

 

مستانه مجبوره بشینه و همه‌ی این حرفها رو گوش کنه. نمی‌تونه بره توی اتاق و در اتاقش رو ببنده و صدای هیچ‌کس رو نشنوه. این روزای آخر نباید از این اتفاقها بیفته. مستانه می‌شینه و گوش می‌ده و سر تکون می‌ده.

 

مستانه با خودش فکر می‌کنه اون موقعی که این انتخاب رو کرد می‌دونست که یه روزی یه همچین اتفاقهایی میفته.

فکر می‌کنه این حرف و حدیثا در مقابل چیزایی که تویه سال قبل عقدش شنید، هیچی نیست.

مستانه یادش میاد چند روز پیش وقتی تینا بهش گفته بود چقدر سختی کشیدین، چیز زیادی به خاطر نمیاورد.

مستانه می‌دونه که دو سه ماه دیگه از سختیهای این روزها هم چیزی توی خاطرش نمی‌مونه.

 

هرکسی حرف خودش رو می‌زنه.

 

هیچ‌کس مستانه رو جدی نمی‌گیره.

 

نظرات 20 + ارسال نظر
طنین شنبه 25 خرداد 1387 ساعت 08:43 http://asalioman.blogsky.com

عزیز دلممممممم درکت می کنم خیلی سخته توی این دوران آدم دلش آرامش می خواد ولی بقیه اصلا اینو نمی فهمن و همش حرف خودشونو می زنن.خوشحالم که مطمئنی بعد از ازدواج اصلا یادت نمیاد چی بهت گذشته چون اونموقع است که می تونین با هم و بدون دخالت بقیه زندگی کنین

تینا شنبه 25 خرداد 1387 ساعت 08:52

آره مستانه... اینطوری بهتره... تمام سئوالهات جواب داده میشه ... هرچند خیلی طولانیه این قصه ی لعنتی زندگی من...
مستانه این رو هم میدونی که مهمتر از تمام اینها که شمردی اینه که خدا بالاخره تو و متین رو مایه ی آرامش هم قرار داده و این روزها خوب و بد میگذره؟ این رو هم میدونی که همونطوری که از سختیهای گذشته چیزی یادت نمونده تمام این روزها برات چند وقت دیگه تبدیل به خاطراتی میشه که در نهایت یه لبخند رو لبت باقی میگذاره؟
برام عزیزی خانوم غصه هاتو بیشتر تقسیم کن...

یاسر شنبه 25 خرداد 1387 ساعت 08:59 http://asemooni.blogsky.com

سلام

خوبی؟ اگه می خوای دیگران تو رو جدی بگیرند اول باید خودت خودتو جدی بگیری. یک دیسیپلین خاص می تونه راهگشا باشه. زودتر ایجادش کن

صبورا شنبه 25 خرداد 1387 ساعت 09:06 http://saboorajanam.persianblog.ir

سلام مستانه جونم
خوبی خانومی
این حس تو دقیقا حسی هست که به تمام عروس خانوما قبل عروسی دست میده
عزیز دلم مراقب خودت باش

فیروزه شنبه 25 خرداد 1387 ساعت 09:09

تا اینجای راه رو به خدا توکل کردید و عشقتون رو ثابت کردید و دیگه نزدیک به خط پایان هستید ... مستانه صبور باش ... شرایطت رو درک میکنم ... و می دونم که تحملت بیشار از اینهاست ...

گل دختر شنبه 25 خرداد 1387 ساعت 09:13 http://www.mosafer001.blogfa.com

وحشتناک ترش رو هم دیدم....
به قول خودت زود یادتون میره....

عوضش خیلی چیزا یاد میگیرید....

مهم اینه که کی مستانه رو جدی میگیره.اون میشه همراه همیشگیت تو زندگی...

تو به همون شنبه شبی فکر کن که در راهه.بقیه رو بسپر به خدا...همونی که تاحالا تو بغلش بودی و فقط جای پای اون رو شن ها مونده.... فقط خدا....

متین شنبه 25 خرداد 1387 ساعت 09:18 http://baadbadak.blogsky.com

از همه گفتی الا متین! الان همه فکر می کنن متین اینجا نقش هویج رو بازی می کنه!
نمی دونن که فلسفه ی خلقت متین "جدی گرفتن مستانه"اس...
مستانه و متین می‌دونن که دو سه ماه دیگه از سختیهای این روزها هم چیزی توی خاطرشون نمی‌مونه.
...مستانه جدی جدی عروس قصه هاس!

من شنبه 25 خرداد 1387 ساعت 10:00 http://you-and-me.blogfa.com

سلام مستانه جون
کارای روزای مونده به عروسی خیلی زیاده خسته نباشی .
مستانه جان توی تمام عروسی ها از این حرف و حدیث ها زیاده . سعی کن تحمل کنی تا با خوبیه و خوشی برید سر خونه زندگیتون .
ما هم کم سختی نکشیدیم ولی بعد که میرید زیر یه سقف دیگه خودتون تنها هستید و کسی نمی تونه وارد حیطه شما بشه ( البته دیگه نباید اجازه بدید )
الان هر حرفی یا کاری که بکنی به ضررت تموم میشه ( اینم از بدشانسی ماهاست که شوهرمون رو خودمون انتخاب کردیم ) ولی بعدا مطمئن باش دیگه از این دست مشکلات نخواهی داشت .(شرایط شما خیلی به ما شبیه )

سایه شنبه 25 خرداد 1387 ساعت 10:34 http://raahetaze.persianblog.ir

مهم اینه که متین مستانه رو جدی میگیره

خانمه شنبه 25 خرداد 1387 ساعت 10:52

خوبه که خودت هم میگی زودی یادت میره .
فقط این وسط به فکر سلامتیت باش . عروس شاد و سرحال یه چیزه دیگه است

صبا شنبه 25 خرداد 1387 ساعت 12:13 http://www.hichkare.wordpress.com

آخی ... نازی ... عروس خانوم


این نیز بگذرد....

مریم شنبه 25 خرداد 1387 ساعت 12:22 http://mayjoon.blogfa.com

همین که مستانه می دونی اینا همش زودگذره و همه چیز قراره به خوبی و خوشی برگزار شه کافیه. همین که مستانه می دونه توی روزهای آخر نباید تنش ایجاد کنه خودش کلیه. کاری که من نکردم و وقتی یادش میوفتم تنم می لرزه.

گلی روزانه های ما شنبه 25 خرداد 1387 ساعت 13:13

مهم اینه که می گذرد! نگران نباش! هر از گاهی اعتراض هم ممکنه سازنده باشه!

سلام مستانه جون سلام عروس جونی سلام بابا ولشون کن تو این روزا همه کس حرف میزنن حتی اون کسی که انتظارش رو نداری میدونی کی میگم آره بگذریم دست به دلم نگذار عزیزم
من عروسی نکردیم این حرفها رو میشنوم اشکالی نداره میگذره میری خونه خودت ولی همیشه ما آدم ها باید مواظب دهان خودمون باشیم تا کسی رو ناراحت بکنیم
درست میشه ولی سعی کن تو ذهنت پاک شه عزیزم درست میشه

× دو کبوتر × الهام × شنبه 25 خرداد 1387 ساعت 15:08

درست میشه عزیزم . همین که خانومی می کنی و به قول خودت این روزای آخر کسی رو نمی رنجونی ... یعنی که خیلی مهربونی و زندگی شیرینی رو خواهی داشت

نهال شنبه 25 خرداد 1387 ساعت 16:40 http://ma2nafar.blogsky.com

فقط متین مهمه مستانه! زندگی و اعصابت رو وارد حاشیه ها نکن! از گوش دومی بده بیرون!

دختر بابایی شنبه 25 خرداد 1387 ساعت 17:33 http://roshan1980.persianblog.ir

سلاممممممممممم:)
اینجور مواقع اصلن همه منتظر بهونه‌ن انگار که غر بزنن.. مختص تو هم نیست ها.. برای همه همینطوره.. تو غصه نخور.. همه چی تموم میشه.. به خوبی و سلامتی انشاله.

خانوم زیگزاگ شنبه 25 خرداد 1387 ساعت 21:43 http://Daily.30n.ir

مستانه جووونم ناراحن نباش! صبوری کن... یه کم دیگه که بگذره همه چی براتون شیرین میشه! حتی این همه جار و جنجاله قبله ازدواجتون.

پت یکشنبه 26 خرداد 1387 ساعت 06:24 http://chocoholic.persianblog.ir

واییییییی اگه به حرف مردم باشه که خودشونم نقض میکنن! آخرش میخوای به کدوم ساز برقصی؟!

خانوم خونه یکشنبه 26 خرداد 1387 ساعت 11:25 http://www.tarhi-no.blogfa.com

وااای عزیزم درکت میکنم
الان هرکسی واسه خودش یه سازی میزنه و...
ولی سعی کنین اهمیت ندین
ما که خیلی اعصابمونسر این چیزا خورد شد و هیچی از جشنمون نفهمیدیم
راستی چرا نمیای پیشم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد