چشمه کجاست؟

  

* دیروز به خاطر گرفتن یه بسته مجبور شدیم تا پست دربند بریم. دیروز. روز قبل از نیمه شعبان. به متین می‌گم متین یادته پارسال این موقع کجا بودیم؟

 

یادش نمیاد. یادش نمیاد پارسال روز قبل از عقدمون کجا بودیم.

راهنماییش می‌کنم. 

    -   همین دور و برها بودیم متین.

    

یه حدسهایی می‌زنه.

    -   اومده بودیم تجریش لباس بخریم؟

    -   رفته بودیم امامزاده صالح دعا کنیم؟

    

اما همه حدسهاش  غلطه. حق هم داره. آخه هیچ کس روز قبل از عقدش پا نمیشه بره دربند.   یه کوه‌نوردی حسابی که ممکنه باعث بشه فردا صبحش از زور پا درد نتونه از جاش بلند بشه.

  

  

*  می‌تونیم مثل همه برای سالگردمون یه جشن درست و حسابی راه بندازیم. اما هیچ چیز بیشتر از یه خلوت دونفره زیر نور یه شمع نمی‌چسبه.

 

نگاه کردن به شعله‌ای که یه لحظه آرومه و یه لحظه پر از حرکت، حس خاصی بهم می‌ده. شاید همون حسی رو که دریا با تمام وسعتش بهم می‌ده. 

  

توی شعله شمع زندگی جاریه، همونطور که توی دریا جاریه.

 

با نگاه کردن به شعله‌ی شمع یه چیزی توی قلبم شعله می‌کشه. یه چیزی که مدتهاست خاموش شده. با نگاه کردن به شعله قلبم دوباره روشن میشه. می تپه. زنده میشه. یه حضور گرم پرش می کنه.

  

خدایا تمام تلاششم رو می‌کنم که این شعله رو روشن نگه دارم.
  

    

  

*  دلم می‌خواد بشینم و یه پست طولانی راجع به سریال lost بنویسم. ولی الان اونقدر جوگیرم و تحت تاثیر که اگه چیزی بنویسم نمی‌تونه خیلی از واقعیتهای این سریال استثنایی رو نشون بده.

 

از صبح با متین یکسره نشستیم و لاست دیدیم. از قسمت 19 تا 24. یعنی تا آخر بخش یک سریال.

  

من الان انقدر هیجان زده و وحشت زده‌ام که حتی از صدای زنگ تلفن و روشن شدن چراغ هم می‌ترسم.

  

 

   


*  همزمان دارم بیوتن رو هم می خونم. عاشق سبک نوشتنش شدم. عاشق اون دلارهای وسط پاراگرافها و سجده های وسط متن.

 

 

* این روزا بیشتر دلم می خواد بشنوم تا حرف بزنم. بیشتر دلم می‌خواد بخونم تا بنویسم.
 

 

* چقدر فاصله زندگی و مرگ به هم نزدیکه.

 

   

* چشمه کجاست تا که من

                              آب کٍشم سبو سبو؟

  

نظرات 20 + ارسال نظر
آستان حضرت دوست یکشنبه 27 مرداد 1387 ساعت 22:00 http://astan.blogsky.com

منم lost هستمت....خیلی با حاله...من که از کارو زندگی افتادم

´°●¤◦( دزیره )◦¤●°` یکشنبه 27 مرداد 1387 ساعت 22:38 http://desiree.blogfa.com/

وای مستانه جدا رفته بودین دربند؟؟ چه کار جالبی!

منم جشن دونفره رو ترجیح میدم

زهرا یکشنبه 27 مرداد 1387 ساعت 23:55 http://sookootez.blogsky.com

واسه من انجام دو تا کار با هم سخته...فکر کنم ..غیر ممکنه

پت دوشنبه 28 مرداد 1387 ساعت 04:21 http://chocoholic.persianblog.ir

دربند؟!

تینا دوشنبه 28 مرداد 1387 ساعت 08:18

در به در دنبال ادامه ی سریالم ... دو تا دی وی دی رو همون شب اول دیدیم ... خیلی باحال و هیجان انگیزه ... جون من به خاطر باقی سریال هم شده زودتر بیا خونمون دی وی دی خریدم که ایندفعه یه جا رایتش کنم... اینطوری نمیشه ...
راستی مبارک باشه... خوشحالیتون ... و آرامشتون زیر شعله ی شمع پایدار
میگی کی میای یا بگم کی میام بدزدمت

صبا دوشنبه 28 مرداد 1387 ساعت 10:37 http://www.hichkare.wordpress.com

خانمه دوشنبه 28 مرداد 1387 ساعت 11:14 http://he-and-she.blogfa.com/

این سریال ترسناکه؟؟؟ من اصلا اعصاب دیدن چیزهای ترسناک رو ندارم

نمی شه گفت ترسناک ولی بدجوری با اعصاب آدم بازی می کنه...

من دوشنبه 28 مرداد 1387 ساعت 12:38 http://you-and-me.blogfa.com/

سلام مستانه جان
چه کار جالبی ... می تونید هر سال شب سالگرد عقدتون برید دربند تا خاطرش براتون زنده بشه
ما هم تا قسمت آخر این سریال رو ببینیم از کار و زندگی رسما افتاده بودیم و الان هم که تمومش رو دیدیم دلم کلی برای شخصیتهاش تنگ شده . مخصوصا برای هارلی ...
می دونی این سریال تموم نمی شه و تا سال ۲۰۰۹ مشغول ساختش هستند ؟ یعنی بعد از اینکه ۲۲ تا دی وی دیش رو دیدی باید منتظر بمونی تا بقیش بیاد .

دهکده رویا دوشنبه 28 مرداد 1387 ساعت 13:12

سلام مستانه
سالگرد عقدتون رو تبریک میگم
خوش باشین
وای من در بند رو خیلی دوس دارم!

دزی دوشنبه 28 مرداد 1387 ساعت 13:19

تبریک می گم مستانه جووووووووونم
امیدوارم صدمین سالشو یه جشن دو نفره بگیرین با یه عالمه شمع خوشگل

راستی می دونستی من عاشق سبک نوشتنتم
یه جورایی منو معتاد کرده

نازنین دوشنبه 28 مرداد 1387 ساعت 13:41 http://adatmikonimm.blogfa.com/

من از بیوتن خوشم نیامد نمی تنم تمامش کن تو تمومش کن به من بگو چی شد

آزاده دوشنبه 28 مرداد 1387 ساعت 14:32 http://www.dalanebehesht.blogfa.com

چه شنبه قشنگی..

و چه شاعرانه عاشقانه ای...

شمع رو دوست دارم..
و همین طور جدیداْ شنبه ها رو..
تینا می دونه چرا...

و این شنبه که میاد..۲ شهریور...
وای خدایا...

آزاده دوشنبه 28 مرداد 1387 ساعت 14:34 http://http://www.dalanebehesht.blogfa.com/

مستانه جون؟
می شه بهم بگی که این lost رو از کجا می تونم تهیه کنم؟

کنجکاو شدم حسابی..

√مهرنوش خانومی√ دوشنبه 28 مرداد 1387 ساعت 16:38 http://tameshki.blogsky.com

ایییییی

دربند ... نگووووووووو

دلم کباب سوخاری شد

حالا

بنویس ... اخه خوب می نویسی ...

افتخار نمیدی بیای ببینی من چطوری مینویسم ؟؟؟؟؟؟

۲ اومدم نیومدی ...


پیش منم بیا دیگه

زهره دوشنبه 28 مرداد 1387 ساعت 17:27 http://www.zobeh85.blogsky.com/

منم میخوام این فیلم را ببینم. کجا برم؟

خانوم خونه دوشنبه 28 مرداد 1387 ساعت 20:18 http://www.tarhi-no.blogfa.com

وااای منم می خوااااااااااام فیلم ترسناک

بهارین دوشنبه 28 مرداد 1387 ساعت 21:45 http://baharin.blogsky.com

زندگی همه جا جاریه...
حتی تو یک قلب خسته و زخم خورده!

دختر بابایی دوشنبه 28 مرداد 1387 ساعت 22:17 http://roshan1980.persianblog.ir

سلاممممممممممممم:)
سالگرد عقدتون مبارک دختر
چقده همه از این لاست تعریف میکنن.. منم برم ببینمش

شمس سه‌شنبه 29 مرداد 1387 ساعت 09:59 http://www.toranjestan.blogfa.com

سلام..مبارکه..من عکاسم...سر بزن با متین...

[ بدون نام ] یکشنبه 3 شهریور 1387 ساعت 03:29

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد