عطر یک فرشته!


متین جلوی تلویزیون خوابش برده. بیدارش می‌کنم و می‌برمش توی تخت. پتو رو تا پیشونیش می‌کشم بالا و خودم هم می‌رم زیر پتو.


متین توی خواب و بیداری ازم می‌پرسه: "مستانه چه عطری زدی. چقدر خوشبوئه"


من که تا حالا فکر می‌کردم این بویی که حس می‌کنم بوی عطر جدیدیه که متین خریده، تعجب می‌کنم: "من عطر نزدم. این بوی خودته."


متین رو بو می‌کنم. ولی این بوی متین نیست. لباس خودم رو هم بو می‌کنم. نه. بوی من هم نیست.


- شاید بوی گلهای نرگسه؟

- نه.


- شاید بوی عطریه که امروز توی عطرفروشی امتحان کردی؟

-نه.


- شاید...

- ...



متین خوابش برده و من در گوشش می‌گم: " شایدم عطر فرشته‌ایه که اومده بهمون سربزنه."



متین آروم نفس می‌کشه و من از فرشته می‌خوام حالا که تا اینجا اومده سه تا آرزوم رو هم برآورده کنه.


اولیش، سلامتی بابای ساره است.

دومیش، اینه که طوطیا بتونه بحرانی رو که توشه پشت سر بذاره.

سومیش،...



نظرات 19 + ارسال نظر
خانمه شنبه 28 دی 1387 ساعت 08:46 http://he-and-she.blogfa.com/

سلام .صبح کله سحر بخیر .
جدی جدی نفهمیدی بو از کجاست ؟

نه. جدی جدی نفهمیدم.

وحیده شنبه 28 دی 1387 ساعت 09:11

سومیش حتما یه نی نیِ ناز و تپلیه

عمراً!

متین شنبه 28 دی 1387 ساعت 09:13

شک نکن که همه دنبال سومیش می گردن و تو...

همه؟
من چی؟

تینا شنبه 28 دی 1387 ساعت 09:37

حداقل دو سوم آرزوهات جهتش به سمت بیرون خودته و همینجوری میشه که تو شدی مستانه ی دوست داشتنی من.... مستانه ی دوست داشتنی ما...

:)

فیروزه شنبه 28 دی 1387 ساعت 10:04

برای دو تا آرزویت : آمین
برای سومی حدس ام اینه که خوابت برده مستانه

نه دیگه این دفعه حدست اشتباه بود.

سرور شنبه 28 دی 1387 ساعت 10:32 http://ssoorroor.blogsky.com

سومیش یه آرامش شیرین بوده ....مگه نه!!؟؟

یه چیزی تو همین مایه ها

یه عدد سارا شنبه 28 دی 1387 ساعت 10:44 http://sarasadr.blogfa.com/

من سومیشم میخوام بدونم
کنجکاویه
به امید بر اورده شدن همشون

همیشه آدم به چیزایی که می خواد نمی رسه :دی

تسنیم شنبه 28 دی 1387 ساعت 11:03 http://www.t7.blogfa.com

تازگی ها خیلی مثبت ۱۸ می نویسی!‌
یه حالت دیگه هم وجود داره: بوی یک شیشه ادکلنی که یک ماه پیش روی ملافه ی تخت شکوندی!


آمین!

من تا حالا فقط دو تا لیوان و یه کاسه شیکوندم. هیچم یه شیشه عطر نشکوندم.

علی شنبه 28 دی 1387 ساعت 11:13

سلام دوست خوبم
من یه چیزایی در آدرس ذیل نوشتم که با توجه به نوع نگاهت، ممنون میشم اگر نظرت رو در این مورد بدونم. فقط جسارتاً خواهش میکنم اگر مطالب به نظرت قابل خوندن اومد، حتماً پاسخ سوالهای داخل متن رو بده چون قطعاً خوندن جوابهای شما بهم کمک میکنه. پیشاپیش ممنون از حضورت www.seeyourinside.blogsky.com

روزانه های ما شنبه 28 دی 1387 ساعت 13:35

ها سومیش؟

؟

خانوم بستنـــــــــــی شنبه 28 دی 1387 ساعت 14:10

برای دعاهات آمین..امیدوارم سومیشم هرچی که هست زوده زود برآورده بشه

هروقت میام اینجا و می بینم فیلم یا کتاب معرفی کردی زودی یادداشتش می کنم..ظاهرا سلیقه ات زیادی با سلیقه ی من یکیه و این منو خیلی خوشحال میکنه..

همیشه از این معرفی ها داشته باش لوفن

۶ماهه شدنتون رو با تاخیر تبریک میگم..ایشالا ۱۶۰ ساله بشین مادر

:) مرسی

پت شنبه 28 دی 1387 ساعت 14:54

آرزوهات برآوره بشن امیدوارم
عکس اول رو دزدیدم!

فقط دزدیدی یا ازش سواستفاده هم کردی؟؟؟

رها شنبه 28 دی 1387 ساعت 17:50 http://raharash.blogfa.com

سلام مستانه جان...مرسی که لطف کردی و کامنت گذاشتی. من آدرس ایمیلم رو گذاشتم ممنون میشم این لطف رو برام بکنی...مرسی

صید قزل آلا در مدرسه شنبه 28 دی 1387 ساعت 19:46

سلام دوست جان

از اینکه به وبلاگ عقشولیت دوباره، تاکید می کنم، دوباره! اومدم بسی بسیار زیاد خوشحالم...قبلا ها هم اومده بودم و اینجا رو هوارتا دوست داشتم...ممنون بابت لینک و دیگه چی؟ آهان! مرسی که این لینکت راجع به آرزو هستش...منم از فرشته ی شما سه تا آرزو خواستم. ان شاالله آرزو هامون با هم برآورده میشن.

قربانت: آرزو

آرزو(صید قزل آلا در مدرسه) شنبه 28 دی 1387 ساعت 19:50

منظورم این پٌستت بود دوست جان!(آدمک هات سختن..تو آدمک خجالت ببین)

باران شنبه 28 دی 1387 ساعت 23:45 http://barancheckcheck.blogafa.com

عزیزم
مرسی از نظرت گلکم. نظر لطفته، ولی اسمم رو توی لیست سمت چپ وبلاگت ندیدم. چرا؟

ساره یکشنبه 29 دی 1387 ساعت 00:01 http://sareheh.persianblog.ir

بعضی وقتا کم میارم، بعضی وقتا یهویی لال می شم، بعضی وقتا ذهنم یاری نمی کنه که حتی یک کلمه ی مناسب موقعیت به زبون بیارم... مستانه این همه محبتت چشمام رو داغ می کنه... خدا کنه به هر سه تا آرزوت برسی... زودتر و زودتر...
راجع به پیشنهادت واسه ختم قرآن هم همون عبارات بالا صدق می کنه... کاش تشکر کردن انقدر سخت نبودُ کاش عبارتی در شان پیدا می کردم...

تینا یکشنبه 29 دی 1387 ساعت 09:34

راستی یه سئوال ... بحران طوطیا؟ فهمید ؟

مریم یکشنبه 29 دی 1387 ساعت 13:58

ببخشید طوطیا کیه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد