دختری با لباس صورتی!


دیروز عصر یه سر رفتیم پارک قیطریه که بعد مدتها یک کمی زیر بارون قدم بزنیم و یه حال و هوایی عوض کنیم. بعد از اینکه نیم ساعت توی پارک راه رفتیم، طبق عادت مألوف رفتیم سمت زمین اسکیت! البته نه برای اینکه اسکیت بازی کنیم، بلکه برای اینکه بچه­‌ها رو تماشا کنیم و از بازیگوشی و شیطنتشون لذت ببریم. ولی زمین اسکیت خیس خورده بود و هیچ بچه­‌ای جرات نمی‌کرد پاش رو بذاره اونجا.


یک کمی اون طرفتر یه استخر توپ بود. رفتیم اونجا و پشت شیشه‌ش وایسادیم به یکه به دو کردن با هم. آخه من دوست داشتم بچه‌مون شکل اون پسر کوچولوئه باشه که خودش رو از حلقه‌ی بسکتبال آویزون می‌کرد و بعد یهو دستش رو ول می‌کرد و قل می‌خورد لای توپها! اما متین می‌گفت دخترمون باید شبیه اون دختره که با لباس صورتی کنار استخر نشسته، باشه!


نمی‌دونم چی شد که وسط این بحثها من یه حرفی زدم و متین هم شک کرد و ترسید و تمام راه برگشت رو دنبال یه داروخانه گشت و بالاخره موفق شد و هرچی من گفتم به خدا شوخی کردم و من مطمئنم و ... دیگه باور نکرد.


وقتی اون چیزی رو که می‌خواست از داروخانه خرید و آورد توی ماشین یهو ترس برم داشت!


نکنه واقعا اتفاقی افتاده باشه؟ نکنه دوتا خطش رنگی بشه؟ نکنه جوابش مثبت باشه؟


متین هم عوض دلداری دادن فقط می‌گفت نگران نباش ممکنه اضطراب روی جوابش تاثیر بذاره!



بالاخره رسیدیم خونه و من با دست لرزون آزمایش رو انجام دادم و اون دو دقیقه­‌ای که وایساده بودم بالا سرش و رنگی شدن خطها رو نگاه می‌کردم قد یه هفته برام طول کشید.


و خوب خدا رو شکر فعلا جواب منفی بود و بچه­‌ای در کار نبود و منم به خاطر متین کوتاه اومدم و قبول کردم که بچه‌مون شبیه اون دختره که با لباس صورتی کنار استخر نشسته بود، باشه!




پ.ن: یه چیزی رو توی پست قبل نوشته بودم که ظاهراً منظورم رو خوب متوجه نشدین! برای همین مجبورم واضحتر بگم: " من بلیط جشنواره می خوام."


نظرات 22 + ارسال نظر
فیروزه یکشنبه 13 بهمن 1387 ساعت 09:53

یعنی پس نشد خاله بشیم؟!
منم بلیط جشنواره میخوااااااااااااام ... چی کار کنیم یعنی مستانه؟!
راستی یه سوالی ... از طریق اون لینکی که گفتی برای زیرنویس اپیزود پ و ۲ لاست اقدام نمودیم اما نوشته ها به صورت علامت سوال میاد ... چرا یعنی؟ ... کمک کن دیگه لاست خونم افتاده!!! ... از بی لاستی داریم ۲۴ رو می بینیم

من این کار رو کردم:

زیرنویساش رو از اینجا دانلود کردم:

http://www.farsisubtitle.com/download/uploads/Lost.Sea.5.Epi.01.Because.You.SRT.rar

http://www.farsisubtitle.com/download/uploads/Lost.S05E02.The.Lie.HDTV.XviD-2HD.rar

اسم زیرنویسها رو دقیقا مثل اسم فیلم بذار و بذار کنار فیلم. توی ویندوز XP باید درست نشون بده ولی اگه بخوای توی dvd player ببینی یه تغییرات دیگه هم می خواد.

باتو یکشنبه 13 بهمن 1387 ساعت 09:54 http://www.batotaeshgh.blogfa.com

مستانه منم با اون دختر کوچولوی لباس صورتی موافقم . در کل من عاشق دختر بچه هام .

:) ولی من در کل پسرا رو بیشتر دوست دارم.

بهاره یکشنبه 13 بهمن 1387 ساعت 10:08 http://rouzmaregiha.blogsky.com/

اگه اون دخمل ناز همینی باشه که تو عکسه منم از اونا میخوام

حالا از کجا بیاریم؟

وحیده یکشنبه 13 بهمن 1387 ساعت 10:08

هر چی هست تپل مپله... من که می دونم!!

ولی خدائی انقدر حول و حوشِ نی نی فکر نکن مستانه اون وقت قانونِ جاذبه کارِ خودشو میکنه ها! از من گفتن بود اون وقت زنگ نزنی بگی وحیده پاشو بیا کمک من بلد نیستم پوشک عوض کنما!! درسته من میام ولی تا من برسم خونه ی شما...

راستیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی سعید پارکِ قیطریه و اون فرارِ بزرگ

تا من نخوام قانون جاذبه نمی تونه کاری بکنه...

وحیده یکشنبه 13 بهمن 1387 ساعت 10:12

مستانه اگه بری جشنواره ها!! یعنی تنها بری!!

کی جراتش رو داره...

تینا یکشنبه 13 بهمن 1387 ساعت 10:42

منم میخواااااااااااااااااام

کدومشو؟

تینا یکشنبه 13 بهمن 1387 ساعت 11:21

خب البته این خودش یک سئوال فلسفی به جاست .... شما رو دو تا جنبش حساب کن.... بلیط جشنواره و پسرررررررررررررررررررر

سیندخت یکشنبه 13 بهمن 1387 ساعت 11:30 http://sindokhtane.blogfa.com

وای ما ۱۰ روز بود در تب و تاب این اتفاق بودیم و از ترس داشتیم می مردیم! و من الان حال خوب اون لحظه ی تو رو درک میکنم!!!
ما که از خیر جشنواره گذشتیم دیگه با فیلمهایی که اونجا هم سانسور میشن و اونهایی که به میل خودشونه نمایش میدن!

سرور یکشنبه 13 بهمن 1387 ساعت 12:24 http://ssoorroor.blogsky.com

اصلا دو قلو ...بهتره!!

دزی یکشنبه 13 بهمن 1387 ساعت 13:00

وای مستانه جونم منم عاشق پسر ها هستم و مهربون هم دخترا رو با لباس صورتی !!! دوست داره
منم بلیط جشنواره می خوام خوب

روناک یکشنبه 13 بهمن 1387 ساعت 13:01 http://www.ronaak.blogfa.com

چه جالب من و سهند هم دیروز تو مغازه های لباس بچه همش سر بچه مورد نظرمون کل کل می کردیم

روزانه های ما یکشنبه 13 بهمن 1387 ساعت 13:26

ترسوندیم!

راستی مستانه حالا اگه یکی دوسه بار ماشینو اینور اونور بزنه بعد هم راننده نشه تکلیفش چیه؟

باران یکشنبه 13 بهمن 1387 ساعت 13:44 http://baran.special.ir

حالا چی میشد اگر بچه ای در کار بود؟

جیغ یکشنبه 13 بهمن 1387 ساعت 18:36 http://jootii.blogsky.com/

این اتفاق واسه دوست منم افتاد با این تفاوت که اونا هنوز تو عقد بودن....
جالب بود ...داشت واسم تعریف می کرد که عق کردن و با اینکه همیشه کنار همن ولی اتفاقی نیوفتاده بینشون...البته واسه من که فرقی نداشت چون زندگی خصوصی انا دخلی به من نداشت...
خلاصه بعد کلی تعریف....گفت که آره ...شوهرش بهش گیر داده بوده که حتما بره یه از اونا که بچه تست می کنن بگیره....ولی من اصلن سوتی شو به روش نیووردم...چون به من ربطی نداشت این مسئوله....

مرجان یکشنبه 13 بهمن 1387 ساعت 18:48 http://coral2.blogfa.com

سلام.

برای شما که هنوز یک سال هم نیست زیر یک سقفید اره خب بچه داشتن زوده.
اما ایشالا به وقتش خدا یه سالمش رو بهتون هدیه کنه.

می خوای دعا کنیم دوقلو شه که هم پسر باشه هم دختر؟

شمع سحر یکشنبه 13 بهمن 1387 ساعت 19:27 http://b

به سلامتی

نارنجدونه دوشنبه 14 بهمن 1387 ساعت 00:33

ددم بعله !

الهه(جون جون) دوشنبه 14 بهمن 1387 ساعت 01:34

حیف شداااااااااااااااااا



ما هم از این کل کلا زیااااااد داریم

دزی دوشنبه 14 بهمن 1387 ساعت 08:50

خانوم خونه دوشنبه 14 بهمن 1387 ساعت 10:35 http://www.tarhi-no.blogfa.com

واااااااااااااای چرا همه استرس میگیرن این وقتا؟
خیلی خوبه کهههههههه

امیر دوشنبه 14 بهمن 1387 ساعت 10:39 http://seawave.blogspot.com

انقدر دختر لباس صورتی خوبه که حد نداره!

باران دوشنبه 14 بهمن 1387 ساعت 20:14

وای! چه قدر استرس تولید کردید....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد