چشم غره!


از صبح که بیدار شدیم تا همین الان یک سره با متین دعوا داریم! سرِ چی؟ سرِ همه‌چی!

سرِ از خواب بیدار شدن! سرِ نون گرفتن! سرِ صبحونه خوردن! سرِتلویزیون دیدن!


خلاصه دیگه آخرش طاقتم طاق شد و متین رو، رو به قبله خوابوندم و چاقو رو گذاشتم روی گردنش و ... 

ولی هرکاری کردم چاقو نبرید! آخه از چاقوی کره‌خوری انتظار بیشتری هم نمی‌رفت...


*   *   *


متین می‌گه: بیا توی این هفته‌ی وحدت یه دعایی بکنیم؟

- چه دعایی؟ دعا کنیم که دلامون به هم نزدیک بشه؟

متین می‌گه: نه بابا! بیا دعا کنیم سر به تن اون یکی نباشه!


*   *   *


یکی از خوبی‌های متین اینه که قهر کردن بلد نیست و هر چقدر هم که با هم دعوا کنیم و هم دیگه رو اذیت کنیم، هیچ کدوممون قهر نمی‌کنیم و فقط دنبال یه راه‌حلی می‌گردیم که طرف مقابل رو بیشتر اذیت کنیم!


برای همین وقتی دعوا تموم بشه همه چیز برمی‌گرده به روال عادی و دوست‌داشتنی قبل و تازه رویه‌ی مسخره‌ی قهر و منت‌کشی و آشتی شروع نمی‌شه!


*   *   *


من و متین الان در کمال صلح و صفا در کنار هم توی شرکت نشستیم و فقط گاه‌گاهی که آقای رئیس سرش به کارش گرم می‌شه، یه چشم غره به هم می‌ریم که معنی این چشم غره اینه که: "یه بلایی سرت میارم که مرغای آسمون از خنده روده بر بشن!"




نظرات 22 + ارسال نظر
گلدونه سه‌شنبه 20 اسفند 1387 ساعت 09:29 http://gharibe0001.blogfa.com

اوووووووووووووووول که شدم هییییییییییچ!!

مستانه بازم یه نکته دیگه تو پستت هست من مجبورم( مجبورم!!) بهش اشاره کنم!!

مستانه کله ی صبح تی وی چی داره واقعا که شما سرش دعوا میکنین باهم؟

بی خیییییییییییییااااااااااااااااال بابا

بعدشم تا باشه از این دعواها

باتو سه‌شنبه 20 اسفند 1387 ساعت 09:31 http://www.batotaeshgh.blogfa.com

مستانه موافقم باهات . بهترین روش همینه که هیچ وقت پروسه قهر و آشتی وسط نیاد . من که دلم لک زده واسه دعوا . آخه تو این هفت ماهه نامزدی اصلا" یه بار هم با هم دعوامون نشده بس که این همسری مراعات میکنه منو .

شمع سحر سه‌شنبه 20 اسفند 1387 ساعت 09:36 http://bahareomr-2.blogfa.com

از دست شماها.

دزی سه‌شنبه 20 اسفند 1387 ساعت 11:03

به این میگن زندگیه سرشار از تفاهم

چقدر خوبه که شما انقدر حرف همو حتی تو دعواها می فهمید
دفعه دیگه واسه بریدن سر از چاقوی دیگه ای استفاده نکنی

خانوم زیگزاگ سه‌شنبه 20 اسفند 1387 ساعت 11:16 http://Daily.30n.ir

وااای چه اخلاق خوبی که قهر کردن بلد نیست... این خیلی خیلی خوبه...

فلفل بانو سه‌شنبه 20 اسفند 1387 ساعت 11:17

مثل مایت که شماهم

صدف و قهوه سه‌شنبه 20 اسفند 1387 ساعت 11:18 http://u-i.persianblog.ir

خیلی به دعای متین من خندیدم

این روزا به خاطر رفتن مادربزرگم به کربلا خیلی گرفتار شدما وگرنه لباس رو یادم مونده .

خوبه که تا فردا مهلت هست

صدف و قهوه سه‌شنبه 20 اسفند 1387 ساعت 11:18 http://u-i.persianblog.ir

من میخوام رمز بدم اینجا تاییدی نیست

خانم خونه سه‌شنبه 20 اسفند 1387 ساعت 12:00 http://souzan59.persianblog.ir

نه عزیزم تقلبی نیست. بیم یه مدل هم ۱۹۰ تومانی داره که اونم مثل همین مدلش که من خریدم عالیه . فقط این حجم آبش و قدرت فشارش یه خورده بیشتره همین. اتفاقا دوست مامانم که گفتم بیم داره مثل شما ۱۹۰ خریده و خیلی هم راضیه .

فرنوش سه‌شنبه 20 اسفند 1387 ساعت 12:31

ایول مردم آزاری حال میده... پایه امممممممم

فرنوش سه‌شنبه 20 اسفند 1387 ساعت 12:39

زیارت
مژگان عباسلو

14 آذر 1386
هر روز در سکوت خیابان دوردست
روی ردیف نازکی از سیم می‌نشست

وقتی کبوتران حرم چرخ می‌زدند
یک بغض کهنه توی گلو داشت...می‌شکست

ابری سپید از سر گلدسته می‌پرید:
-جمع کبوتران خوش آواز خودپرست!

آنها که فکر دانه و آبند و این حرم
جایی که هرچقدر بخواهند دانه هست

آنها برای حاجتشان بال می‌زنند
اصلاً یکی به عشق تو آقا پریده‌است؟

رعدی زد آسمان و ترک خورد ناگهان
از غصه‌ی کلاغ، کلاغی که سخت مست...

ابر سپید چرخ زد و تکه پاره شد
هرجا کبوتری به زمین رفت و بال بست

باران گرفت -بغض خدا هم شکسته بود
اما کلاغ روی همان ارتفاع پست

آهسته گفت: «من که کبوتر نمی‌شوم
تنها دلم به دیدن گلدسته‌ات خوش‌ست...»

آبی سه‌شنبه 20 اسفند 1387 ساعت 13:10 http://www.aabieabi.blogfa.com

فک می کنم بلاخره یخاطر تجربه ی این دعواهای زن و شوهریم که شده هر چه زودتر یه دوماد پیدا کنم واسه خودم
...

اون خانوم/آقاهه که تو دوتا پست پایین تر برات کامنت گذاشته بود کلی روز من و ساخت مستانه خانوم نکن این کارا رو زشته!!! چند نفر استخدام کردی واسه لینکات هاااا؟؟!!!

آدم ذوق مرگ میشه همچین خواننده های با فهم و کمالاتی داره

تینا سه‌شنبه 20 اسفند 1387 ساعت 13:15

چه بامزه... نمکدون زندگیتون امروز سرش شل شده؟

ساچلی سه‌شنبه 20 اسفند 1387 ساعت 13:25 http:// sacheli.blogfa.com/

خوبه هنوز فرصت هست.خیلی تنبلم

سانیا سه‌شنبه 20 اسفند 1387 ساعت 14:49 http://banuye.blogsky.com/

آخی خیلی بامزه است.خوبه که همیشه هوای همو دارید.

آتی سه‌شنبه 20 اسفند 1387 ساعت 15:44 http://ati87.blogfa.com

سلااام چی جالب ! شما و آقای همسرتون همکارین؟! مثل ما! ما هم با هم قهر نمیشیم!

ناهید سه‌شنبه 20 اسفند 1387 ساعت 16:50 http://nahidmis.blogfa.com

آخی نازی.
چه خوب

کم آوردی بیا خودم آموزشت بدم آبجی

سیندخت سه‌شنبه 20 اسفند 1387 ساعت 17:57

گاهی اوقات این حس و حال به همه زوجها دست میده ولی الحق اون بعضی وقتها مزه هم داره ها!!!

ییلاق ذهن سه‌شنبه 20 اسفند 1387 ساعت 19:22 http://YZEHN.COM

قهر که مال بچه هاست

سرور سه‌شنبه 20 اسفند 1387 ساعت 22:46 http://ssoorroor.blogsky.com

عاشق دعواهایی ام که توش قهر در کار نباشه...آفرین

قله نشین چهارشنبه 21 اسفند 1387 ساعت 10:32

سلام
مرسی سرصبحی خنده بر لبانمان به خاطر این عسک جالب شکوفه کرد
شاد باشی

خانوم خونه پنج‌شنبه 22 اسفند 1387 ساعت 14:07 http://www.tarhi-no.blogfa.com

چه خوب که قهر کردن بلد نیستین
ما که کارمونه
کارت خیلی باحال بود در مورد چاقو و اینا ولی شوخی خطرناک نکنین میزنی چش بچه مردم رو کور می کنی بلا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد