زن، خواب،....،واروونه!


زهرا رو که یادتونه؟


من و زهرا سه سال اول دانشگاه رو با هم خیلی صمیمی بودیم. هرجا می‌رفتیم، با هم می‌رفتیم و هرکاری می‌کردیم، با هم می‌کردیم. هیچ‌وقت یادم نمی‌ره چقدر سر کلاسها روی کاغذ با هم حرف می‌زدیم و ...


اما سال آخر زهرا رفت سرکار و دیگه زیاد سر و کله‌اش توی دانشگاه پیدا نمی‌شد و منم با هانیه که اون سال توی دانشگاهمون مهمان شده بود، صمیمی شدم. زهرا همون سال با یکی از همکاراش ازدواج کرد و سال بعد برای زندگی رفت همدان.


از اون موقع من و زهرا فقط با اس‌ام‌اس از حال و روز هم خبر داشتیم و با اینکه هر دومون یادمون بود که به هم قول داده بودیم اولین سالی که هردومون ازدواج کردیم با هم بریم نمک‌آبرود، ولی هیچ‌جوری جور نمی‌شد.


دیشب خوابش رو دیدم. توی خواب بهش اصرار می‌کردم که بیا دوباره مثل اون‌وقتها با هم دوست باشیم. حتی می‌تونیم رفت و آمد خونوادگی داشته باشیم. شاید علی و متین دوستای خوبی برای هم بشن و ...


اما زهرا همش بهانه میاورد و می‌گفت نه! آخرش که دیگه دید این همه اصرار می‌کنم گفت مگه یادت رفته ما همدان زندگی می‌کنیم؟


از خواب که بیدار شدم حس کردم چقدر دلم براش تنگ شده. بهش اس‌ام‌اس زدم و خوابم رو تعریف کردم.


در جواب ‌اس‌ام‌اس‌م فقط خندید و بعد از یه ربع دوباره اس‌ام‌اس زد که خواب زن جداْ چپه. ما الان توی اتوبوسیم و داریم برای همیشه برمی‌گردیم تهران!!!



نظرات 29 + ارسال نظر
مریم یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 09:21 http://maryamemosafer.blogsky.com

سلام من که فکر نمیکنم خواب زن چپ باشه چون هر چی ببینم اکثرا اتفاق می افته حالا چه بخوام چه نخوام.وب جالبی داری به ما هم سری بزنی خوشحال میشیم.

چی بگم والا!

فیروزه یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 09:32

چه جالب ... پس به زودی دیدارها تازه میشه

ایشالله!

معلمی از بهشت یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 09:38 http://soular.blogfa.com

چه خوب

اوهوم!

پیتی یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 09:47

وای من و تو هم دانشگاهی بودییییییییییییییییییییییییییییییییییم مستانننننننننننننننههههههههه!

به به! به به!

گلدونه یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 09:49 http://gharibe0001.blogfa.com

:)

با تو یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 09:51

چقدر خوبه که دوستت داره برمیگرده و کاش جور بشه حتما یه سفر با هم برین .
مستانه جون برای تو و متین ارزوی یه عالمه خوشی دارم . یه خداحافظی موقت میکنم ازتون تا دوباره برگردم .

منم برات آرزوی خوشبختی می کنم عزیزم.

خاتون یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 09:56

چه بانمک!

:)

فرنوش یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 09:59

کی بود که از خدا یه دوست صمیمی می خواست؟
ای مستجاب الدعوه!

راست می گیا!

مریسام یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 10:16

جالب بود

:)

رز یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 10:47 http://roz_e_sokhte.persianblog.ir/

چه جالب.

:)

هلیا یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 10:58

چه عالی دوستت داره برمیگرده تهرا چقدر روزهای خوب پیش رو دارید کلی گردش و تفریح و ...

آره. البته تا حدودی.

سیندخت یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 11:12

وای چه جالب...ببین چقدر حستون به هم نزدیکه که به هر حال خوابشو دیدی تحت این عنوان!

برای خودمم خیلی جالب بود.

گلابتون یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 11:28 http://www.golabi-golabatoon.persianblog.ir

چه خوش به حالتون میشه هی هی ...
وما از این انشا نتیجه میگیریم که خواب زن راست میزنه . این بود انشای مستانه .

چه جوری نتیجه گرفتی خواب زن راسته؟

هانا یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 11:30 http://hapyland.blogfa.com

این که خیلی خوبه.هر دوتون تهرانید دیگه.اینو میگن تله پاتی از نوع بادبادکی

آره خیلی خوبه.

خانمه یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 11:38

چه ارتباط قویی باهاش داشتی. واقعا عصر ارتباطاته هااااا

پست قبل که در مورد عصر ارتباطات نوشتم...

هستی یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 14:38

سلام خسته نباشی راستی از تینا (خاطرات تینا) خبر داری یا نه چرا نمی نویسه

تا اونجایی که ازش خبر دارم به اینترنت دسترسی نداره.

مریم یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 16:14 http://www.appleme2.blogfa.com

سلام مستانه جان فکر کنم همسران شما دوستای خوبی برای هم بشن و یک سفر شیرین و به یادموندنی به نمک ابرود هم با هم داشته باشید.چقدر دلت مهربونه که همون روز داشته فاصله هاتون کم می شده که خواب ش رو دیدید

ساره یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 17:13 http://sareheh.persianblog.ir

سلام مستانه جان یه ایمیل برات فرستادم. ممنون می شم ببینی.

گیتی یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 17:44 http://giiitiiii.blogfa.com/

هوررررررررررراااااااااا... دوست قدیمی بینیییییییییییی

رامک یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 19:18 http://letterbox.blogfa.com

کاش همیشه خواب ها این جوری چپ بشه!

سوسن جعفری یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 20:29

ولی من خیلی کم خواب می‌بینم و هر خوابی ببینم بی بر و برگرد یک پیام خفنی داره که سریع هم تعبیر و تأویل می‌شه. تا حدی که وقتی خواب بدی می‌بینم از ترس قالب تهی می‌کنم!
من هم دوستی دارم ... از هم دوریم.

زیر نور ماه یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 21:26 http://lemonrose.blogfa.com

کاش همه دوستای های قدیمیه صمیمی و دور شده از جبر روزگار دوباره نو بشه و ماندنی....

شمع سحر یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 21:44 http://bahareomr-2.blogfa.com

چه خوب.

سمیرا یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 22:25

سلام مستانه جون

اول تبریک بخاطر اومدن دوستت

مستانه این که میگن خواب زن چپه ، در اصل " خواب ظن " بوده. یعنی خوابی که با فکر منفی بوده باشه. که کم کم شده خواب زن! انگار ردپای مردسالاری اینجاها هم اومده

برای من جالب بود وقتی فهمیدم. فکر کردم شاید برای تو هم جالب باشه.

شاد باشی

بانوی سرزمینهای شمالی دوشنبه 31 فروردین 1388 ساعت 01:07

چه جالب .پس دوباره دیدارها تازه میشه

نارنجدونه دوشنبه 31 فروردین 1388 ساعت 02:07

نع چی میگی!!!!!!!!!

دردونه دوشنبه 31 فروردین 1388 ساعت 08:42 http://www.pinkyrose.blogfa.com

سلام مستانه جون....خیلی جالب بود خوابت....

خانوم خونه دوشنبه 31 فروردین 1388 ساعت 11:33 http://www.tarhi-no.blogfa.com

چه جالب تله پاتی

راهنما چهارشنبه 2 اردیبهشت 1388 ساعت 17:03

واقعا بامزه بود :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد