دغدغه‌هایم!


* مریم و میثم رفتن پیش مشاور ازدواج!


اونم بهشون گفته از 100 تا ازدواجی که توی ایران اتفاق میفته، 25تاشون طلاق می‌گیرن و 50تاشون زندگی موفقی ندارن و فقط زندگی رو تحمل می‌کنن و فقط 25تاش زندگیهای موفقیند.


بهشون گفته من یه سری سوال بهتون می‌دم شما جوابشون رو صادقانه می‌نویسین بعد من بهتون می‌گم به درد ازدواج با هم می‌خورین یا نه! گفته اگه من بگم نه، نباید باهم ازدواج کنین!


راستش من و متین هم رفتیم پیش مشاور ازدواج، ولی نه برای اینکه از طرف ما تصمیم بگیره! رفتیم که به مامانم بگه بذاره من و متین با هم ازدواج کنیم و دستش درد نکنه، همین کار رو هم کرد!


نمی‌دونم چقدر درسته که آدم بذاره یه نفر سومی برای زندگیش تصمیم بگیره! حالا حتی اگه این نفر سوم یه مشاور باشه که خیلیم کارش درسته! 



* من همیشه از آدمهایی که بعد ازدواجشون بی‌معرفت می‌شدن، بدم میومد! آدمهایی که شوهرشون می‌شد همه‌ی زندگیشون و هرچی دوست و آشنا داشتن رو به کل فراموش می‌کردن!


حالا می‌بینم خودمم کم‌کم دارم می‌شم مثل همونا! می‌دونین الان چند وقته یه زنگ به تینا نزدم ببینم چی کار می‌کنه و طلاقش رو گرفته یا نه!

یا حتی به زهرا که کلی ذوق کردم بعد چند سال داره میاد تهران و دیگه می‌تونیم رابطه‌مون رو زیاد کنیم!


نمی‌دونم چرا دستم به تلفن نمی‌ره!


اصلا یه اخلاقی بدی دارم که از بچگی داشتم. اونم اینه که وقتی چند وقت به یه نفر زنگ نمی‌زنم و ارتباطم باهاش کم می‌شه دیگه روم نمی‌شه بهش زنگ بزنم! خیلی بهش فکر می‌کنما! ولی نمی‌تونم باهاش ارتباط برقرار کنم!



* یه دغدغه‌های دیگه‌ای هم هست که یه موقع دیگه می‌گم!



نظرات 14 + ارسال نظر
فلفل بانو دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 ساعت 10:10

وای دختر تو هر چی مینویسی انگار آینه ای از منو مینویسی منم دقیقا مصداق بارزه این جمله آخرت در باره تلفن هستم که دیگه روم نمی شه زنگ بزنم!!

معلمی از بهشت دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 ساعت 10:34 http://soular.blogfa.com

خیلی وقتها نفر سوم تو قضیه ی ازدواج یا طلاق فقط می تونه مشاوره بده.نظر قطعی رو خود آدم باید بگیره. البته منم خودم گاهی نظر دیگران رو به فکر خودم ترجیح دادم.
به تینا و زهرا حتما زنگ بزن مطمئن باش خوشحال میشن.

خانوم خونه دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 ساعت 10:42 http://www.tarhi-no.blogfa.com

به سلامتییییییییییی مبارک باشه
راستی اون اخلاق بده رو منم دارم

گ دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 ساعت 11:25

حس میکنم روحیاتمون خیلی به هم شبیه .
مستانه متولد چه ماهیه؟

متولد ماه مهر!

خانوم بستنــــــــــی دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 ساعت 11:29

منم حدود ۵٬۶ ماهــــی میشه که به دوستای دوران دبیرستانم زنگ نزدم..یعنی چند باری زنگ زدمـــا اما خیلی کوتاه حرف زدیم..حالا هم روم نمیشه دیگه زنگ بزنم!!

ایشالا که خواهرت هم هرچی به صلاحشه همون واسش پیش بیاد

سیندخت دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 ساعت 11:33

منم اصلا قبول ندارم تصمیم گیری نفر سومو...من اصلا از این شیوه تست و تعیین اینکه آیا به درد ازدواج هم میخورن یا نه خوشم نمیاد و اعتقادی هم ندارم!
تو چقدر مثل منی و من چقدر مثل تو! احساس منم نسبت به دوستام و خودم و تلفن همینه!

آره! خیلی!

ساچلی دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 ساعت 12:34 http://sacheli.blogfa.com

کاملا با این تصمیم گیری که مشاور یا یکی دیگه نقش داشته باشه مخالفم.
در مورد زنگ زدن من اصلا کوتاهی نمی کنم سعی می کنم گاهی احوالی بپرسم ولی اگه از طرف مقابل کششی نباشه خوب منم کمی سرد می شم

جودی ابوت دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 ساعت 13:01 http://whenurnot.blogfa.com

من ترجیح میدم از مشاور راهنمایی بگیرم نه اینکه بذارم تو زندگیم دخالت کنه. اگه یه مشاوری چنین حرفی بزنه ترجیح میدم اصلا جلسات رو باهاش ادامه ندم
مستانهههههههههه یعنی من کسی رو میخوام بابام رو راضی کنه واقعا مشاورتون تونست چنین کاری بکنه ؟ آدرسش رو بهم میدی ؟ من یکی نیاز دارم که استاد حرف زدن و خیلی باتجربه باشه . آخه بابای من توجیه کردنش خیلی قویه ! اصولا توجیه میکنه ولی توجیه نمیشه
شدیدا نیاز به کمک کسی داریم

آخه مامان من که مثل بابای تو نیست! یعنی توجیه کردنش خیلی قوی نیست! مشاورمون هم خیلی آدم خاصی نبود! البته مامان هم تا لحظه آخر چندان راضی نشد، فقط یک کمی کوتاه اومد، حالا با همه این اوصاف اگه می خوای شماره اش رو بهت بدم!

س=shila دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 ساعت 14:05

cheghdr hamishe webloge to aramesh bakhshe...
manam ba tasmim giri nafare 3vom kamelan mokhalefam.

مریسام دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 ساعت 14:36

خدا عاقبت همه جوونها رو ختم به خیر کنه

گلابتون دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 ساعت 15:53 http://golabi-golabatoon.persianblog.ir/

وای وای ... دست به دلم نذار ... یکی این بعد یه مدت زنگ زدن به دوستان و یکی تسلیت گفتن ...... جون آدمو در میاره

شهره دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 ساعت 16:40 http://http://kocheyezendegi.blogfa.com/

من با اینکه روانشناسی خوندم و با کلی مشاور هم در ارتباط هستم،همیشه مگم:هیچ کس مثل خود آدم نمی تونه براش تصمیم بگیره!
راستی متولدین ماه مهر باید خیلی مهربون باشن پس چرا سر نمی زنی ؟

رضا دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 ساعت 16:40

سلام

دیروز تولد تینا بود.فکر کنم الانم زیاد دیر نشده باشه واسه تبریک.و هم بهونه خوبی برای زنگ زدن

راست می گی! ممنون که یاداوری کردی!

•*..*• بانو تمشکی •*..*• دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 ساعت 18:29 http://tameshki.com

زندگی چقدر سخت شده ...

ازدواج و بگو .. ازون سخت تر ...

هیچ کیم نیس بیاد مارو بگیره اخه .. فکرای بعدی رو نداریم ما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد