خط قرمز...


* چند شبِ موقع خواب همش یاد شبهای وحشتناک زندگیم میفتم. شبهایی که از زور اضطراب و ناراحتی یا خوابم نمی‌برد و یا همش کابوس می‌دیدم و همش به خدا می‌گفتم خدایا بذار دوباره رنگ آرامش رو ببینم. حالا این شبها همش یاد اون شبها میفتم و با تمام وجود آرامش این شبها رو شکر می‌کنم و با شادی سرم رو روی بالش می ذارم...


* خبر رفتنت از اینجا خبر خوبی نیست، اما با تمام وجود باور دارم که اتفاق خوبیه...


* یه وقتا یه سری چیزا آدم رو محدود می‌کنه و یه خط قرمزایی برای آدم تعیین می‌کنه. خط قرمزایی  که ممکنه هیچ‌وقت هم نخوای پا روشون بذاری، اما همینی که هستن اذیتت می‌کنن.

همین الان کشف کردم که یکی از این خط قرمزا خیلی هم جدی نیست و الان به طرز عجیبی احساس آزادی می‌کنم و انگار که یه بار سنگین رو از روی دوشم برداشتن. گرچه شاید هیچ وقت از این آزادی استفاده نکنم...



* این نوشته رو بیشتر برای خودم نوشتم و برای اینکه این روزا رو یه جایی موندگار کنم. ببخشید اگه یه کمی مبهمه...


نظرات 15 + ارسال نظر
سلانه (دختر بابایی) سه‌شنبه 26 آبان 1388 ساعت 14:06 http://roshan1980.persianblog.ir

سلامممممم:)
ما به بزرگواری خودمون بخشیدیم :دی

سلانه (دختر بابایی) سه‌شنبه 26 آبان 1388 ساعت 14:08 http://roshan1980.persianblog.ir

سرکار مستانه بانو.. آیا شما موافقید یه روز صبح اول وقت (هر روزی به جز یکشنبه) دو ساعت مرخصی بگیرید و بریم یه صبحونه ولع انگیز یه جای خوب بزنیم تو رگ؟

گلدونه سه‌شنبه 26 آبان 1388 ساعت 14:09 http://gharibe0001.blogfa.com

چی شده؟؟؟؟

تینا سه‌شنبه 26 آبان 1388 ساعت 14:49

فقط یه کم؟

مگه خیلی بود؟؟؟

هانیه سه‌شنبه 26 آبان 1388 ساعت 14:58 http://aztobato.persianblog.ir

باشه می‌بخشیم

بانو سه‌شنبه 26 آبان 1388 ساعت 15:24 http://banooou.blogfa.com

یک خورده زیادی مبهم بود!!!
شایدم برای ما زیادی مبهم بود>چون اولینبار بود که می آمدیم

گلدونه سه‌شنبه 26 آبان 1388 ساعت 15:47 http://gharibe0001.blogfa.com

قیافه ی من بود وقتی پست رو خوندم! تازه کلی آیکن دیگه هم میشه باشه

سوسن جعفری سه‌شنبه 26 آبان 1388 ساعت 17:53

خوب.

سوسن جعفری سه‌شنبه 26 آبان 1388 ساعت 17:54

در مورد تفریح سالم، به من گفت منظورم سایته، که در کشور من فعال نمی‌باشد

gharib سه‌شنبه 26 آبان 1388 ساعت 18:37 http://hopewindow.blogfa.com/

salam khanoome mastane...
man hamishe matalebetoon ro mikhoonam, khailihash ro ham share kardam...
vali in matlabetoon khaili ba baghiye fargh mikard, man fekr mikonam ke tanha kasi basham ke matlabetoon ro fahmide basham, dalilesh ham in ast ke too oon zamani hastam ke aramesh nadaram, vali be hich vajh hazer nistam paa roo ooon khat ghermeza bezaram
kamtar kasi ham hast ke befahme matalebi ro ke man too weblogam neveshatam
khoshhal misham age shoma bekhoonid o nazaretoon ro baram benvisid
aslan bebinid shoma ke hamchin tajrobeii dashtid mitoonid mafhoome neveshtehaye man ro befahmid..?
mamnoon misham
be agha matin ham salam beresoonid

نازگل سه‌شنبه 26 آبان 1388 ساعت 20:39 http://withmeforever.persianblog.ir/

خیلی مبهم بود ولی یه مستانه بیشتر که نداریم

مرمر سه‌شنبه 26 آبان 1388 ساعت 23:40 http://othershome.blogfa.com

اگر بگم حرفهات رو متوجه شدم تعجب می کنی؟

‌نه اصلا. خوشحال هم میشم

خودمم چهارشنبه 27 آبان 1388 ساعت 01:22 http://www.mandalayz.blogfa.com

سوووووووووووووووووووووووووووووووووووووت

padideh چهارشنبه 27 آبان 1388 ساعت 02:14

سلام مستانه
منم فکککک کنم فهمیدم منظورتو.
اما به نظر منم بهتره تو این مورد از آزادیت استفاده نکنی
شاد باشی و همیشه خوشبخت

باشه سعی می کنم ازش استفاده نکنم. خوشحال می شم اگه فهمیده باشی.

هیوا چهارشنبه 27 آبان 1388 ساعت 10:11 http://www.harfayehiva.blogfa.com

سلام
چقدر خوبه که لطفهای خداوند رو یادمون بمونه و به خاطرش شکر کنیم. در مورد اون قسمت مبهم هم که . . . امیدوارم کاری رو که درسته انجام بدی.
وقتی آدم خودش تصمیم بگیره که از یه آزادی استفاده نکنه اونوقت حس زندانی بودن نداره! شاید هم احساس کنه خیلی قدرتمنده!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد