انتظار


"مردها گاهی اون قدر غرق کاراشون می شن که یادشون می ره کسی هست همون نزدیکیها، که منتظرِ یه نگاه ِ ، منتظر ِ یه لبخنده..."


خانم سین


نظرات 2 + ارسال نظر
دزی شنبه 3 بهمن 1388 ساعت 11:23

واقعا همینطوره

و اونموقع ها آدم چقدر ...

پونه یکشنبه 4 بهمن 1388 ساعت 08:53 http://rozhin-maman.persianblog.ir/

چه خوب که همه مثل همیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد