* راستش دلم خیلی براتون تنگ شده بود. اصلا وقتی نیستین انگار یه چیزی کمه. اون وقتا وقتی زیاد مینشستم پای کامپیوتر مامانم میگفت تو به کامپیوتر معتاد شدی و از این حرفها و سعی میکرد ترکم بده. ولی حقیقت اینه که نه اون موقع و نه الان هیچوقت به کامپیوتر معتاد نبودم فقط اینترنت برام یه راه ارتباط بود با کسایی که دوستشون دارم. وگرنه وقتهایی که نیستین منم کاری با کامپیوتر ندارم.
* این چند روز به من و متین خیلی خوش گذشت. یه استراحت مبسوط و درست و حسابی کردیم. کتاب خوندیم و فیلمهای خوبی هم دیدیم که اینجا معرفیشون میکنم. یه کمی هم درس خوندم.
* از صبح که اومدم شرکت هی میرم توی راهرو قدم میزنم و یواشکی توی اتاقها سرک میکشم ببینم اگه یه روزی دیگه نیام اینجا، دلم برای چند نفر تنگ میشه. حقیقت اینه که متاسفانه تعداد آدمهایی که ممکنه دلتنگشون بشم به انگشتهای دستم هم نمیرسه. که این تعداد انگشت شمار هم بعید میدونم دیگه زیاد اینجا موندنی باشن.
* خوشحالم که هستین و دوستون دارم.
کاش تشریح می کردی چجوری بهتون خوش گذشته! یعنی منظورم اینه که این استراحت مبسوط چجوری بوده؟ بگین ما تجربه اندوزی کنیم، لازممون میشه خب...
یعنی هر وقت دلمون خواست خوابیدیم و هروقت دلمون خواست بیدار شدیم. حسابی با هم حرف زدیم و فیلم دیدیم و بازی کردیم و زیادم از خونه نرفتیم بیرون.
مستانه دل منم برای اینترنت خیلی تنگ میشه وقتی میستم . بازم دیشب خوابتو میدیدم . خواب میدیدم که خیلی بهتون خوش میگذره و همش در حال خندیدن هستین .
وا! چه خوابایی می بینی!
شاید تعبیرش اینه که باید دعوتمون کنی خونه تون!!!!
اها...
خب ماهم تقریبا همین جوری بودیم ولی چرا من نمی دونم خوش گذشته یا نه؟
چرا نمی دونی؟ خوب خوش گذشته دیگه!
ما هم به تو عادت کردیم و اگه یه روز ننویسی دلتنگ می شیم
ممنونم صنم جان
راست میگی ؟ خیلی خوشحال میشم اگه بیاین . یعنی میتونم دعوتتون کنم ؟
چرا نیایم؟ ما هم خیلی خوشحال می شیم!
خوشحالم که این تعطیلات بهت خوش گذشته.من که حسابی خوابم میاد.اخه یه عالمه کار کردم و خونمون تمیز کردم.منم هرروز به وبلاگت سر میزنم
دلم برات تنگ میشه.دوس دارم باشی و بنویسی برامون
خوب منم چون اصلا خونه مون رو تمیز نکردم بهم خوش گذشت!
پس داری مراسم خداحافظی رو تمرین میکنی؟؟؟
من تو این تعطیلات بیشتر نقش یه جنازه رو بازی کردم
منم تو محیط کار حس میکنم دلم واسه هیشکی تنگ نمیشه!!!!
وای این چندروز سوت و کوریه وبلاگستان منم دلم برا خیلیا تنگ شد ..که یکی ازونام تو نازنینم بودی ..
ما هممون بدجوری معتاد این دنیای مجازی شدیم
شایدم بدجوری دلبسته ی همدیگه شدیم ! اوهوم این درست تره
من تنها کاری که نکردم این روزا استراحت بود
آره منم دلم خیلی تند تند تنگ میشه واسه دوستام....وقتی توام نیستی منم دلم واست تنگ میشه :)
پس هیچ جا نرفتین آخر سر..
عوضش ما یه عالمه گشتیم و بسی هم خرحمالی کردیم دور از جون شما که شرح کاملش رو نوشتم.
من برای تنها کسی که دلم تنگ می شه (البته از طریقه اینترنت) این تینای خل و چله!دوستت رو می گم.خواهری خودم..
دلم تنگ می شه و علتش رو هم اصلا نمی دونم!!!
راستی مستر متین سورپرایز شد؟؟؟
تعطیلات بد نیست ولی در صورتی بیشتر میچسبه که فعالیت بیرون خونه داشته باشه اگه مثل ما تو خونه باشی و به اصطلاح خانه دار کمتر هوس تعطیلات میکنی چون در کل واسه ما فرقی نمیکنه تو خونه ایم ولی راس میگی واسه همینه من از تعطیلات بدم وبلاگستان خیلی خلوت و سوت و کور میشه و....
منم دوستت دارم عسیسم
خلوتی وبلاگستان کلی دلتنگم کرد ....و این تعطیلات که اصلا به من خوش نگذشت
سلام عزیزم
خوشحالم که تعطیلات خوبی داشتی
خوشبخت باشی گلم
به منم سری بزن- من با اجازت لینکت می کنم
سلام :)
خواستم به اطلاع برسونم به دلیل ذکر خیر! به مطلب قبلیت لینک دادم. حلال کنید ؛)؛)
منم با اینکه ندیدمت ولی از ته دل دوست دارم مستانه جان.
چه وبسایت خوبی گذاشتین برای کتاب و فیلمای قشنگ.
مرسی
می بینم که فقط فیلم داره.
من کتابم می خوام لطفا
به همچنین ( خوشحالی رو میگم )
سلاااااااام ... خوبی؟ ...
منم دلم برات تنگ شده بود مستانه ...
دنیای مجازی و آدم هاش شدن قسمتی از زندگی هامون ...
منم از اوناییم که روزی چند بار بهت سر میزنم و دلم واست تنگ میشه.
البت تو کامنت گذاشتن تنبلم.
اما شوما از IP متوجه حضورمون هستی بانو.