مسیر اصفهان به ایذه به هرحال از استان چهارمحال میگذشت. نجف آباد و زرینشهر هم سر راه بودن.
توی نجف آباد هنوز پلاکاردها و نشانههای عزا این طرف و اون طرف به چشم میخورد.
زرینشهر پر از درخت بود و ظاهر باصفا و تمیزی داشت، اما کافی بود پنجره رو باز کنی تا بفهمی که همه اینا فقط ظاهرسازیه! دود کارخونه ذوب آهن اونقدر هوای این شهر رو آلوده کرده بود که با وجود همهی اون درختها، نفس کشیدن به سختی امکانپذیر بود.
شهر بعدی بروجن بود. به بروجن که رسیدیم هوا تقریبا تاریک شده بود. میدونستیم دوروبر بروجن چندتا تالاب و چشمه و ... هست که احتمالا توی روز دیدنیترند.
شب رو توی بلداجی موندیم که حدود 20 کیلومتر با بروجن فاصله داشت و به جاهای دیدنی نزدیکتر بود. بلداجی شهر گز بود. یعنی جز گز هیچی نداشت! مردمش میگفتن، سه تا برادر از اصفهان اومدن اینجا و یه کارخونه گز ساختن و گزشون اونقدر خوب بوده که حسابی معروف شدن.
صبح رفنیم تالاب چغاخور. جای خیلی قشنگی بود و بکر و خلوت. آرامش توش موج میزد.
یه جای دیگه که توی بروجن دیدیم پارک سیاسرد بود که اطراف یه چشمه پر آب ساخته شده بود و کلی هم درختهای کهن داشت.
یه چیزی که به نظرم خیلی جالب بود مردم این شهر بودن که مردم خیلی بامحبت و بااخلاقی بودن و خیلی گرم باهامون برخورد می کردن.
حدود ظهر راهمون رو به سمت ایذه ادامه دادیم.
ادامه دارد...
مستانه جونم.عیدت مبارک.امیدوارم که امسال ساله خوب و پر برکت و پر از سلامتی باشه براتون.
هوا خوب بود؟ما که رشت رفتیم.خیلی هم برف دیدیم و رو یخا سرسره بازی کردیم.البته برای رفتنه این جوری بود.خوش گذشت؟تمامه این مسیرا رو که میگی یادم به سفر خودمون به شهرکرد میوفته.ما هم بروجن بلداجی نغنه ...........رو دیدیم.امیدوارم همیشه به سفر باشین.
خوش گذشته حسابی ها
چغاخور رو منم دوست داشتم! اگر چه ما اردویی رفته بودیم و درسی
بیشتر به چشمه سیا سرد معروفه تا پارک فکر کنم!
حتما خیلی جاهای قشنگی بوده عکساش که خیلی خوشگله.