ویولت


بیرون سالن اصلی نشسته بودیم تا در باز شه. روبروم عکس بزرگی بود که کنارش نوشته بود پانته‌آ بهرام - در نقش نورا. و تمام این مدتی که من اونجا نشسته بودم حس می‌کردم چه شباهت عجیبیه بین پانته‌آ و ویولت.

 

شاید از نظر ظاهری این شباهت زیاد نباشه. ولی حسی که نوشته‌های ویولت به من می‌ده خیلی شبیه حسیه که بازی پانته‌آ بهرام بهم می‌ده.

 

وارد سالن شدیم و سن تاریک شد. اول بازیگری که وارد صحنه شد، پانته‌آ بود. سرتا پا بنفش پوشیده بود!


  

 

پیام خصوصی  یا  عمومی
نظرات 6 + ارسال نظر
ارغوان دوشنبه 5 مهر 1389 ساعت 08:25 http://shekar-panir.persianblog.ir

سلام حاج خانوم
دیدم تووب پرتقالی نظر گذاشته بودی
گفت م بیام سلامی بکنم و بپرسم چرا دیگه به من سر نمیزنی و احوالم رو نمی پرسی
من که گاه به گاه میام
ولی ............
خطائی و خبطی سر از زده که نباید میزد؟
قهری؟

شرمنده ام ولی راستش من شما رو به جا نمیارم...

تینا دوشنبه 5 مهر 1389 ساعت 08:48

قشنگ بود مستانه؟ بریم ما هم یعنی به نظرت؟

قشنگ بود. خیلی... اما فکر کنم فردا پس فردا تموم شه. بذار چک کنم

آلما دوشنبه 5 مهر 1389 ساعت 10:54


چه جالب

بهاره دوشنبه 5 مهر 1389 ساعت 11:34 http://rouzmaregiha.blogsky.com

اتفاقا صورت ویولت و پانتآ خیلی شبیه به همه... چقدر جالب که بنفش تنش بوده
چه تآتری بود مستانه جان؟

تاتر نورا

متین دوشنبه 5 مهر 1389 ساعت 13:05

خصوصی داری!

ندا دوشنبه 5 مهر 1389 ساعت 14:55 http://dedaee.blogfa.com

یکمیشو توضیح میدی

ندا جان موضوع اصلیش راجع به رابطه یه زن و شوهر بود. اشتباهی که زن کرده بود و برخوردی که مرد با این اشتباه داشت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد