هه! امروز یه چیز جالب کشف کردم! اینکه خوندنم صدا داره! یعنی وقتی یه نوشتهای رو میخونم، توی ذهنم با صدای بلند میخونمش!
مثلا وقتی وبلاگی رو میخونم که نویسندهاش رو میشناسم و صداش رو شنیدم وبلاگش رو با همون صدا توی ذهنم میخونم. تازه بعضی وقتها هم حس می کنم این نوشته اصلا به صدایی که من می شناسم نمیاد و حدس می زنم که خودش اون متن رو ننوشته!
وقتی هم که نویسنده متنی رو نمیشناسم و تا حالا صداش رو نشنیدم، خودم توی ذهنم یه صدا براش انتخاب میکنم و همیشه نوشتههاش رو با همون صدا میخونم!
و این نه تنها در مورد وبلاگها و نویسندههاشون صدق میکنه در مورد کتابها هم صدق میکنه. الان که دقت میکنم می بینم نادر ابراهیمی یه صدا توی ذهنم داره (یه صدای مردونه ی مهربون)، اسماعیل فصیح یه صدای دیگه (یه صدای یکنواخت و بدون زیر و بم)، اشمیت یه صدای متفاوت و ...
اوه... چقدر صدا توی ذهنمه...
اره مثل فیمها دیدی دارند نامه یکی رو می خونند بعد صدای خودش میاد که داره نامه رو یم خونه
اما خونتون ایون قشنگی داشت بزرگ ودلباز
ما هم خونمون با این که تو شهره و جای شلوغیه اما همش یک اتاق داریم که مثل مال شما زا سرما بی استفاده است
در ضمن تازه مال خودمون هم نیست
چه جالب!
تا حالا بهش فکر نکرده بودم!
اما عجب تخیلی داریا!!!
حالا اینو جواب بده..
تا حالا شده توی ذهنت با کسی دعوا بکنی؟
من که زیاد...تازه یهو که به خودم میام می بینم قیافه ام هم عوض شده و حالت دعوا به خودش گرفته!
وای!.. منم دقیقا اینجوریم!.... وقتی اس ام اس کسی را میخونم دقیقا مثکه خود اون شخص داره برام میخونه... یا به قول شما وبلاگ یا هر چیز دیگه ای را...
ولی در مورد ادم هایی که نمیشناسم نه!..
پس چرا من اینطوری نیستم پَ؟؟؟ من همه رو با یه صدای واحد میخونم.... صداهه صدای خودم هم نیست... یه صدای عجیبه با یه ریتم آروم
چه باحال
حالا من وقتی یه چیزی رو می خونم همزمان تجسمش می کنم
مثلا همین الانم تو رو مجسم کردم که داری کتاب می خونی با صدای بلند
من دلم میخواد وبلاگتو با صدات بخونم
چه جالبه ... الان که دقت کردم دیدم منم همیشه توی ذهنم با صدای بلند می خونم ... خوبی مستانه بانو؟! ...
***
پینوشت: تینا عکست کوووووووووووووو پَ؟!
سوتی من رو ببین!!!!!!!! خودم عکسم یادم رفت!
فیروزه به خدا همینکه دکمه ی ارسال رو زدم گفتم ای دل غافل فیروزززززززههههه
سوتی اخیرتان بسی مشعوفمان کرد :دی
و خوب گوش که دادم نوای بربط خاموش بود ..
تجربه ای است بی مثال ، سعی می کنم اشعار فروغ و سهراب را شبیه خودشان بخوانم ولی ما کجا و آنان کجا ..
چه باحال ...
من هم همیشه هر وبلاگی رو با یه صدای خاصی میخونم ....
چقدر جالب. ولی من بیشتر نوشته ها را با صدای خودم میخونم
راست میگی ها! به نکته بسیار جالبی اشاره کردی دختر!
واسه منم جالب بود....
واسه من اینجا صدات با صدای خودت فرق داره.منظورم اینه که اینجا با فیس بوکت فرق داره.ولی صدای مستانه ای رو دوس دارم.
در ضمن یه سوال جوجه ای بپرسم؟
قرآن رو با چه صدایی میخونی؟
چه سوال عجیبی! فکر کنم با صدای خودم!
البته من فکر کنم برای همه همینطوریه ...فقط بعضی ها مثل تو حسش میکنن و متوجهش میشن و بعضی ها نه