شله زرد نذری!


چهارشنبه یهو توی دلم گذشت براش نذر کنم. شاید نذر کردن حاجتش رو، حاجتمون رو برآورده کنه. فکر کردم دیدم خوشمزه‌ترین و آسونترین نذر ممکن شله‌زرده. نذر کردم که هرسال ۲۸ صفر شله‌زرد بپزم.

بعد برای اینکه به خدا نشون بدم شله‌زرد پختن بلدم و الکی و رو هوا یه چیزی نگفتم بزرگترین قابلمه‌م رو برداشتم و سه چهارتا لیوان برنج ریختم توش.


چند ساعتی که پخت و خوب که نرم شد شکر و گلاب و زعفرون رو هم ریختم و بعد یهو یادم افتاد که توی بفرمایید شام همه می‌گفتن ما شله زرد رو بخاطر بادومش دوست داریم!


یک کمی بادوم گذاشتم که خیس بخوره. ولی زمان خیس خوردنش کم بود و درست خلال نمی‌شد و متین رو فرستادم که یه بسته از بیرون بخره.


خلاصه تا عصر شله‌زرد آماده شد و از اونجایی که خیلی خوشمزه شده بود چندتا ظرف به همسایه‌ها دادیم و بقیه‌اش رو هم برای مامان و مامان‌بزرگم نگه داشتم.



و  اما بادومهای خیس خورده همون جوری روی کابینت بود و من و متین به نوبت می‌خوردیمشون. دیروز که من اومدم آخریش رو بخورم دیدم وسط بادوم جوونه کرده و دوتا برگ ریز درآورده. خیلی برام عجیب بود! ندیده بودم تا حالا.


حالا چندتا بادوم دیگه خیس کردم و یه جایی دور از چشم قایم کردم تا جوونه بزنه و ریشه بده. بعد می‌کارمش توی گلدون تا چاقاله بادوم امسالمون دسترنج خودمون باشه!


 

نظرات 14 + ارسال نظر
فلفل بانو یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 07:52

سایه یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 08:13 http://didarema.persianblog.ir

من یه چیزی به ذهنم رسید شاید جوونه زدن بادوما یه جور نشونه بوده برای اینکه خدا باهات حرف بزنه و بگه که نذرت قبول شده به فال نیک بگیر عزیزم

خانم سین یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 08:47

ینی عکس چاقاله رو که دیدم گفتم اینا رو قایم کرده بودی تو فریزر تا الان بخوری و قبلش عکس گرفتی دل ما رو کباب کنی! ینی اصلا ازت بعید نبودا

آفاق یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 09:38

نذرت قبول عزیزم.
اگه چاقاله بادوم هم نداشته باشین یه گیاه سبز و پر انرژی که خواهیددد داشت

تو کامنت دیروز منظورم از المپیک همون بازیهای گوانگجو بود. دیگه خیلی دارم قاطی می کنم. شاید اثرات نزدیک شدن کنکوره!!!

مجی یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 10:10

نظرت قبول خانمی
راجع به پست قبلت: خانم تشریف بیارید دانشگاه در خدمتتون باشیم خوشحال میشم ببینمت.

رها-ستایش یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 10:10

رازقی یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 11:09 http://kohvadarya.blogfa.com/

سلام دوست خوبم .من هم معتقدم جونه زدن بادمها یه نشانه بود برات اخه نیت اون بادمها برای نذر بوده .

سحر (درنگ) یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 11:52 http://derang27.mihanblog.com/

به به شله زرد دسترنج شما باید خیلی خوشمزه بشه!

اون بادومهایی که گذاشتی جوونه بزنه را بکار. ولی چند سالی باید صبر کنی تا چاقاله بادوم بتونی بخوری.
وای من اینقدر دوست دارم چیز بکارم. خیلی دوست دارم. بادوم زرد آلو. پرتقال! :دی
کاش یه باغــــــچه بزرگ داشتم

صحرا یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 12:35

مستانه تو شله زردتون شکر نریختین ؟

ریختیم صحرا جان!‌ نترس این یکی مث حلیم نیست که برعکس مال شما باشه!

قاسم یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 14:37 http://altapeh.blogfa.com

سلام مستانه ..
این پست عجیب فضای خوبی داشت .. من شاید اولین بار باشه که تصویر یک بادام واقعی رو دیدم ، اینجاها که از این خبرا نیست ... شله زرد خوشمزه ایی باید بوده باشد ، دلمان می خواهد از آن ..

مریم پاییزی یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 15:12 http://man0o-del.blogfa.com

نذرت قبول باشه مستانه جونی

آرام یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 20:50

به به چه خانم کد بانویی.نذرت قبول.امسال چاقاله بادم خوردی یاد امروز بیوفت و جای ماهارو خالی کن عزیزم

نرگس دوشنبه 18 بهمن 1389 ساعت 08:39 http://fereshtekuchulu.blogfa.com


مامان من هم درست کرد
به نظر خوشمزه میاد

افسانه دوشنبه 18 بهمن 1389 ساعت 09:00 http://ninidari.blogfa.com

امیدوارم که نذرت قبول باشه عزیزم. اما فکر کنم منظورت از ۲۷ صفر همون ۲۸ صفر بوده نه؟!...
البته شاید هم خواستی خدا رو غافلگیر کنی
امیدوارم روزی تمام آرزوهات هم مثل همون بادوم ها جوانه بزنه و به همشون دست پیدا کنی...

مرسی از دقتت. منظورم همون بود. الان درستش می‌کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد