دمشق

 

بالاخره بعد از پنج شش روز رسیدیم دمشق. من فکر می‌کردم فقط مرقد حضرت زینب و حضرت رقیه توی دمشقه.

 

 

اما سخت در اشتباه بودم. چون علاوه بر این دوتا مرقد حضرت سکینه، ام کلثوم، ام حبیبه و ام سلمه، بلال حبشی و خیلیهای دیگه هم توی یه قبرستون به نام باب صغیر در دمشق بود.

تازه علاوه بر اینها مقام حضرت هود و حضرت خضر و حضرت یحیی هم  داخل مسجد اموی در دمشق بود.



مسجد اموی معماری خیلی قشنگی داشت و مهمتر از اون اینکه توی زمان عاشورا کاخ یزید بوده و جایی که حضرت زینب سخنرانی کرده و ...



کنار مسجد یه ضریح کوچک هم قرار داشت که بهش راس الحسین می گفتن و به یه روایتی سر امام حسین یه مدتی اونجا بوده و به یه روایت دیگه هنوز هم همونجاست.



داخل قبرستان هم یک ضریح بود که مقام سرهای شهدا بود که در مورد اون هم به روایتی می گن که این سرها همون جا دفنه.

 


دمشق بازارهای سنتی خوبی هم داشت. البته اون بازارهایی که گذر ایرانیها زیاد بهش نمیوفتاد!

 

 

دو شب دمشق بودیم و ظهر روز دوم حرکت کردیم به سمت شهر تاریخی پالمیرا...

 

نظرات 2 + ارسال نظر
زهرا دوشنبه 15 فروردین 1390 ساعت 10:51 http://zizififi.persianblog.ir

مستانه با عکسات شدید دلمو هوایی کردی

آزاده دوشنبه 15 فروردین 1390 ساعت 13:27 http://dalanebehesht.blogfa.com

سلام عزیزم..عیدتون مبارک
همیشه به گردش و زیارت خانم...

کاش که اینقدر مبهم نگی مستانه..
کی بوده که عکسش رو لای دفتر خاطراتت داشتی..خوابش رو می دیدی؟
کیه؟
چقدر بدی..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد