...


عاشق غروبهام که هوا یک کم خنک می شه و زیر انداز رو می برم و پهن می کنم توی ایوون و با یه دست بالش و کتابم رو دستم می گیرم و با یه دست سبد گوجه سبز رو.

می رم و دراز می کشم و زل می زنم به آسمون و فکر می کنم اگه قرار باشه توی زندگی بعدی تبدیل به یه موجود دیگه بشم، دلم می خواد یه پرنده بلند پرواز باشم که می تونه تا بالاترین نقطه آسمون اوج بگیره.


 

  

نظرات 6 + ارسال نظر
رها-ستایش دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 12:29

منم عاشق ان تراسی شدم که تو عکست بود-همونه دیگه تراستون؟

مریم دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 13:49 http://www.myutopias.blogfa.com

تصورش هم قشنگه

زهرا دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 13:49 http://Zizififi.persianblog.ir

ما خونه چون مشرفه نمی تونیم تو تراس مراس بریم..خوش به حالتون که تراس دارین

سحرگاهی دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 15:37

جالبه

سنی دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 17:20 http://harirebeheshti.blogfa.com

چه جالب کمتر کسی رو دیدم دور و برم به تناسخ اعتقاد داشته باشه من قلباْ آرزو میکنم که زندگی بعدی نداشته باشم و همونجا بمونم

زهرا سه‌شنبه 3 خرداد 1390 ساعت 10:02 http://Zizififi.persianblog.ir

مستانه جونم روزت مبارک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد