فرار یا صلح


کاغذها رو ازم گرفت و سه چهار بار از بالا تا پایین مرورش کرد.


- حالا چی؟ فراموشش کردی؟

- نه، فقط دیگه بهش فکر نمی‌کنم. یعنی از فکر کردن بهش فرار می‌کنم.


پوزخندی زد که از صدتا فحش بدتر بود. همیشه همینجوری بود. خشن و بی‌ملاحظه.


- مث همه آدمهای ضعیف فرار می‌کنی. هیچ وقت از کسی یا چیزی فرار نکن، هیچ وقت مشکلاتت رو حل نشده رها نکن. یا حتی سعی نکن که بسپریشون به گذشت زمان که کمرنگ بشن و فراموش. یا جلوشون وایسا و حلشون کن. یا اگه نمی‌تونی اونقدر بهشون نزدیک شو که با ذره ذره وجودت لمسشون کنی و زیر و بمش رو ببینی، خوبیها و بدیهاشون رو. بعد باهاشون کنار بیا. با ذهن و روحت باهاشون صلح کن. در آرامش بپذیرشون.


*    *     *

سالها از روزی که این حرفها رو بهم گفت، می‌گذره. اما هنوزم وقتی توی یه موقعیت سخت ذهنم فرار کردن رو انتخاب می‌کنه یاد اون پوزخند، پاهام رو سست می‌کنه و حرفش هی توی گوشم زنگ می زنه: " وایسا، حلش کن، باهاش کنار بیا. در آرامش بپذیرش."

  

نظرات 7 + ارسال نظر
بهاره شنبه 21 خرداد 1390 ساعت 13:00 http://rouzmaregiha.blogsky.com

خوب آخه خیلی سخته این کارمن معمولا فرار رو بر قرار ترجیح میدم

آلما شنبه 21 خرداد 1390 ساعت 13:51

منم از خیلی مشکلات فرار می کنم

محیا شنبه 21 خرداد 1390 ساعت 16:47 http://znikoo1363.blogfa.com

سلام این حرفا و استحکامی که توی کلام اون شخص بوده خیلی تاثیر گذاره.....اما جانزدن وایسادن و مردونگی کردن وازحرکت نایستادن دربرابر مشکلات توی این دوره و زمونه واقعا سخت وطاقت فرساس ..اما به نظرم زندگی با همه مشقتاش ارزش جنگیدنو داره مگه نه؟؟؟؟

مریم شنبه 21 خرداد 1390 ساعت 18:41 http://www.myutopia.blogfa.com

ادم گاهی تئوری یه چیز رو میدنه ولی عملی کردنشه که سخته

لیلا یکشنبه 22 خرداد 1390 ساعت 09:33

هر که بوده این حرف رو زده واقعا خیلی آدم با ارزشیه
من تمام سعیم توی زندگی اینه که بتونم این حرفا رو به مرحله عمل برسونم

مموی عطربرنج یکشنبه 22 خرداد 1390 ساعت 09:44

روناک یکشنبه 22 خرداد 1390 ساعت 16:01 http://www.ronal88.persianblog.ir

سالگرد قمری ازدواجتون مبارککککککککککککککک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد