از در و دیواره دنیا عطر یاد تو می باره...

 

خیلی از ما آدمهای خاطره‌بازی هستیم و سعی می‌کنیم خاطره‌ی روزهای خوب، اتفاق‌های قشنگ و آدم‌های دوست‌داشتنی رو هرجوری که هست حفظ کنیم. گاهی خاطره‌هامون رو می‌نویسیم. گاهی ازشون عکس و فیلم می‌گیریم و گاهی هم فقط توی ذهنمون نگهشون می‌داریم.


اما من یه راه بهتر کشف کردم. خاطره‌هایی رو که می‌خوام برای همیشه موندگارشون کنم با یک بوی خاص، یه بوی جدید مخلوط می‌کنم. وقتی سفری می‌رم که می‌خوام فراموش‌نشدنی بشه، یا وقتی یه روز قشنگ و بی‌نظیر دارم و ... یه عطری هرچند کوچیک و ارزون قیمت اما با یه بوی جدید و متفاوت می‌خرم و تمام اون سفر، اون روز و ... ازش استفاده می‌کنم. بعد دیگه تا مدتها ازش استفاده نمی‌کنم و نگهش می‌دارم تا یه روزی که اونقدر دلتنگ می‌شم که دلم می خواد اون خاطره زنده بشه. هیچی مث بوی اون عطر نمی‌تونه خاطره‌هام رو زنده کنه.



اما از بین تمام عطرهایی که دارم و تمام خاطره‌های همراهشون، عاشق یه تیکه عنبرم و خاطره‌ای که تا ابد زنده‌ی زنده است...

   

نظرات 12 + ارسال نظر
آفتاب یکشنبه 13 شهریور 1390 ساعت 23:19 http://parnia86.blogfa.com/

سلام.

بوی عطر وآهنگها زنده کننده ی خاطراتند.

موافقی تبادل لینک کنیم؟

fafa دوشنبه 14 شهریور 1390 ساعت 09:38

ایده خوبیه فکر کنم با آهنگ هم بشه این کارو انجام داد هر آهنگی برای یه سفر و آدم خاص

fafa دوشنبه 14 شهریور 1390 ساعت 09:39 http://www.longliveahmad.blogfa.com

من تقلب نکردما کامنت آفتاب رو اصلا ندیدم همین الان دیدمش

خاتون دوشنبه 14 شهریور 1390 ساعت 11:52

چه ایده حالبی! راستی می دونستی بویایی مهمترین و قوی ترین حس ماست و یک راه عصبی مشخص و محل پردازش جداگانه در مغز داره.

بهارین دوشنبه 14 شهریور 1390 ساعت 13:34 http://baharin.blogsky.com

دقیقا همینجوره...من گاهی با استشمام یک عطر می رم تو دنیای خاطراتی که قبلا همراه با اون عطر خاص برام اتفاق افتاده...

مریم دوشنبه 14 شهریور 1390 ساعت 13:55 http://www.myutopias.blogfa.com

تجربش رو دارم عالیه

یسنا دوشنبه 14 شهریور 1390 ساعت 14:29 http://www.ranginkamoon.persianblog.ir/

مستانه عزیزم من عاشق نوشته هاتم.خیلی خوب وقشنگ می نویسی..همیشه نوشته هاتو که همشون بوی زندگی می دن رو با عشق می خونم.منم همیشه با یه چیزایی یاد خاطرات قشنگم می افتم..با آهنگا با بوی عطرهای خاص با لباسام..
عزیزم خوشحال می شم به وبم بیای و منو دوست خودت بدونی

متین دوشنبه 14 شهریور 1390 ساعت 15:57

بوی پاک کن!
بوی ادوکلن بهامین!
بوی مرکب توی چاپخونه!
بوی چسب لوله رازی!
بوی واکس!
بوی بارون!
بوی آبگوشت، ظهر جمعه!
بوی عطر شانل!
بوی آشِ اشکنه!
بوی سبزی قرمه در حال سرخ شدن!
بوی مشک و عنبر!
بوی دریا!
بوی قلیون توی جنگل!
بوی آتیش!
بوی دود!
عطر چای...

تینا دوشنبه 14 شهریور 1390 ساعت 16:06

آخ بوی قلیون تو جنگل.....

نارنجدونه دوشنبه 14 شهریور 1390 ساعت 17:56

دقیقا دقیقا دقیقا زدی تو خال میخواستم یه روزی راجع بهش بنویسم که تو زحمتشو کشیدی

خاله ریزه سه‌شنبه 15 شهریور 1390 ساعت 21:09 http://arezoo29590.persianblog.ir

بازارچه خیریه و غذا به نفع کودکان مبتلا به سرطان
زمان ۱۸ شهریور
برای اطلاعات بیشتر اینجا رو بخونید http://www.facebook.com/event.php?eid=214257998630889
از غرفه مفرا هم که بخشی از محصولات شرکتمونه دیدن کنین ...به امید دیدار

غزال- روزشمار چهارشنبه 23 شهریور 1390 ساعت 20:01 http://roozshomareghobat.persianblog.ir/

نوشته هات رو دوست داشتم هر کدومش یه حس خاص داشت و صدالبته دوست داشتنی حس ارامش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد