نسخه

 

وفتی یه کسی کاری می‌کنه که تو فکر می‌کنی کار درستی نیست، شروع می‌کنی به نصیحت کردنش. مستقیم یا غیرمستقیم سعی می‌کنی براش نسخه بپیچی. اگه اون آدم از یه حدی بهت نزدیکتر باشه، ممکنه روشهای دیگه‌ای پیش بگیری. تهدیدش کنی، باهاش دعوا کنی و ...


یهو اون آدم برمی‌گرده و بهت می‌گه تو جای من نیستی، اگه جای من بودی بهت می گفتم.


دهنت بسته می‌شه. دیگه هیچی نمی‌گی. ولی توی دلت بهش می‌خندی و می‌گی من هیچ‌وقت یه همچین کاری نمی‌کنم!


بعد یه روزی، یه روزی خیلی نزدیک، جای تو و اون آدم با هم عوض می‌شه. سرگردون می‌شی. مستاصل می‌شی. نمی‌دونی چی کار باید بکنی. اون آدم میاد و روش خودش رو بهت پیشنهاد می‌کنه. مقاومت می‌کنی و پیشنهادش رو رد می‌کنی.


دیگه چیزی نمی‌گه. ولی توی دلش بهت می‌خنده. می دونه که خیلی زودتر از اونی که فکرش رو بکنی پیشنهادش رو قبول می‌کنی و ...



لب کلام: تا وقتی که پا جای پای کسی نذاشتی، براش نسخه نپیچ!

 

نظرات 4 + ارسال نظر
غزال چهارشنبه 27 مهر 1390 ساعت 10:22 http://mylovelylife.blogfa.com

چقدر این لحظات و این روزها رو امتحان کردم و دقیقا وقتی این وضعیت رو داشتم یادم اومد یه روز برام سوال بود چرا مردم این کار رو میکنن

آلما چهارشنبه 27 مهر 1390 ساعت 10:57

کاملا موافقم...تا جای کسی نباشی نمیتونی خیلی چیزا رو تحلیل کنی

سحرگاهی چهارشنبه 27 مهر 1390 ساعت 13:42 http://sibeman.mihanblog.com/

کاملا کاملا کاملا موافقم

fafa پنج‌شنبه 28 مهر 1390 ساعت 09:57 http://www.tobealone.blogfa.com

خیلی دارم تمرین میکنم که قضاوت نکنم دیگران رو و براشون نسخه نپیچم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد