هیچ وقت زندگیم مث این روزا خلوت نبوده. هیچ وقت مث این روزا دور و برم از آدمها خالی نبوده. راستش این هم خوبه و هم بد. یه وقتهایی از این همه آرامش لذت میبرم و یه وقتهایی حوصلهام سر میره.
صبح ها معمولا زود بیدار میشم. نمازم رو میخونم و صبحونه متین و فسقلی رو میدم. بعد دوباره برمیگردم توی تخت و کتاب میخونم و چشمهام کمکم گرم میشه. نمیدونم چرا اما هرچی خواب شب برام عذاب آوره و دردناک در عوض خواب روز شیرینه و بدون درد!
بعد هم بیدار میشم و وقتم رو با خوندن کتاب و ناهار پختن و سیدیهای روانشناسانه گوش دادن پر میکنم. البته گاهگاهی هم یه سر به ifilm میزنم.
عصرها اما دیگه واقعا حوصلهام سر میره. متین هم که تمام تلاشش رو می کنه زودتر از نه نرسه خونه! گاهی میرم پیادهروی و یه دوری توی پارک میزنم و بچهها رو که دارن از سرسره میرن بالا و سر تاب با هم دعوا میکنن دید میزنم و برگشتنه هم یه بستنی قیفی برای فسقلی میخرم و دوتایی با هم میخوریم و دلمون خنک می شه!
درضمن جاهای دیگه رو نمیدونم ولی این پارک توی شریعتی (بالاتر از سیدخندان- پایینتر از همت) این روزها به طرز شگفت انگیزی زیباست و جشنوارهای از لاله های رنگارنگ...
منم روزام مثل خودت دقیقا..با این تفاوت که تو تنها نیستی و با نی نی تو دلتی ولی من تنهای تنهام تا همسر بیاد...ولی تنهایی خیلی لذتبخشه:)
چقدر دنیای این روزهامون شبیه به هم با این تفاوت که همسری ساعت 6 خونه است
ای جانم . بستنی برای خودت و فسقلی
میگم که میتونی ساعت های بیکاری و تنهاییت رو با سر زدن به مغازه ها خرید کردن برای فسقلی بگذرونی . فکر کنم حس شیرین و خوبی باشه . هوم؟ شاید هم زود باشه هنوز!
خب از اونجایی که آقا متین از چند ماه دیگه خرج و مخارجش زیاد میشه ، لابد از الان دنبال پول اندوزی بیشتر! و این حرفها هستند دیگه ...
یاد فیلم دو نفر و نصفی افتادم: شیر خشک براااااااااااش بگرفتی؟ بگرفتم ... پوشک برااااااااااااااش بگرفتی؟ بگرفتم ... پستونک براااااااااااش بگرفتی؟ بگرفتم
یه چیز دیگه بگم و برم ... احساس می کنم حس های عجیب و غریب یا بهتره بگم ضد و نقیض این روزها زیاد داری . هوم؟!
عوضش وقتی فسقلی بیاد اینقد سرت شلوغ میشه که وقت نکنی حتی یه کتاب بخونی!
اگه اونجا بودم یک روز در میون که نه ولی حتما دو روز درمیون میومدم پیشت منم خیلی تنهام تازه بدون فسقلی و باباش
من که عاشق گل و گیاهم
یه چند ماه دیگه دلت تنگ میشه برا این همه وقتتتتتتت ازااااااااااااد
وایی مستانه ،تو و نینی چه چیزای خوبی می خورین
دیدی چقدر خوشگله لاله ها ..من که حظ کردم .یه لحظه گفتم وایی هلندددددددددددد
خدای من یعنی ۴ ماه دیگه من خاله می شم؟
احساس می کنم که این طوری خیلی خوبه پر از آرامشه