فروردین و اردیبهشت اونقدر طولانی شدن که دیگه تحمل خرداد این وسط واقعا سخته. تحمل خرداد با روزهای کــشــــــدار و طولانیش که هر روز یک کمی هم طولانیتر میشن، روزهایی که هرکاری میکنی و هرچقدر هم صبوری میکنی انگار هیچ وقت نمیخوان دست از سر زندگیت بردارن و جاشون رو بدن به آرامش شب...
انتظار، انتظار، انتظاره که روزها رو انقدر طولانی میکنه. انتظار برای شب شدن و رسیدن متین از سرکار و سرگذاشتن رو شونههای مردونهاش، انتظار برای رسیدن شهریور و تموم شدنش و دیدن روی ماه پسرک. انتظار برای اینکه پول یکی از پروژههامون برسه و بتونیم باهاش دیوار اتاقش رو درست کنیم و شاید یکی دوتا خردهریز هم براش بخریم...
گفتن نداره... اما زندگی هر روز یه درجه سختتر میشه (از نظر جسمی البته!) و یه درد به دردهام اضافه میشه. روزهایی هست که حتی نشستن هم کار طاقتفرساییه و تازه هنوز مونده تا سه ماهه سوم و سختیها و دردهای اصلیش...
ای نور چشم مستان، در عین انتظارم
چنگی حزین و جامی، بنـواز یا بگـردان
قدر آرامشت رو بدون مستانه جون! اگر خدای نکرده این روزهای کشدار با مصیبت یا استرس بزرگ همراه بود چی؟! انشاء الله همیشه شاد باشی!
راست می گی واقعا...
ایشالا این روزهای کشدار هم به سرمیاد و تموم میشه عزیزم
ایشالا به خوبی و خوشی تموم شه...
طبیعتا بی نتیجه است اگه بگم قدر این وقتاتو بدون که نی نی که بیاد مثل الان من حسرت واسه خودت وقت داشتن و استراحت کردن میمونه برات.
هر چند نی نی خیلی شیرینه اما نمیشه منکر تغییر اساسی ای که توی روند زندگی میده شد.
ما ادما کلا تا یه چیزیو از دست ندیم قدرشو نمیفهمیم.مثل الام من ....
نه بی نتیجه نیست. خودمم خیلی وقتها به این موضوع فکر می کنم. ولی بعضی وقتها از تنهایی و انتظار و ... خسته می شم...
پسر تو هم مهری میشه عزیزم
فقط میتونم بگم لذت ببررررررررررررر از این روزا هر چند با سختی همراهه
بله که ادم به غر زدنم نیاز داره
دلم میخواد پسرک زودی بدنیا بیاد ببینمش
نمیدونی چه فرشته هایی هستن وقتی بدنیا میان دقیقا مثله فرشته ها نورانی و پاک
آخر شهریور یا اول مهر...
منم دلم می خواد زودتر ببینمش..
بهشت داره زیر پاهات گسترده میشه عزیزم ..