یکی از بچه های وبلاگی بود که چندسال پیش مرتب می نوشت و به دلیلی شماره تلفن هم رو داشتیم. یه روز یهو وبلاگش رو همین جوری ول کرد و رفت. دیگه نه پستی می نوشت و نه جواب کامنتها رو می داد.
یه مدت که گذشت نگرانش شدم. چند بار بهش زنگ زدم و چندبار هم sms دادم ولی هیچ وقت جوابی نداد و کم کم توی درگیریهای ذهنی و روزمرگیها و ... گم شد و فراموش.
دیروز بعد از حدود یه سال خیلی یهویی دوباره یادش افتادم. رفتم توی وبلاگش. هیچ خبری ازش نبود. گفتم بذار یه بار دیگه هم امتحان کنم. sms دادم. جواب نداد. چند ساعت گذشت. گوشیم شروع کرد به لرزیدن. خودش بود. گفت مشهده. جلوی سقاخونه. نپرسیدم که تا حالا کجا بوده. دلم پرکشید و رفت کنار ضریح. ازش خواستم خیلی برام دعا کنه. وقتی فهمید مامان شدم، گفت یه مشکل بزرگ داره و ازش خواست براش دعا کنم.
شما هم براش دعا کنین. می دونم خیلیهاتون می شناسینش و دوستش داشتین. فکر نکنم دلش بخواد اسمی ازش ببرم که اگه می خواست توی وبلاگ خودش می نوشت. ولی براش دعا کنین. برای من هم دعا کنین. برای همه ی اونهایی که مشکلات بزرگی توی زندگیشون دارن، هرچند که اون مشکل فقط از دید خودشون بزرگ باشه، دعا کنین...
ز مشرق سـرکوی آفتـاب طلعـت تو
اگر طلوع کند، طالعم همایون است
ایشالا مشکل همه حل بشه..شما هم میشه واسه ما دعا کنی مامان خانوم؟؟؟
خب نمیدونم ایشون کی هستن امیدوارم هم مشکل ایشون و همهههههههه هر چی که هست به ارامش ختم بشه
سلاممممممممم:)
نه مستانه.. فکر میکردم نزدیکتر از این حرفا باشیم.. خواجه عبداللهیم ما.. اتفاقن آرایشگاه خودم جابجا شده دارم دنبال آرایشگاه میگردم.. هیییی! نشد که بشه!
خدای بزرگ و مهربون مشکل همه رو حل کنه.. :)
الهی به حق علی همه مشکلات کوچک و بزرگ حل بشن ..
مستانه دل منم از اینجا کندی بردی مشهد میگن تو رجب زیارت ضامن آهو خیلی ثواب داره خوش به سعادت دوستت... ایشالا رفع مشکل بشه