...

  


 
چه غم وقتی جهان از عشق نامی تازه می‌گیرد
از این بی‌آبرویی نام ما آوازه می‌گیرد

من از خوش باوری در پیله‌ی خود فکر می‌کردم
خدا دارد فقط صبر مرا اندازه می‌گیرد

به روی ما به شرط بندگی در می‌گشاید عشق
عجب داروغه‌ای! باج سر دروازه می‌گیرد

چرا ای مرگ می‌خندی؟ نه می‌خوانی، نه می‌بندی!
کتابی را که از خون جگر شیرازه می‌گیرد...
 
نظرات 2 + ارسال نظر
لبخند دوشنبه 22 آبان 1391 ساعت 18:32 http://labkhandam.blogsky.com/

زیبا بود مستانه

sahar دوشنبه 22 آبان 1391 ساعت 23:35

khaili ghashang boud.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد