گذشته ها گذشته...

 

دلم بدجوری تنگ شده، برای سیزده چهارده سال پیش. برای روزهای قشنگ دبیرستان. برای خنده های بی دغدغه اش، برای دوستی های قشنگ و بی آلایشش، برای رابطه هایی که در پس قهرهاش، آشتی خیلی کار پیچیده ای نبود. برای روزهایی که غم ازمون دور بود، معنی سختی رو نمی فهمیدیم، مرگ ازمون فاصله داشت. همه چیز فقط و فقط زندگی بود. جاری و سیال.


    

نظرات 9 + ارسال نظر
فلفل بانو چهارشنبه 29 آذر 1391 ساعت 07:36

آی گفتی

ستایش چهارشنبه 29 آذر 1391 ساعت 08:15

آی گفتی اما برای من می شه 22 سال پیش. خیلی خوب بود.

قاصدک چهارشنبه 29 آذر 1391 ساعت 08:33

منم مثل تو .. دلتنگ ام ..

آرزو چهارشنبه 29 آذر 1391 ساعت 09:47

چقدر قشنگ توصیفش کردی، موافقم

ژرفا پنج‌شنبه 30 آذر 1391 ساعت 07:05

جانا سخن از زبان ما میگویی
چقد این جوجوه که کنار دختره هست خوشگله

لبخند بانو شنبه 2 دی 1391 ساعت 01:00 http://labkhandam.blogsky.com/

من که همیشه خدا دلم می خواد برگردم به اون دوران
فقط حسرتش برای آدم می مونه و بس

نارنجدونه شنبه 2 دی 1391 ساعت 01:58

آخ که بشر با این همه کشف و اختراع ماشین زمان رو اختراع نمیکنه هیچ وقت

دختر بزرگه بابایی شنبه 2 دی 1391 ساعت 12:13

سلام.
مستانه جون اومدم بگم این پسر کوچولوی من کچلم کرد از بس اومد کنار من و لپ تاپ دراز کشید و گفت عکس نی نی رو بگذار ببینم. همش دلش میخواد عکس علی جون تو چند تا پست پایینتر رو ببینه. حداقل براش یک عکس جدید بگذار تا مادر و پسر بشینیم نگاه کنیم و قربون صدقه علی کوچولو بریم.

صبا شنبه 2 دی 1391 ساعت 13:45 http://saba27.persianblog.ir/

سلام دوست جون
امروز با وبلاگت اشنا شدم. منم دقیقا دلم برای همون روزهای شاد و بدون غم تنگ شده. تک تک جملاتت زبان حال منم هست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد