عهد



سهم من از عاشورای امسال یک زیارت عاشورای نصفه بود و صدای طبلها و سنجها و بلندگوهایی که وسطشون گیر افتاده بودم و تنها کاری که می تونستم بکنم این بود که گوشهای علی رو با دست محکم بگیرم که صداهایی که داشت پرده گوش خودم رو پاره می کرد، بهش آسیب نزنه...


سهم من از عاشورای امسال یک زیارت عاشورای نصفه بود و یک عهد... یک عهد که اگه بهش پایبند بمونم عاشورای امسال رو تبدیل می کنه به مفیدترین عاشورای زندگیم...

 

دعا


چند بار تا حالا اومدم یه چیزی بنویسم ولی هربار با خودم گفتم امشب ساچلی میاد می نویسه که مشکل حل شده، فردا خبر می ده که همسرش سلامتیش رو به دست آورده و ...


حالا هم اگه نوشتم برای اینه که این چند روز به یادش باشین و برای سلامتی همسرش دعا کنین. وگرنه هنوز هم با تمام وجود امیدوارم که امشب یا فردا یا خیلی خیلی زود ساچلی معجزه زندگیش رو ببینه.


اگه لابه لای دعاهاتون جایی باقی موند برای من هم دعا کنین.



پ.ن: دوست عزیزی که بدون نام برام کامنت خصوصی گذاشته بودی، کامنتهات ناراحتم نمی کنه. فقط لطفا یه آدرس ایمیل برام بذار که بتونم بهت جواب بدم.