صد روز


علی فردا صد روزه می‌شه. صد روز... باورم نمی‌شه واقعا. هرچی دوران بارداری کند و لخ لخ کنان می‌گذشت، این روزها مث برق و باد داره می‌گذره.


علی کوچیک ما هم یواش یواش که نه، راستش به نظرم تند تند داره بزرگ می شه.


- خواب علی حسابی مرتب شده. شبها از حدود یازده-دوازده می خوابه تا شیش-هفت صبح. اون موقع بیدار می‌شه. شیر می‌خوره و یک کم می‌خنده و بازی می‌کنه و دوباره دو سه ساعت می‌خوابه. بعد از اون دیگه تقریبا نمی خوابه تا حدود ساعت دو که دوباره یکی دو ساعتی خوابش می‌بره.


- یه چیزایی رو توی دستش می‌گیره و باهاش بازی می‌کنه و توی دهنش هم می‌کنه البته. مثل جغجغه. عروسکهای سبک. پتو و ... ولی بیشتر از همه اسباب بازیهاش عاشق کاغذ شکلاته و اگه از دستش بیفته و نتونه برش داره جیغ‌هایی می‌زنه بیا و ببین.

 

- از حالت خوابیده می تونه روی شکمش بره. البته فقط از سمت راست. وقتی هم که می‌ره روی شکمش سرش رو قشنگ بالا می‌گیره و دستش رو هم از زیر بدنش می‌کشه بیرون. ولی یک کمی که دور و برش رو نگاه می‌کنه خسته می‌شه و بعد هم دیگه نه می تونه خودش رو پشت و رو کنه و نه می‌تونه جلو بره. خلاصه انقدر دست و پا می‌زنه تا گریه اش در میاد. اما دوباره به محض اینکه برش می‌گردونم و می‌خوابونمش می‌چرخه و دمر می‌شه.

کلا عاشق دیدن تلاششم. اونقدر که علی تلاش می‌کنه که یه ذره حرکت کنه اگه من توی زندگیم تلاش کرده بودم الان یه کسی شده بودم برای خودم.



- عاشق خنده‌های صدادارشم وقتی اون دهان بی دندونش رو باز می‌کنه و از ته دل قهقهه می‌زنه.


نظرات 22 + ارسال نظر
گل نسا سه‌شنبه 5 دی 1391 ساعت 12:09

علی کوچولو خیلی نازی عزیزممممممم
مستانه عزیز، خدا برات حفظش کنه...خیلی شیرینه

صحرا سه‌شنبه 5 دی 1391 ساعت 12:25 http://sahra87.persianblog.ir

وای مستانه دلم رو آب کردی . قربونش برم . ببوسش

فیروزه سه‌شنبه 5 دی 1391 ساعت 12:59

ای جونم ... لپشو بچشم؟
خودت خوبی مستانه؟ روبراهی؟

مریم م سه‌شنبه 5 دی 1391 ساعت 13:15

آخی عزیزم . دختر من 146 روزشه! به این طرف و اون طرف غلت می زنه و ساعت ها تلاش می کنه بلکه بتونه سینه خیز جلو بره. اینقدر که خیس عرق می شه. وقتی هم نمی تونه صورتش رو می ذاره روی پتو و جیغ می زنه.

سیندخت سه‌شنبه 5 دی 1391 ساعت 13:15

ایشالا صد سالگیش...
نازی خدا حفظش کنه...

دختر بزرگه بابایی سه‌شنبه 5 دی 1391 ساعت 14:10

سلام.
ممنون مستانه جون.
خدا حفظش کنه. برم خونه بشینیم با پسری عکس جدید علی کوچولو رو نگاه کنیم. دیگه ببینه نمیگذاره من هیچ کاری کنم میخواد فقط این عکس رو ببینه. راستی از رو مونیتور بوسش هم میکنه و هی براش آواز نی نی با آهنگهای مختلف هم میخونه.

بانو سه‌شنبه 5 دی 1391 ساعت 14:27

مستانه جون این پسرکت هر روز داره شیرینتر میشه... دختر دوست من شنبه 100 روزش میشه ولی مامان بیتجربه‌اش فکر میکنه دخترش نباید بغلته! هر وقت برای این کار تلاش میکنه جلوشو میگیره!! برم بهش بگم که طبیعییه!!

ترانه سه‌شنبه 5 دی 1391 ساعت 19:07

یک ذره از هوشش به مامان رفته باشه که دیگه معرکه است

رویا سه‌شنبه 5 دی 1391 ساعت 19:45 http://ahoyekheyal.persianblog.ir

ای جانمی (آیکون یه بوس گنده صدا دار )

زهرا سه‌شنبه 5 دی 1391 ساعت 20:09 http://Zizififi

عزیزم.عزیزم.عزیزم...پاهاشو ببین چه خوشگله ماشاالله...ببوسش که این همه با نمکه

هیما سه‌شنبه 5 دی 1391 ساعت 22:10 http://hima77.blogfa.com

قربوووون علی کوچولووووو
مستانه شما هم واسه خودت کسی شدی مامان شدی دوستم مامان شدن و مامان بودن کم چیزی نیست

شادی چهارشنبه 6 دی 1391 ساعت 00:55

آخی عزیزم
صدساله شه الهی

ستایش چهارشنبه 6 دی 1391 ساعت 09:23

مستانه جون هزار ماشالله بهش به این گل پسر قربون اون پاهای قلنبش برم من حسابی کندی و خواستنی شده دیگه تو چی کار می کنی باهاش قدر این روزاتو خوب بدون و حسابی ازش استفاده کن.

الهه(جون جون) چهارشنبه 6 دی 1391 ساعت 11:23

خدا حافظش باشه ..یاد ستایش افتادم که وقتی غلطید چه پست پر هیجانی گذاشتم انگار شاخ غولو ...

ریحان چهارشنبه 6 دی 1391 ساعت 12:03 http://www.manoshosho.mihanblog.com

خدا حفظش کنه

قاصدک چهارشنبه 6 دی 1391 ساعت 13:17

مستانه عاشقتم که میای و اینا رو می گی ..
اینقدر دقیق حرکاتش رو ثبت می کنی .. عزیزم رو .. چقده ماهی پسر جوراب آبی

روناک چهارشنبه 6 دی 1391 ساعت 19:45 http://www.ronak88.persianblog.ir

عزیزممممممممم...مگه میشه پسر مستانه جون غیر از این باشه...از خودت و صورت مهربونت و در و دیوار وبت و همه نوشته هات آرامش می باره...پسرت هم به مامانش رفته آروم و دوست داشتنی

آلما چهارشنبه 6 دی 1391 ساعت 20:37

آخییییی
ناززززی

لبخند بانو پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 00:19 http://labkhandam.blogsky.com/

الهی بگردم

پرستو ( کارانا ) پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 16:12 http://karana.persianblog.ir

سلااااااااااااااام مستانه جون خوبی ؟
قربون اون گل پسر نازت انشاا... که صد و بیست ساله بشه

نارنجدونه جمعه 8 دی 1391 ساعت 14:51

پرپرتم من خاله با اون عکست :******

داشتم این پستت رو با ریدر تو کلاس میخوندم یعنی عکست رو دیدم نزدیک بود پس بیفتم چشمم کف پاهای کوچولوت عسیسمممممممممم

شین شنبه 9 دی 1391 ساعت 21:00

خدا حفظش کنه عزیز دل

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد