گاه یک کوه به یک کاه به هم می ریزد...


* این دنیا دنیای عجیبیه. گاهی یه چیزهایی به هم ربط پیدا می‌کنه که هیچ وقت آدم فکر نمی‌کنه این دوتا ممکنه به هم ربطی داشته باشن. یه اشتباهی می‌کنی و نتیجه‌اش رو یه جای دیگه می‌بینی. سعی می‌کنی یه چیزی رو درست کنی یه چیز دیگه و یه جای دیگه درست می‌شه. کلا سیستم قشنگ و جالبیه ولی خب بعضی وقتها پیدا کردن این رابطه‌ها و این نخهای نامرئی واقعا کار مشکلیه.


* دیشب قبل از خواب داشت "نیما نهاوندیان" و مراسمش رو نشون می داد. تا صبح همش داشتم خودم رو توی تابوت و قبر و ... تصور می‌کردم. یه موقعی به نظرم مرگ خیلی چیز سهمگینی بود. ولی راستش حالا دیگه به اندازه قبل برام ابهت نداره و ترسناک نیست. تنها چیزی که ازش می‌ترسم پشیمونیه و حسرت.


* دیروز بعد از سالها وقتی رفتم روی ترازو دهگانش رقم 5 بود. لذت‌بخش بود. خیلی لذت‌بخش. یکانش هم اگه یه روز 5 رو نشون بده که دیگه نورعلی نوره.


* پاییز سختی بود پاییز امسال. با وجود شیرینی علی اما روزا کند و طولانی و تلخ و سخت گذشت. کاش زمستونش بهتر از پاییز باشه.



پ.ن: از این پس به کامنتها جواب می‌دم.


نظرات 21 + ارسال نظر
دختر بزرگه بابایی یکشنبه 10 دی 1391 ساعت 10:30

سلام.
مستانه جان این کم شدن دهگان ترازو علتش رژیم و ورزشه یا همون تلخی و سختی پاییز؟

شیر دادن + تلخی و سختی پاییز.

ماجراهای مریمی یکشنبه 10 دی 1391 ساعت 10:37 http://merrymiriam.persianblog.ir/

چطوری بعد از زایمان زیر 60 کیلویی؟ (آیکون خوش به سعادت‌ت)

شیر دادن وزن رو خیلی پایین میاره.

کیمیا یکشنبه 10 دی 1391 ساعت 11:10

سلام. جواب دادن به کامنهتا انگیزه میده برای کامنت گداشتن. مرسی که انگیزه میدی

مرسی که کامنت می ذاری :)

زهرا یکشنبه 10 دی 1391 ساعت 11:19 http://zizififi.persianblog.ir

مستانه خیلی خوبه تونستی این همه وزن کم کنی عزیزم.اینم از مزایای شیر دادنه خب..ایشالا از این به بعد روزهای خوب و شیرین در انتظارت باشه عزیزم

واقعا مزیت بزرگی هم هست.
مرسی. ایشالا

مهربانو یکشنبه 10 دی 1391 ساعت 11:22 http://www.mehrbaanoot.blogsky.com

با مورد 2 به شدت موافقم و
منم منتظرم که یه روزی ترازو بهم تا 5 روکنار هم نشون بده...:)

ایشالا به زودی ببینیش :)

خانوم یکشنبه 10 دی 1391 ساعت 11:27 http://khanoomstory.blogsky.com

وایییی یکی رو بدید من شیرش بدم...خوش به حالت من باید خود کشی کنم که ده گان ترازو 5 بشه


من قبلا خودکشی هم می کردم نمی شد.

فیروزه یکشنبه 10 دی 1391 ساعت 12:01

ایشالا که هر روزت بهتر از روز قبل باشه ...
خودت خوبی؟ اس ام اس هام بهت دلیور نمیشه

خوبم. چرا نمیشه؟ گوشیم مشکلی نداره.

مریم م یکشنبه 10 دی 1391 ساعت 12:06

عجب! وزن و ترازو و دهگان 5 قاعدتا باید مساله مهمی باشد که همه از این متن 13 خطی ، به آن می پردازند. من شاید آدمی غیرعادی ام. چون دهگان 6 یا 7 ترازویم برایم کمتر از حسرتی که در هنگام مرگ ذکر شد، اهمیت دارد!

شاید دلیلش کم بودن اهمیت اون بند نباشه بلکه این باشه که ادمها خیلی دوست ندارن راجع بهش حرف بزنن. گرچه بهش فکر می کنن...

قاصدک یکشنبه 10 دی 1391 ساعت 13:16

اول بذار بابت پ. ن ذوق کنم
.
ترس من از مرگ هم شاید به همین حسرت و پشیمانی بر می گرده ..


امیدوارم هیچ حسرتی پیش رومون نباشه

سیندخت یکشنبه 10 دی 1391 ساعت 13:54

آفرین دختر چه باربی ای شدی
قبول دارم... پاییز سختی بود

باربی مال وقتیه که 5 بشه 4

سمانه یکشنبه 10 دی 1391 ساعت 19:11

البته اینجاشم خیلی لذت بخش "سعی می‌کنی یه چیزی رو درست کنی یه چیز دیگه و یه جای دیگه درست می‌شه."

اوهوم. خیلی...

علی یکشنبه 10 دی 1391 ساعت 21:57 http://www.theoverdose.blogsky.com

مرگ واقعا ترسی نداره به جز به خاطر همون دلیلی که شما گفتی
راجع به روابط بین اتفاقات هم بگم که همین هماهنگی ها باعث میشن زندگی قشنگ باشه

البته ترسهای دیگه ای هم داره. جدا شدن از همه تعلقات. رفتن به یه جای ناشناخته.

ستایش دوشنبه 11 دی 1391 ساعت 08:29

واقعا راست می گی این روزا مرگ از آب خوردن هم راحتتر شده مخصوصا توی جوونا نمی دونم چه بلایی داره سرمون می یاد . امیدوارم که شیرینیای زمستون تلخی پاییزتو بپوشونه عزیزم.

دقیقا. یه سکته و تموم! انگار نه انگار که این آدم قبلش داشته سرحال زندگی می کرده.

مرسی عزیزم

sahar دوشنبه 11 دی 1391 ساعت 12:14

ایشالا

خانمه دوشنبه 11 دی 1391 ساعت 14:49

احوال مادر نمونهء خوش هیکل

خداییش نه نمونه ام و نه خوش هیکل! ولی حالم خوبه.

فلفل بانو دوشنبه 11 دی 1391 ساعت 16:23

یعنی میشه منم وقتی شیر دادم عدد دهگانم ۵ باشه!
مستانه جون امیدوارم زمستونت مثل عسل شیرین باشه عزززززززززززززززززززیزم
راستی چی کار کردی که تونستی شیر بدی و شیر داشتی ؟ راهنماییم میکنی ؟

میشه. چرا نمیشه؟
والا کار خاصی نکردم. خیلی فکر نکنم دست خود آدم باشه. فقط همون روزهای اول باید کاری کنی که هر طوری هست بهش شیر بدی.

محیا دوشنبه 11 دی 1391 ساعت 22:46

دیدم که جواب میدی گفتم واست بنویسم که
شبت بخیر مستانه جان

امشب تو هم به خیر محیا جون

آلما سه‌شنبه 12 دی 1391 ساعت 13:43

منم بعد از مدتها وقتی رفتم رو ترازو و یکانش ۵ بود کلی خر کیف شدم

وااای خوش به حالت. من آرزومه یکانش بشه 5

آری سه‌شنبه 12 دی 1391 ساعت 14:12 http://ary-f.blogfa.com

خواهش کوچکی بود عزیزم ممنونم از این همه مهربونیت
مامانی جونم الان بهتره به علی فکر کنی به چیزهای تلخ فکر کردن زمستون رو سردتر میکنه
راست میگی اینقدر جوونا با هزاران دلیل از دنیا می رن و سن مرگ پایین اومده میبینی مرگ هم ابهتش مثل سابق نیست
همینه میکن هر چیزی قدیمیش بهتره))))

این جوری خیلی بهتره. خودمم تازه لذتش رو کشف کردم.
سعی می کنم بهش فکر نکنم.

آری سه‌شنبه 12 دی 1391 ساعت 14:13 http://ary-f.blogfa.com

فلفل بانو جون خوردن ماست و کلاً لبنیات به شیردهی بهتر کمک میکنه

فلفل جون شنیدی؟

آری شنبه 16 دی 1391 ساعت 15:32 http://ary-f.blogfa.com

خوب خدا رو شکر که لذت میبری عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد