3ماه و 2هفته و 1روز!


خب امروز به رسم سه‌شنبه‌ها (می‌دونم چهارشنبه است!) از آخرین تغییرات علی می‌نویسم:


- زبانش پیشرفت چشگیری داشته! (کلا پرحرفتر و شلوغتر شده.)


- ورزشش افت کرده! (دیگه کمتر غلت می‌زنه. انگار براش تکراری شده.)


-  توی خونه به مامانش کمک می‌کنه! (می‌ذارمش روی ساق پام و با هم درازونشست می‌ریم. هم شکم من می‌ره تو و هم علی خوشحاله.)


- خوش اخلاقتر شده! (قبلا روزی یکی دوبار بیشتر از خنده روده‌بر نمی شد! حالا اما تا یه کوچولو باهاش بازی می‌کنم خنده‌هاش رو سر می‌ده. در ضمن از بین حیوونها صدای هاپ هاپ سگ رو از همه بیشتر دوست داره و با خنده‌هاش یه جوری خرم می کنه که یکی درمیون براش صدای هاپ هاپ دربیارم.)


- غیرقابل اعتماد شده. (خودش رو از توی کریر پرت می‌کنه بیرون!)

 

- خرابکاری هم می‌کنه! (موقعی که بغلم بود و با هم از کنار یخچال رد می‌شدیم گوسفند آهنربایی روی یخچال رو از یخچال کند و انداخت زمین و شکست.)

 

 

نظرات 23 + ارسال نظر
دختر بزرگه بابایی چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 09:38

سلام.
ای جانم با این خنده شیرینش.
ممنون مستانه جون که خوراک آخر هفته پسری منو جور کردی

نهههههه. بگو پسرم رو نخوره.

کیمیا چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 09:40

خدا حفظش کنه :)
خوبه که اینا رو مینویسی، یادگاری میمونه

حیف که نمیشه همه چیز رو نوشت. مثلا برق نگاهش رو...

خانم کوچولو چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 10:17 http://daftardastak.persianblog.ir

ای جانم. ماشااله چه بزرگ شده. بلایی شده واسه خودش. زنده باشید.

سلامت باشی عزیزم

دینا چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 10:41

عاشق وقت هایی هستم که از علی می نویسی
ماشاالله
چه پسر نازی

لطف داری عزیزم

مهربانو چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 11:38 http://www.mehrbaanoot.bogsky.com

این یعنی داره بزرگ میشه و لذت های مادرانه تو بیشتر:)

اوهوم

الهه(جون جون) چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 11:52

شکل کدومتونه؟

خدا حفظش کنه/ روزهای شیرین تری هم در انتظاره

آزاده چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 12:22 http://apireyar.persianblog.ir

جیگرشو برم من. خیلی مامان خوبی هستی مستانه جان. خیلیییییییییییییییییی

الان از کجا این رو فهمیدی؟؟؟؟؟؟ امیدوارم که باشم.

تینا چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 12:55

آخه تو چطوری میتونی خودتو کنترل کنی نخوریش....؟؟؟ ولی من اون گوسفنده رو خیلی دوست داشتم.... با گردن فنریش....

می خورمش هرروز. صبحانه. ناهار شام. منم دوستش داشتم ولی فدای سرش.

لبخند بانو چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 13:26 http://labkhandam.blogsky.com/

نازی به این علی آقاتون
الهی
خدا حفظش کنه...من که تا دیدمش کلی ذوق کردم...البته ماشالاش و هم می گما

لطف داری عزیزم.

مامانی چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 14:25 http://baroonbaroone.blogfa.com/

خدا حفظش کنه. انگار این فرشته کوچولو ها همه مثل هم هستن. از تو بهشت اومدن.
من همیشه میخونم شما رو از ریدر البته. خیلی این روزها رو ثبت کنید. من که هر ماه دلم واسه ماه قبلش و کاراش تنگ میشه.

کاش می شد همه لحظه ها رو ضبط کرد.

غزل چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 14:35 http://www.ghazal777

عزیزمممممممم ماشا... چقدر بزرگ شدهههههه

مرسی عزیزم

قاصدک چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 16:22

عزییییییییییییییییییییییزم

سارا چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 17:26 http://shosho200.blogsky.com

سلام
عزیزم خدا حفظش کنه

ممنون گلم

اوامین چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 19:01 http://gilava1390.blogfa.com/

عزیزم چه جیگریه اینننننن نی نی ...ماشالله ...بوسسسسسسسسس

قربونت

ترانه چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 19:12

کپی برابر اصل مامان مستانه.

رویا چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 21:55 http://ahoyekheyal.persianblog.ir

ای جانم پیژامه شو ببین قربونش برم.(اینجا چرا آیکون بوس ندارهههههههه)
جانم خنده شو ببین .آقا بی دندون ما
جون من براش لی لی حوضک می خونی ؟؟بعد کف دستشو قیلی قیلی کنی و دونه دونه انگشتاشو پر ؟؟؟ بعد ببین چطوری غش غش خنده اش خونه رو پرمی کنه
دستای توپولشو ببین .دلم غش رفتتتتت
ماشااله عزیزم

لبخند پنج‌شنبه 14 دی 1391 ساعت 10:18 http://ye-asheghaneye-aram.persianblog.ir

چقدر جالب منم کلی با پسری ورزشهای شکمی میکنم و اونم کلی ذوق میکنه. تازه کلی حرکت هم از خودم ابداع کردم.

دیدم فیلمهای تو وبلاگت رو

hiva جمعه 15 دی 1391 ساعت 19:24

از قول من یه بوس محکم به این گل پسر بکن.

چشم

فلفل بانو شنبه 16 دی 1391 ساعت 13:07

اگه بدونی چچچچچچچچچچچچچقدر قربون صدقش رفتم! الان شوهر خان با چشمای اینطوری داره نگام میکنه
یعنی انگاری علی جلوم بود با خنده هام غش میکرد از خنده انقدر این عکسش زنده است
عععععععععزیزم الهی قربونش بشم جیگر
از طرف من بچلونش
ماشالله

ایشالا تا چند وقت دیگه صدای خنده های نی نی خودت توی خونه می پیچه.

آری شنبه 16 دی 1391 ساعت 15:40 http://ary-f.blogfa.com

خوب پس داره شروع می کنه اگه از کاریش خوشت نمیاد از همین سن حواست رو جمع کن بش نخندی چون از همین الان یاد میگیره
عجب عکسیه ماشالله خوب بش رسیدی
ببین بچه ای که چاق میشه فعالیتش کم میشه
فکر نکنی چاقی واسه بچه خوبه
تنبلش میکنه وژن چاقی برای بزرگیش هم فعال میشه الان که ماشالله خوب به نظر میاد دستای کوچولوش رو جامن ببوس

نه بابا. انقدر خودم از اینکه چاقم ناراحتم که به هیچ وجه فکر نمی کنم ممکنه چاقی چیز خوبی باشه. کاری هم نمی کنم که بخواد چاق شه. فقط هروقت گرسنه می شه بهش شیر می دم.

آبینه شنبه 16 دی 1391 ساعت 23:05 http://minoo1382.blogfa.com

این پسرک بااین عکسای خوشگلش داردمدام دلبری می کنداینجا...اسپندیادت نرودبانو

لطف داری عزیزم.
چشم.

مریم دوشنبه 25 دی 1391 ساعت 11:03

با دیدن عکس پسر خوشگلت و شیرین کاری هاش یه کم حالم بهتر شد. آخه هفته 6 بارداری هستم و به شدت حالم بده ،با این که یک سال و نیم هست منتطرش هستم .ولی کلا خسته و افسرده شدم از اینکه تا از جام بلند میشم حالم بد میشه.لطفا برام دعا کن خدا بهم صبر بده

می گذره. تموم می شه و بعد حتی یادت نمیاد که چقدر سخت گذشت

خانومِ میم چهارشنبه 27 دی 1391 ساعت 01:08 http://66-64.blogsky.com/

ماشا الله
خیلی شیرینِ
خدا حفظش کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد