اگه اجازه بدین من یه گزارشکار سریع بنویسم و برم به کار و بارم برسم.
گفتم گزارشکار، یاد گزارشکارهای آزمایشگاه افتادم. یادش به خیر، چه گزارشهایی که ننوشتیم!
بدون استثنا همشون رو از روی همدیگه کپی میکردیم. تازه معمولاً اصل گزارشی که همه از روش مینوشتن مال بچههای سالهای قبل بود.
چقدر دلم میخواد دوباره برم دانشگاه. چقدر دلم میخواد فوق بخونم.
چقدر دلم میخواد دوباره توی کلاس شماره ۱۷، کلاس داشته باشیم.
توی همون راهروها قدم بزنیم و به تبلیغات کاندیدهای دفتر فرهنگی بخندیم.
توی سالن مطالعهی خواهران بلند بلند حرف بزنیم و بخندیم.
آها! قرار بود گزارش کار بدم.
پنجشنبه مبل و تخت و بوفه رو سفارش دادیم و قرار شد چهارشنبهی این هفته تحویل بگیریم.
جمعه سفارش دوخت پردهها رو دادیم و اونها هم تا آخر هفته آماده میشه.
دیروز آینه و وسایل دستشویی رو خریدیم و کارتها رو هم تحویل گرفتیم. گرچه هنوز قضیهی سالن صد در صد نشده.
فردا باید برای پرو لباس عروس بریم و اگه وقت شد لوستر رو هم بخریم.
دیگه تقریباً کار زیادی نمونده. یه خورده از خریدهای متین مونده و یه خورده از خریدهای من که فکر نکنم بیشتر از یکی دو روز وقت بگیره.
و بعد از اون فقط میمونه رومیزیهایی که من باید بدوزم.
و این بود گزارش کار من!
پ.ن: چند وقته من دلم میخواد نوشتهها و عکسهایی رو که میبینم و ازش خوشم میاد به شما هم بدم ببینین. ولی نمیدونم چه جوری؟
بعضیا برای اینکار از فرندفید استفاده میکنند. اگه عضوش هستین لینکتون رو بفرستین تا اونجا با هم در تبادل باشیم. منم اینجام.
خوشبخت باشید و شاد. منم دلم برای روزهای مدرسه تنگ شده اما با گذر تند زمان چه میشود کرد جز مشتی خاطره که لبخندی را روی لبانمان میآورد.
سلام
میببینم که سرحالی... خدارو شکر
مبارکه خانوم خانوما
وااااااااااااااااااااااااااای خدااااااااااااااااااااااااااا این فید دست از سر من بر نمی داره!!! کچلم کرد
یک چیزی از این متن کم نشده عروس خانوم جان؟
آخه من صبح که دیدمش یه چیزای دیگه هم داشتا.... حالا این سوتفاهم برام ایجاد شده که اگه نصفه شب دیشب سر میزدم احتمالا؛ کاملتر میبود 
می دوستمت
چرا یه چیزی کم شده!
قربونت برم.
بعد از اون فقط میمونه رومیزیهایی که من باید بدوزم.
ایییییییییی ول از این هنرها همداری خانووووووووووووم
سلاممممممممممم:)
مستانه! من خیلی آدم خنگیم.. چرا تا حالا به ذهنم نرسیده بود که تو کامپیوتر علم و صنعت میخوندی؟ شاید چون از اول بلاگتو نخوندم؟ اوهوم؟ کلاس ۱۷ و سالن مطالعه خواهران و .. من تو رو باید بشناسم ولی نمیشناسم!! مستانههههههههههههههههههههههه! فضول دونم در حد تیم ملی درد گرفته.. یه نشونی بده ببینم کدوم بچههایی
ولی من از اول تو رو می شناختم :دی
من رو نمی شناسی احتمالا. چون من هم سال پایینی بودم و هم خیلیم سربه زیر بودم
بعدشم که اوه اوه! رومیزیات مونده هنوز؟ میخوای بیام کمکت؟
مبارکه
خوشم میاد چقدرر کوووووووووووول راجع بع این همه کار صحبت می کنی عزیزم . وای یاد دانشگاه بخیر که کلی یاد اون خنده هاش الان دلمو شاد می کنه .
هوم؟ خب منم که خییییییییلی سر به زیر بودم



ورودی چند بودی؟ 81؟
خانمی مبارک باشه انشاا... به سلامتی
عروس خانوم گل . مبارکتون باشه .
به به مبارکه
ایشاا.. همیشه به شادی :)
خودت اعتراف میکنی یا برم تو کار کشفت؟! من همش دو تا اتاق با گیس گلابتون فاصله دارما! :دی
من خیلی از 80 ی ها رو میشناختم.. اوممممممم.. ولی هیچ حدسی نمیتونم بزنم.. بد دردیه این فضولی به خدا!
نه! تو رو خدا این کار رو نکن!
چی بگم الان؟ چه جوری آدرس بدم؟
شوخی کردم عزیزم.. آزار که ندارم.. فقط فضول دونم درد گرفته.. اگه فک کردی میشه اسمتو یه جوری بهم بگو.. اگرم نه که من همین مستانه رو یه عالمههههههههههه دوس دارم
:)
واییییییییییییییییییییی تصور اینکه برگردم به دوره ی لیسانسو نمیتونم بکنم!!!!!
عروس خانوم همه چیزایی که خریدی مبارکتون باشه برات از صمیم قلب ارزوی خوشبختی میکنم
وااای مستانه! منم خیلی دلم دانشگاه و فوق می خوااااد!!
ایشالله همه چی همین طوری خوب پیش میره عزیزم، خوب می کنی به حرف دیگران اهمیت نمیدی، وقتی برید سر خونه خودتون همشون یادت میره
بوسسسس
سلام خوبی؟
خیلی وقت بود بهت سر نزدم. تو هم که این روزا بدجوری سرت شلوغه. ولی خوشحال میشک بهم سر بزنی
راستی چه کارت ساده و قشنگیه.
کارت هم عالیه.آبجی مستانه هنرمند من
از اینکه دارید همخونه میشید خوشحالم. برای منم دعا کنید
یک چیزی به این متن اضافه نشده آیا... من مامور مالیاتو ببین که مسئول وزن کردن وبلاگ تو شدم و هی میسنجم ببینم چقدر به جرمش اضافه یا ازش کم شده... ولی مستانه خیلی کارتتون قشنگ... باسلیقه و شیک... مبارک باشه عزیزم... دلتون همیشه خوش...
راستی متن توش چیه؟
حالا بهت میدم می بینی.
واااااااای راست میگی؟ اینجا علامت تینای ذوق زده شده نداره ؟ فکر کنم شبیه ترینش این باشه>>
:) قربونت برم
وای مستانه جون... هم سن هم که هستیم...
چند وقت بود می خواستم بهت بگم عکس کارتتو بذار رو وبلاگ... اما روم نمی شد... می دونی که ما دخترا چه علاقه ای به دیدن وسایل مربوط به عروسی داریم... 
ایشالله مبارکه... کارتتون هم خیلی نازه... ما هم دعوتیم؟
سلام
من خیلی تصادفی با وبلاگت آشنا شدم.یعنی خوب
منم نیمه شعبان (15 مرداد) عقد کنونمه . بعد
ا ینکه همه کارامم کردم، سالن و آتلیه و خریدو...فقط مونده آرایشگاه.می دونم یکم خنده داره ولی هیچکی با اطمینان جای خوبی رو معرفی نمی کنه بهم. می خوام بدونم شما یا دوستای گلی که اینجا واست کامنت می ذارن ، می تونین کمکم کنین؟ آدرس ایمیلمم گذاشتم.
سارا جان اولا بهت تبریک می گم.
ثانیا بچه ها توی کامنتهای این پست یه جاهایی رو معرفی کردن:
http://baadbadak.blogsky.com/?PostID=94
آرایشگاهی که من می خوام برم فکر کنم بد نباشه اما کارش رو فقط رو دوستم دیدم و صد درصد بهش اطمینان ندارم.
سارا خانومی من به چهره ها اطمینان دارم... پروانه خانوم ...
ممنون پروانه جون.یه عالمه تشکر تینا جون.