عادت کرده ایم... به همه چیز عادت کرده ایم و می کنیم...حتی به کرونا...
عادت کرده ام که به جای صبح ها، شب ها سرکار بروم و حتی فکر می کنم چه عادت خوبیست که روزهایم و فرصتهای روزم برای خودم می ماند...
عادت کرده ام که مسیر نیم ساعته پست تا خانه را به جای سوار تاکسی شدن، پیاده برگردم و فکر می کنم چه عادت خوبیست که پیاده روی هم می کنم...
عادت کرده ام که به جای ضدآفتاب و رژلب، ماسک بزنم و فکر می کنم چه عادت خوبیست که کمتر مواد شیمیایی به پوستم می زنم...
عادت کرده ام به حضور همیشگی پسرک و فکر می کنم چه خوب است حضورش و چقدر خوب نشناخته بودمش در این سالها..
عادت کرده ام به تماشایش در سکوت و فکر می کنم که بودنش را مدیون کرونا هستم...
عادت کرده ایم...اما این چیزی از عجیب بودن و شگفت انگیز بودن زندگی کم نمی کند.