* ساعت زنگ میزنه. از جام بلند نمیشم تا متین بیدار شه و ساعت رو خاموش کنه و سحری رو گرم کنه. اما فایدهای نداره. یا اونقدر خوابه که صدای ساعت رو نمیشنوه یا بیداره و مثل من ترجیح میده به روی خودش نیاره که بیداره
.
غذا رو میذارم رو گاز و سفره رو پهن میکنم.
چشمهام رو که باز میکنم بوی سوختگی میاد. میرم توی آشپزخونه و گاز رو خاموش میکنم. با بداخلاقی متین رو صدا میکنم که بلند شو سحری بخوریم.
* بحث بچه میشه و روشهای تربیتیش. از در شرکت تا خود خونه راجع به انواع روشها و تکنیکها و باید و نبایدهایی که فکر میکنم برای تربیت بچه لازمه برای متین سخنرانی و نظریهپردازی میکنم.
به خونه که میرسیم میبینم حال متین گرفته است.
- چی شده متین؟
- مگه قول نداده بودی به این زودی بچهدار نشیم؟
- حالا مگه چی شده؟
وضو میگیرم و وایمیسم به نماز.
- مستانه یه وقت سر نماز از خدا بچه نخوای؟
اهدنا صراط المستقیم. صراط الذین انعمت علیهم
- مستانه منظورت از انعمت علیهم چیه؟ نکنه منظورت اوناییه که خدا بهشون بچه داده؟
* چند روز پیش یکی از مسئولین داشت یه گزارش از وضعیت مسکن میداد. حالا اینکه میگفت در چند ماه اخیر مسکن ارزون شده بماند، ادعا میکرد که امسال میزان جابهجایی مستاجرها کمتر از هر سال بوده. من مونده بودم چه جوری میخواد این مسئله رو ربط بده به دولت که خودش گفت دلیلش اینه که روابط موجرها و مستاجرها بهتر شده.
احتمالا به خاطر وجود دولت مهرورز.
* خستهام از این کویر، این کویر کور و پیر
این هبوط بیدلیل، این سقوط ناگزیر
آسمان بیهدف، بادهای بیطرف
ابرهای سر به راه، بیدهای سر به زیر
ای نظارهی شگفت، ای نگاه ناگهان!
ای هماره در نظر، ای هنوز بی نظیر!
آیه آیهات صریح، سوره سورهات فصیح!
مثل خطی از هبوط، مثل سطری از کویر
مثل شعر ناگهان، مثل گریه بیامان
مثل لحظههای وحی، اجتناب ناپذیر
ای مسافر غریب، در دیار خویشتن
با تو آشنا شدم، با تو در همین مسیر!
از کویر سوت و کور، تا مرا صدا زدی
دیدمت ولی چه دور! دیدمت ولی چه دیر!
این تویی در آن طرف، پشت میلهها رها
این منم در این طرف، پشت میلهها اسیر
دست خستهی مرا، مثل کودکی بگیر
با خودت مرا ببر، خستهام از این کویر!
(قیصر امین پور)
واقعا از خدا نعمت بچه رو خواستی؟؟ چه نعمت پر مسئولیتی ...من که می ترسم!!
خدا رو شکر امسال دیگه بر عکس پارسالها روزه ی بی سحری نداشتم!! ایشالا این ۶~۷ روز هم با سحری تموم میشه!
نخیر باید میگفته مردم بدبخت میترسن از جاشون بلند شن دیگه خونه گیرشون نیاد انقده گرونه با همون پیشنهاد صاحب خونه کنار میان
متین رو تو عمل انجام شده قرار دادی؟؟؟؟؟؟/
شوخی می کنم زوده بابا واسه خودتون حال کنین حالا حالا ها
بسیار خنده شد!
خوشحالم که حال کلی تون خوبه...
سلام ... خوبی؟ ... طاعات و عبادات قبول ... دیشب وسط دعای مشلول یهویی یاد شما و سیندخت افتادم
...

پس امروز بی سحری روزه گرفتید؟ ... واقعاْ حیفه اون فسنجون ... خدا کمه شیرین بوده باشه
انعمت علیهم خیلی با مزه بود
همیشه شاد و سلامت باشید
حالا مستانه مگه قول نداده بودی
فسنجون نازنین رو سوزوندی؟!
جدی بچه می خوای به این زودی ! خوش به حالت . حالا ما برعکسیم . من نمی خوام کیوان می خواد! راستی یه پیشنهاد داشتم: تو که نذاشتی نظرهای مطلب طوطیا دیده شه ! حداقل یه کاری کن . تو یه پست بگو که بیشتر نظرها مخالف بوده یا موافق و یکم توضیح بده راجع بهش!
خیال کردم جدی جدی نی نی دار شدین
عباداتتون قبول
سلام خسته نباشید ملتمس دعا
سلامممممممممممم:)
ای بابا! من که میمیرم برای این نعمتها!
سلام مستانه جان
این بار سوم که به بلاگت سر می زنم تو بلاگت دل آدم نمی گیره
وبلاگ قشنگی داری امی دوارم که خدا یه بچه آروم و خوشگل مشگل بهت بده که متین 2 تا بچه دیگه هم ازت بخواد
خوب خانومی خوشحال می شم دعوتم و بپذیری و به منم سر بزنی
منتظرتم عزیزم دلمو نشکون بای
سلام عزیزم


خوشم میاد که این یکی مورد رو خانومها روش بیشتر کنترل دارند اگه یه وقت تصمیم گرفتی ما رو خاله کنی قبلش بهمون خبر بدیا
میگم چه استرسی داره متین! آخی با این مستانه ای که من میشناسم منم بودم همش استرس داشتتم
بچه؟
آپم
چه شعر زیبائی بود
آخی خب چرا تو دل بچه رو خالی می کنی؟!
خدا وکیلی حالم از این همه تبلیغی که دولت مهرورز!!!! می کنه به هم می خوره... پز عالی و جیب خالیه والله!
خوب من که کار خودم و آسون کردم و اصن باسه سحری بیدار نمی شم
ولی اگه زخم معده و اینا گرفتم دیگه تخصیر شماست!
گشنمهههههههههههه...
الان دلم فسنجون خواااااااااااااااااااااست
می گم حالا منتظر خبرای خوب باشیم یا خیر!
خندیدمممممممممممممممممم یه عالمه
آخ آخ ماهم دوبار خواب موندیم
الله اکبر اذونو که میگفتن ما تازه بیدار میشدیم
سلام عزیزم
من وبلاگتونو خوندم
ولی متوجه نفر سوم نشدم
کی حکتون می کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی جذاب می نویسی
منم اپم
بیا گلم
به منم یک سری بزن
یاعلی
بچهههههههههههههههههههه

سلام مستانه جان
چرا به من سر نمی زنی عزیز خوشحال می شم بیای
این چندمین باره که بهت سر می زنم دوست دارم بیای و به من سر بزنی خوشحال می شم عزیز بای
خانومی نماز روزه ها قبول
بچه هم به وقتش و با میل طرفین خوفه و عالیه
راستی از سفر و ختم قران چه خبر
دیگه اخرای ماه رمضونه
منتظر حضور گرمت هستم
و جواب سلام شما رو با دوصد بوسه پذیرائیم