دیشب بعد از اینکه حمد و آیت الکرسی رو توی گوش متین خوندم و بوسیدمش و اشکهاش رو پاک کردم، توی گوشش زمزمه کردم که امیدوارم یه روز، نه خیلی دور، هیچ غمی توی دلت باقی نمونه و از ته دل شاد باشی. شاد باشیم...
لبخند زد و اشکهام رو پاک کرد...
یه روز از همـــــین روزا دلـــم آروم مــیگیره
میدونم هر کی بیاد به دیدنم گل میگیره
برای اون دعات هم... آمین..
خداکنه یادم بمونه...
امیدوارم به زودی دلاتون آروم بگیره
هر چی آرزوی خوبه مال تو...
توکل = آرامش
ان شا الله
ایشالا که هر چه زودتر دلاتون آروم بگیره و هر چی که خیر هست جلوی پاتون قرار بگیره
دعا که داری میکنی برای بابای منم دعا کن خب مرسی منم دعا میکنم اروم بشی
امیدوارم که هیچوقت تو دلتون غم نباشه.
آرامشتو میخوام دوست من...
حتما همین طوره که میگی...
یک روز این خانه لبریز از عطر گلها می شود.....
اون روز اصلا دور نیست مستانه .... مطمئن باش .
آمین. ولی دل بی غصه هم قدر شادیها رو نمیدونهها
ایشاللا