گاهی وقتها آدم آزاده. آزاده که هر کاری دوست داره بکنه و هر تصمیمی که بخواد بگیره.
گاهی وقتها هم آدم اسیره. زندانیه. هیچ کاری نمیتونه بکنه و حق نداره هیچ تصمیمی واسه خودش بگیره.
اما گاهی وقتها آدم ظاهراْ آزاده. ولی دست و پاش بسته است. بین آدمهای آزاد زندگی میکنه، میبینشون، میبینه که هرکاری دوست دارن میکنن و هرجا دوست دارن میرن، اما دست و پای خودش بسته است. حق نداره کارایی رو که دوست داره بکنه. حق نداره واسه خودش تصمیم بگیره.
همه چیز رو میبینه و مثل یه عقده فرو میده، فرو میده و فرو میده.
حالا این آدم یه روز آزاد میشه. یه روز نگاه میکنه و میبینه هیچ زنجیری به دست و پاش نیست. یه روز نگاه میکنه و میبینه که هرجا دلش بخواد میتونه بره.
طبیعیه که یهو همهی عقدههایی که توی این سالها انبار شدن سرباز بزنن. طبیعیه که بدون اینکه فکر کنه چی دوست داره و چی کار باید بکنه فقط و فقط دنبال کارایی باشه که براش عقده شدن. بدون توجه به اینکه این کارها درسته یا نه!
کاشکی به جای اینکه از طرف دیگران انتخاب کنیم و یه مسیر رو براشون مشخص کنیم که فقط و فقط باید توی این مسیر راه برن، کاش به جای اینکه دست و پای آدمها رو ببندیم و از طرفشون تصمیم بگیریم، بهشون حق انتخاب بدیم.
من اعتراف میکنم که اشتباه کردم و تمام این متن رو هم برای توجیه اشتباهم نوشتم.
پنجشنبه رفتیم ابیانه و قمصر. شب قمصر موندیم و صبح جمعه راه افتادیم به طرف تهران. به مهمونی مامانم هم رسیدیم. اما مامان باز هم یه چیزی پیدا کرد که باهاش طعم شیرین این سفر رو تلخ کنه. من اشتباه کردم و مامان از همون اشتباه استفاده کرد.
سلام
وای مستانه جون مامان منم همین جوریه .حتی اگه آخرش راضی بشه کار خودم رو بکنم از چشمم در میاره .
منم فکر می کردم با ازدواجم درست میشه.ولی بدتر شده.
می گم متین حساسیت نشون نمیده به رفتار مامان ؟
من که خیلی مشکل پیدا کردم.
ولی بنظر من یه روزی باید بی خیال ناراحتیشون بشیم.مگه نه؟
من چون پدرم فوت شده و مامان تنهاست برام سخت تره ولی فکر کنم شما بتونی.
این عکسه الان تویی؟
از قمصر عکس نگرفتی بذاری برامون مستانه؟
گتهی وقتا این مامانا ... خیلی سخت ادم و تلخ میکنن ...




اخرشم میگیم مادرمونه و ...
ولی میدونی ... شیرین اینه که میگذره ...
مهم اینه ... اونی که کنارته ... هنوزم کنارته و میمونه ... واسه همیشه ... قدر این لحظه ها رو باید دونست !
منم لینکتو گذاشتم ... اما لینکم نیس
آخی چقدر بده سفر آدم زهر بشه اشکال نداره این اشتباه هم یه تجربه شده برای اینکه دیگه تکرار نشه و اصولا هر تجربه ای که بدست میاد یه بهایی داره
سلام خانمی
مهم اینه که کاری رو که دوست داشتی کردی.
همیشه در لحظه شاد و راضی باش!
اها .. فهمیدم ...



مدتش مال تو خیلی زود میره ...
انگاری ناراحتی ها ... نه ؟
نباش دیگه ... سعی کن فراموشش کنی ...
من به طرز فجیحی به روزم
وای که منم عین این مشکلات رو با مامان دارم
ما آزادیم آنچه را دیگران می گویند انجام دهیم... یعنی در همین حد آزادیم و نه بیشتر...
چه جوری میشه برات خصوصوی نوشت؟
سخت نگیر خانوم.... مهم تو و متین خان هستین... که هستین
مستانه جان منو تو فیس بوک اد کردی؟
بله!
سخت نگیر خانومی مادره دیگه
faghat khastam behet begam ke mamane manam injooriye:)
avala fekr mikardam faghat mamane man injoorie;)
sakht nagir kare khodeto bokon