مادر...پدر...


شاید یک کمی دیر باشه اما راستش دارم به این نتیجه می‌رسم که اگه زن و شوهر یه اختلاف سنی محسوسی با هم داشته باشن خیلی بهتر از اینه که تقریبا همسن باشن. چون این جوری یه روزی نمیاد که زن بگه:"من الان وقت مادر شدنمه" و مرد جواب بده: "ولی من وقت پدر شدنم نیست..."


                   


به هر حال اتفاقیه که افتاده و نظرات مفیدتون می‌تونه زندگیمون رو نجات بده!!!

 

نظرات 21 + ارسال نظر
نیروانا چهارشنبه 14 مهر 1389 ساعت 10:24 http://nirvanaslife.persianblog.ir

درسته که تقریبا موقع مامان شدنت شده ولی خوب هنوز یه عالمه دیگه هم وقت داری برای مامان شدن . برای همین به نظر من که عجله نکن .
راستی به نظر متین کی زمان پدر شدنه اونه ؟؟؟

toure چهارشنبه 14 مهر 1389 ساعت 10:32 http://www.toure.blogsky.com

vaghti hadaf faghat bache dar shodan bashe dge sen o sal mohem nist
vali age bekhayn ye ensane kamel ro tarbi@ konin o rosht bedin sen o sal moheme
aval az hame bayad bebinin be oon shoUr e fekry residin ke betounin ye bacharo dorost tarbi@ konin ya na
( dust dashtin nazar amo tayid nakonin )

فرهاد چهارشنبه 14 مهر 1389 ساعت 10:40 http://malcolmx.blogsky.com

سلام

در ابتدا باید بگم از مطالبتون و نحوه نوشتنتون خوشم اومد. البته خیلی دوست داشتم مطلبی هم از آقای متین بخونم که متاسفانه تا پایین وبلاگ رفتم و مطلبی از ایشون ندیدم.

در رابطه با مطلبی که نوشتید باید بگم چه در این رابطه و چه در رابطه با سایر مطالب زندگی٬ مهمترین مسئله گذشت هست. اگر می‌خواید زندگی خوبی داشته باشید بهتون می‌گم که بهترین راه این هست که هر کدوم از شما به خودش بگه برای همسرش٬ برای کسی که خودش انتخاب کرده٬ برای کسی که قراره دوستش داشته باشه٬ برای کسی که دلش می‌خواد خوشبختش کنه٬ برای ..... از خیلی چیزها می‌گذره و باید بگذره. این رو هر کی باید به خودش بگه نه به طرف مقابل و نه از اون این توقع روداشته باشه. این کار رو نکنه که انتظار داشته باشه اون هم این کار رو بکنه. این کار رو بکنه چون دوست داره همسرش احساس خوشبختی بکنه.
اما در مورد فرزند٬ و اختلاف سن در ازدواج٬... البته باید این رو هم بگم رو تجربه من و حرف‌هام خیلی حساب نکنید و شاید اصلا من نباید مطلبی این‌جا می‌نوشتم. چون من هم ۵ سال بیشتر نیست که ازدواج کردم و تازه بچه‌ام تو راهه و ان‌شاالله آقا سلمان ما ۳ ماه دیگه به دنیا میاد.
خیلی مسائل از جمله مسئله فرزند در زندگی هست که همسرها در رابطه باهاش اختلاف نظر دارند. توجه کنید که شما دو تا انسان متفاوت هستید و همین کمک می‌کنه که برای هم مناسب باشید. این یادمون باشه که به‌زور نمی‌شه کسی رو که الآن آمادگی مسئولیت بچه‌دار شدن رو نمی‌تونه یا نمی‌خواد بپذیره رو وادار کنیم یا ازش بخوایم که قبول کنه. اما باید در رابطه با دلایلش با هم صحبت کنید. همسری که الآن نمی‌تونه یا نمی‌خواد باید دلایلش رو بگه و همسری هم که فرزند می‌خواد باید از احساسش و از نیازش به فرزند صحبت کنه. بذارید هر کدومتون بتونید به اون یکی نشون بدید که چرا آره یا چرا نه. تو این حالت یا یکی می‌تونه اون یکی رو هم متقاعد کنه که کار بهتر چی هست و یا نه. اگر تونست که مشکل حل می‌شه و اگر نتونست هر کی ببینه که اگر گذشت کنه چی‌می‌شه و یا اصرار کنه. البته این رو در نظر بگیرید که هم سرکوب کردن نیاز مشکلاتی داره و هم مسئولیت‌پذیری زوری. پس هر کدوم رو انتخاب کردید فردی که گذشت کرده با دل و جون این کار رو بکنه و دیگه بپذیره که قبول کرده این کار رو انجام بده.
این تفاوت نظرها به سن و سال الزاما ربطی نداره٬ هر چند می‌تونه تشدید کننده باشه.
مثلا من و همسرم هم تو یک زمان به نیاز فرزند دار شدن نرسیدیم. تازه بر عکس مورد شما٬ همسر من از من یک‌سال هم بزرگتر هستند؛ اما ایشون دیرتر از من به این نیاز رسیدند. در عوض الآن که داریم بچه‌دار می‌شیم چون ایشون هم این نیاز رو حس کردند خود من هم راضی‌تر هستم. چون واقعا حس می‌کنم الآن ایشون هم مثل من و حتی بیشتر از من مشتاق به دنیا اومدن فرزندمون هستند. در صورتی که اگر قبل از این که ایشون هم این احساس نیاز رو پیدا کنند٬ ما تصمیم به بچه‌دار شدن می‌گرفتیم٬ قطعا این علاقه و اشتیاق رو دیگه نداشتند و ... .
تا قبل از ازدواج باید به ملاک‌های ازدواج مثل سن و سال و کلا هم کفو بودن و ... فکر کرد و بررسی کرد و فرد مناسب رو انتخاب کرد. اما بعد از انتخاب و ازدواج نباید دیگه به این پرداخت که کدوم ملاک‌ها درست بوده و کدوم نبوده. کدوم‌ها رو همسر ما داشته و کدوم‌ها رو نداشته. بلکه به نظر من باید سعی کرد به بهترین نحو با انتخاب خوبی که کردیم زندگی کنیم و نهایت سعی‌مون رو برای خوشبخت کردنش انجام بدیم.

با آرزوی خوشبختی برای شما خانواده محترم

و من الله توفیق ...

سایه چهارشنبه 14 مهر 1389 ساعت 10:59 http://didarema.persianblog.ir

اااااااااااااای جانم وقت مادر شدنته ؟ دلت نی نی میخواد ؟ چه مادر نازی میشی تو

زهرا چهارشنبه 14 مهر 1389 ساعت 11:36

اولا که از این عکسا نذار .خطرناکه.امکان داره بعضیا هوس نی نی بکن و......
والله مستانه جونم بنده هم سن و سال شما هستم و همسری ۲سال از من بزرگتره.اما ایشون می فرمایند تا خونه نخریم و تا وقتی که وضعه مالیمون بهتر نشه از نی نی خبری نمی باشد.راستش منم فعلا نی نی نمی خام.بابا هنوز دوسال نیست ازدواج کردیم.
اما بعضیا منو می ترسونن میگن مواظب باش سنت بالا نره یه سئواله خصوصی؟مگه شما چندتا نی نی می خواین؟اگه یه نی نی می خاین حالا حالاها وقت دارید

نسترن چهارشنبه 14 مهر 1389 ساعت 11:56 http://harfhayam.blogfa.com

ما ۴ سال اختلاف سن داریم . زمانی که تصمیم گرفتم ( تاکید می کنم گرفتم ! ) بچه دار بشم یعنی همین سال گذشته ، ۲۵ ساله بودم و همسرم ۲۹ ساله . من شدیدا عاشق بچه هستم و به همون شدت هم معتقد بودم وقت مادر شدنمه و آمادگی پذیرش و بزرگ کردن یک نوزاد رو دارم . همسرم مخالف بود و تقریبا فکر می کرد هنوز زوده که بابا بشه ! خلاصه زور من چربید و ما صاحب یک عدد دختر شدیم . حالا همسرم کاملا معتقده که کار خوبی کردیم و خوشحاله تو این روزگار که سن ازدواج و به خصوص بچه دار شدن بالا رفته ، خودش اختلاف سنی کاملا معقولی با دخترش داره .

خاتون چهارشنبه 14 مهر 1389 ساعت 11:57

من و همسرم هم یک سال با هم فرق داریم و همین مشکل رو داریم! ولی همسرم به نفع من داره کنار میکشه وسعی می کنه برای پدر شدن آماده بشه

آلما چهارشنبه 14 مهر 1389 ساعت 12:12

مریم چهارشنبه 14 مهر 1389 ساعت 12:23 http://fara.blogspot.com

تنها چیزی که به نظرم می زسه اینکه...اگه مادر داستان دلش نی نی می خواد ولی پدر هنوز حسش توش نیومده...مامان داستان...شروع کنه به آمادگی قبل از بارداری..مثل رسیدن به وزن مطلوب..قرص آهن...رسیدگی به دندون هاو....کارهای لازم...تا به امید روزی که نی نی به قلب هر دو راه پیدا کنه

متولد ماه مهر چهارشنبه 14 مهر 1389 ساعت 12:39

سلام با اینکه منم با همسرم هم سن هستیم و دیگه داره از سن بچه دار شدنم می گذره ولی بازم زیاد راغب نیستم.
ولی مستانه جون یک نصیحت برای هر تصمیم تو زندگی دو نفره باید هر دو نفر راضی باشند پس صبر کن عزیزم.

فیروزه چهارشنبه 14 مهر 1389 ساعت 14:10

با کامنت نسترن خیلی موافقم ...
و پیشنهاد می کنم که به توصیه مریم عمل کنی ...
به طور غیر مستقیم بهت گفتم که راهکار من برای این مشکل چی بوده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

هانی چهارشنبه 14 مهر 1389 ساعت 14:50 http://negahesade.blogfa.com/

سلام مستانه جان اول از همه عاشق اسمتم
دوم وبلاگ خیلی خوب و جالبی داری
سوم اینکه با حرفت موافقم چون آقایون خیلی دیرتر از خانوم ها به آمادگی میرسن برای پدر شدن در حالی که خانوم ها حتی اگر ناخواسته بچه دار بشن مادر شدن رو در خودشون پیدا می کنن
عزیزم خوشحال می شم به من هم سر بزنی و اگه دوست داشتی تبادل لینک کنیم

محبوب چهارشنبه 14 مهر 1389 ساعت 15:00 http://3893.blogfa.com

اول سلام..امیدوارم به عنوان دوست جدید قبولم داشته باشی..دوم اینکه من تازه دارم ازدواج میکنم..دقیقا با همسر آیندم که چند ساله دوستیم همین مشکلو دارم..تو هم اینو گفتی دلشورهم بیشتر شد...

فرناز چهارشنبه 14 مهر 1389 ساعت 16:06

مستانه جون من هم بعد از ازدواج به این نتیجه رسیدم که 3 سال اختلاف سنی خیلی خویه . درسته که هنور خیلی وقت تا بچه دار شدنت هست ولی این مساله همچنان باقی می مونه که اگر همسرت احساس نیاز نکنه این تویی که با بالارفتن سن دچار مشکل می شی مثل من

زنجبیل چهارشنبه 14 مهر 1389 ساعت 16:17

نه زیاد ربط نداره! اختلاف سنی ما محسوسه ولی اقای زنجبلی میگه من وقت پدر شدنمه و من میگم وقت مادر شدنم نیست
بستگی به شخصیتهای طرفین داره . بعضی ها چه مرد چه زن بیست سالگی فکر میکنن وقت بچه دار شدنشونه و بعضی ها تا 40 سالگی هم فکر میکنن وقتش نیست.
ولی بر خلاف بقیه من فکر نمیکنم حالا چند ال دیگم بزاری بمونه مشکلی برات پیش بیاد . مستانه به خدا این دوولت ایران با این برنامه های پزشکی بی خودی که نشون میده همش میخواد جمعیت و بیخودی زیاد کنه . من تا وقتی ایران بودم فکر میکردم زن بالای 30 سال و دیگه بالای 35 سال بزاد بچش حتما عقب افتاده میشه!! اینجا اغلب زنها بعد 40 میزان هیچیشونم نمیشه! بعد از دکتر پرسیدم گفت نه کی میگه نمیشه ؟ ممکنه کمی فقط کمی زایمان سختتر بشه ولی این حرفها همش چرت و پرته . خلاصش من جای تو بودم یه دو سه سال دیگم به متین وقت میدادم .

شهره چهارشنبه 14 مهر 1389 ساعت 22:41 http://www.kocheyezendegi.blogfa.com

مهم نیست فاصله سنی کم باشه یا زیاد.....مهم اینه که به بلوغ اون باور یا اعتقاد رسیده باشیم یا نه....من وبابک هم فاصله کمی داریم ....یادمه من مخالف بچه دار شدن بودم و اون مشتاق....اما بالاخره تونست با دلایلش منو قانع کنه.بعد هم شد دوتا بچه پشت سر هم......بعضی وقتها باید خودت رو به جریان زندگی بسپری....با اعتماد به آینده!

خانمه پنج‌شنبه 15 مهر 1389 ساعت 09:22

نیاز روحی خیلی مهمه ولی برای مادر وجود این نیاز حیاتیه

هیما پنج‌شنبه 15 مهر 1389 ساعت 12:32 http://w

مستانه الان زوده نی نی دار بشی هنوز وقت داری
به نظرم مقدمات و آماده کن تا وقت مناسب

یک کم دیگه صبر کن عزیزم

خانم سین شنبه 17 مهر 1389 ساعت 08:31

بوی توطئه میاد مستانه! همه ی کامنت ها از نظم پنهانی برخوردارند!!

گویا همه پول گرفتن که نظرتو برگردونند!!!

آزاده شنبه 17 مهر 1389 ساعت 11:25 http://dalanebehesht.blogfa.com

الهییییییییییییییی....
مستانه می خواد مامان بشه....
هر چند ندیدمت و هیچ تصوری از خودت و شخصیتت ندارم (از شخصیت حقیقیت) ولی احساسم بهم می گه یه مامان منطقی و در عین حال مهربون می شی که بارزترین خصوصیت فرزندش استقلاله...
مستانه جون در اینباره نظری ندارم که کی آدم احساس نیاز می کنه و اینها...
ولی با همه پیشرفت ها و باسوادی مردم می خوام بگم وقتی که ساعت و ثانیه انجام کاری نرسه اون اتفاق نخواهد افتاد!
واما وقتی بخواد اتفاقی رخ بده هیچ کس جلودارش نیست حتی اراده و مخالفت و نظر تو و متین..
توی بچه دار شدن هم همینطوره..نی نی وقتی تشخیص بده که وقت اومدنشه خودش میاد..
خاله من بعد از ۱۵ سال جلوگیری دقیق و با وجود بسته بودن لوله های همسرش باردار شد!
پس بذار موقعش برسه..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد