تو حرفهای آدمها و توی وبلاگها خیلی شنیدم و دیدم که عروسها میگن خونوادهی شوهر ما واسه ما هیچ کاری نکرد، ولی واسه خواهر کوچیکه یا برادر کوچیکه همه کار کردن و سنگ تموم گذاشتن و ...
راستش وقتی اینها رو میخونم یک کمی عذاب وجدان میگیرم. آخه میدونین من همون عروس کوچیکه و متین همون برادر کوچیکهایه که خوانوادهش براش سنگ تموم گذاشتن. البته نه اینکه واسه بقیه نکرده باشن ولی خوب این جوری که واسه ما میکنن نکردن.
من و متین وقتی ازدواج کردیم که متین فقط به اندازه پول پیش خونه پول داشت و من به اندازه پول یه ماشین. بقیه خرج و مخارج همش پای باباهامون بود. از اون به بعد هم بابای متین به هر بهانهای شده یه جوری کمکمون میکنه. ماهانه یه مقداری از اجاره خونهمون رو میده و کلی هم برای خرید خونه کمکمون کرد اونم در حالیکه پسرای بزرگترش هنوز هیچکدوم خونه ندارن. (البته بابای من هم کم نذاشته)
یا حتی کلی از موادغذایی مصرفیمون رو تامین میکنن. از انواع سبزی گرفته تا آبلیمو و آبغوره و روغن و حبوبات و گوشت و ...
خوب مسلما دلیل اصلی این کارها علاقه زیاد مامان و بابای متین به این پسر کوچیکهی تهتغاریه ولی این کار واقعا درست نیست و این همه تفاوت قایل شدن به مرور زمان کدورت ایجاد میکنه.
خلاصه من میخوام اینجا رسما و از طرف همهی عروسهای کوچیک از شما عروسهای بزرگ معذرتخواهی کنم شاید یک کمی از عذاب وجدانم کم شه و امروز این قرمهسبزی که سبزی و گوشت و لوبیاش رو مامان متین بهمون داده از گلوم پایین بره!
باهات موافقم در مورد کدورت چون به مرور زمان حرف و حدیثش پیش می یاد اگه کدورتش نیاد

فنگ شویی واسم جالب بود. نشنیده بودم اسمشو
من عروس بزرگه هستم اما داداش کوچولوئه هنوز عروسی نکرده.پس فعلا مارو دوریم
مستانه بالاخره وبلاگ ساختم .میای پیشم
سلام.بعنوان یک عروس وسطی میگم.خوب من جاری بزرگتر دارم و کوچکتر هم دارمjavascript:void(0);
واقعا این تفاوت گذاشتنا خیلی زیاد باعث کدورت میشه.چون من هنوز بعد 2 سال بخاطر این رفتارای مادر همسری دلگیرم و یادم نمیرهjavascript:void(0);
فرستادم عزیزم
واقعا" چه حکمتی داره؟مگه خون کوچیکه از بزرگه رنگینتره؟؟
ای دختر با مرام
قربونت برم اینا چیزی نیست جز روزیه خودت هر کی شاکیه بره پیش خدا شکایت کنه
فقط بین عروس ها این اتفاق شایع نیست! ... من گاهی نسبت به این فرق گذاشتن های مادر شوهر بین دختر و پسرش ناراحت میشم!!!
خوب من عروس کوچیکه ام ولی در مورد ما برعکس بودهمه چی
من راجع به کدورت و این حرفها نظری ندارم.فقط می گم محبت دارن دیگه.دستشون درد نکنه.شما هم حالش رو ببرین و خدا رو بابت این همه لطف شکر کنین مستانه جان


دوست گلم مرسی بابت کامنتت و اعتمادی که بهم داری.مرسی بابت کمکت و محبتت.الهی که همیشه دلت خوش باشه و قلبت خندون و تنت سالم.
مواظب خودت باش
به نظر من که ناراحت کننده نیست. همیشه تتقاری ها بیشتر مورد توجه هستن. این یه حس ِ طبیعیه مادر پدرا همیشه فکر می کنن کوچیکه آسیب پذیر تره. بیشتر هواشو دارن. عمدی نیستش. در مورد ِ خود ِ ما هم همینطور خواهد بود.
خدا ازتون بگذره، ما که نمیگذریـــــم :)
خدا براتون نگهش داره
استفاده کن از این موقعیت
میخوام ببینم اول عکس و پیدا کردی بعد پست و نوشتی یا اول پست و نوشتی بعد عکس و پیدا کردی؟
خب اینطوری که تو ممنون دارشون هستی خیلی عالیه
راستی من فردا میرم حرم
به یادت هستم خانومی
من که فقط خودمم و خودمم. بزرگ و کوچیک ندارم.
بزن دست قشنگه رو...
بگرد دور این فامیل شوهر...
مامان حمید هنوز هیچی نشده به من می گه اینقدر بدم میاد از مادرشوهرایی که خودشون رو کوچک می کنن و برای عروس کاری انجام می دن..سبزی می خرند و حبوبات براشون پاک می کنن می فرستن و..
منظورش اینه که من اینقدر تنبلم که کار خونه خودمو نمی کنم چه برسه به تو که هم شاغلی هم دانشجو..
می خواستم بگم بذار من برم توی خونه خودم.بعد برام نقشه بریز و آماده ام کن!
آخه می دونی عزیز من همون عروس بزرگه ام!!!و از الآن نمی دونی چقدر آرزو برای پسر کوچکه دارن..هر وقت هم احساساتش برای پسر کوچکه فوران می کنه حمید بهش می گه اونی که زائیدی رو بزرگ کن..تا بعدی..
و من دلم تا مدتها خنک می شه!
دلم پر بود نه؟
فعلا من عروس کوچیکه هستم و برای ما هم همینجوریه بعدیبیاد دیگه من از دور خارج میشم یعنی
چه عکس بامزه ای داره این پست!
من شما رو می بخشم اما پدرشوهر و مخصوصا مادرشوهرتون رو نه! تازه خدا هم نمی بخشدش!
واقعا این تبعیض دردناکه واااااقعا!
ضمنا من هم ته پیازم هم سر پیاز!