دیشب برای ششمین بار تلاش کردم که خوندن کتاب "دن آرام" رو شروع کنم. کتاب ترجمه خوبی از احمد شاملو داره. نمیدونم چه اصراری دارم برای خودنش. شاید حس میکنم کتاب مهمیه و اگه نخونمش چیزی رو از دست دادم. اما به هرحال این دفعه هم مثل دفعههای پیش موفق نشدم و صبح برش گردوندم توی کتابخونه.
دلیلش یه مسئله خیلی ساده است. عادت کردم که همه نوشتهها کوتاه باشه و مطلب اصلی رو توی چند خط یا چند صفحه بفهمم. برای همینه که از کتابخونه، کتابهای بیشتر از 200 صفحه نمیگیرم. برای همینه که وقتی یه کتابی چندصفحه رو به توصیف یک آدم یا یک مکان اختصاص میده، بی خیال کتاب میشم و میرم یه کتاب دیگه رو برمیدارم.
عادت بدیه احتمالا. ولی فکر میکنم عادت این روزای خیلیهامون باشه و احتمالا نویسندهها باید این موضوع رو درنظر بگیرن.
دیدین بعضی کتابها ممکنه نویسندهاش مال چهار پنج قرن پیشه ولی آدم حس میکنه کتاب رو برای الان نوشته؟ به نظر من "دن آرام" جزو این کتابها نیست، البته مطمئنم که نظر خیلیها این نیست.
منم با تعداد صفحات زیاد موافق نیستم.
من دیروز بهت رای دادم عزیزم
عزیزم منم بهت رای دادم
من خواننده خاموشم دوستی اما یه بار یادمه گفتی خونه ات سمت هرویه درسته ؟ ما هم اون سمتی هستیم . می خواستم بپرسم اون طرفا کتابخونه هست که بشه عضو شد ؟ ممنون میشم اگه اون سمتا حالا تو پاسدارن یا شریعتی یا رسالت ... جایی می شناسی بهم بگی ...
حسینیه ارشاد. کتابخونه خوبی داره
منم رای دادما... بعدا رای منو ندزدن برن باهاش پز بدن... گفته باشم
وای ممنون دوستی . میشه بگی شرایط عضویتش چیه یعنی چی می خواد و اینکه ایا رمان هم داره ؟
شرایطش رو زنگ بزن از خودشون بپرس:
http://h-ershad-pl.com/contact.php
آره رمان خیلی داره...
منم رای دادم مستانه
همون دیروز رای دادم.
انگاری صبرمون کم شده با داستان کوتاه بیشتر حال می کنیم.
ادای وظیفه کردیم ..
حیفه حتما بخونش واقعا چیزی رو از دست میدی .
فکر میکنم حال هممون همینه این روزها . عدم تمرکز و بی حوصلگی .من خودم قدیمها کتاهای قطور و شروع میکردم و تا تموم نمید نه گشنم مشد نه خوابم میاومد نه چیزی مینیدم . الان هر سه خطی که میخونم هو وسش فکرم میره جا دیگه وبعد یه ربع به خودم میام و دبره ادامه میدم به خوندن .عد ند صفحه هم حتما باید
اشم به فیس بوک و اینترنت یه سریبزنم و یه چیزی بخورم و دوباره برگردم . این خلی بده . من حتی تو فیلمهام اینجوری شدم . البته من حام خیلی بده و مطمنا تو مثل من نیستی . ولی یه متخصص بهم گفت که نباید بذارم این حالتم بمونه باید باهاش مبارزه کنم و خودمو مجبور کنم که بیشتر بخونم و بلند نشم . این خودش باعث میشه کم کم تمرکز از دست رفته برگرده .