خب امروز به رسم سهشنبهها (میدونم چهارشنبه است!) از آخرین تغییرات علی مینویسم:
- زبانش پیشرفت چشگیری داشته! (کلا پرحرفتر و شلوغتر شده.)
- ورزشش افت کرده! (دیگه کمتر غلت میزنه. انگار براش تکراری شده.)
- توی خونه به مامانش کمک میکنه! (میذارمش روی ساق پام و با هم درازونشست میریم. هم شکم من میره تو و هم علی خوشحاله.)
- خوش اخلاقتر شده! (قبلا روزی یکی دوبار بیشتر از خنده رودهبر نمی شد! حالا اما تا یه کوچولو باهاش بازی میکنم خندههاش رو سر میده. در ضمن از بین حیوونها صدای هاپ هاپ سگ رو از همه بیشتر دوست داره و با خندههاش یه جوری خرم می کنه که یکی درمیون براش صدای هاپ هاپ دربیارم.)
- غیرقابل اعتماد شده. (خودش رو از توی کریر پرت میکنه بیرون!)
- خرابکاری هم میکنه! (موقعی که بغلم بود و با هم از کنار یخچال رد میشدیم گوسفند آهنربایی روی یخچال رو از یخچال کند و انداخت زمین و شکست.)
سلام.
ای جانم با این خنده شیرینش.
ممنون مستانه جون که خوراک آخر هفته پسری منو جور کردی
نهههههه. بگو پسرم رو نخوره.
خدا حفظش کنه :)
خوبه که اینا رو مینویسی، یادگاری میمونه
حیف که نمیشه همه چیز رو نوشت. مثلا برق نگاهش رو...
ای جانم. ماشااله چه بزرگ شده. بلایی شده واسه خودش. زنده باشید.
سلامت باشی عزیزم
عاشق وقت هایی هستم که از علی می نویسی
ماشاالله
چه پسر نازی
لطف داری عزیزم
این یعنی داره بزرگ میشه و لذت های مادرانه تو بیشتر:)
اوهوم
شکل کدومتونه؟
خدا حفظش کنه/ روزهای شیرین تری هم در انتظاره
جیگرشو برم من. خیلی مامان خوبی هستی مستانه جان. خیلیییییییییییییییییی
الان از کجا این رو فهمیدی؟؟؟؟؟؟ امیدوارم که باشم.
آخه تو چطوری میتونی خودتو کنترل کنی نخوریش....؟؟؟
ولی من اون گوسفنده رو خیلی دوست داشتم.... با گردن فنریش....
می خورمش هرروز. صبحانه. ناهار شام. منم دوستش داشتم ولی فدای سرش.
نازی به این علی آقاتون
الهی
خدا حفظش کنه...من که تا دیدمش کلی ذوق کردم...البته ماشالاش و هم می گما
لطف داری عزیزم.
خدا حفظش کنه. انگار این فرشته کوچولو ها همه مثل هم هستن. از تو بهشت اومدن.

من همیشه میخونم شما رو از ریدر البته. خیلی این روزها رو ثبت کنید. من که هر ماه دلم واسه ماه قبلش و کاراش تنگ میشه.
کاش می شد همه لحظه ها رو ضبط کرد.
عزیزمممممممم ماشا... چقدر بزرگ شدهههههه
عزییییییییییییییییییییییزم
سلام


عزیزم خدا حفظش کنه
ممنون گلم
عزیزم چه جیگریه اینننننن نی نی ...ماشالله ...بوسسسسسسسسس
قربونت
کپی برابر اصل مامان مستانه.
ای جانم پیژامه شو ببین قربونش برم.(اینجا چرا آیکون بوس ندارهههههههه)


.دلم غش رفتتتتت
جانم خنده شو ببین .آقا بی دندون ما
جون من براش لی لی حوضک می خونی ؟؟بعد کف دستشو قیلی قیلی کنی و دونه دونه انگشتاشو پر ؟؟؟ بعد ببین چطوری غش غش خنده اش خونه رو پرمی کنه
دستای توپولشو ببین
ماشااله عزیزم
چقدر جالب منم کلی با پسری ورزشهای شکمی میکنم و اونم کلی ذوق میکنه. تازه کلی حرکت هم از خودم ابداع کردم.
دیدم فیلمهای تو وبلاگت رو
از قول من یه بوس محکم به این گل پسر بکن.
چشم
اگه بدونی چچچچچچچچچچچچچقدر قربون صدقش رفتم! الان شوهر خان با چشمای اینطوری داره نگام میکنه

یعنی انگاری علی جلوم بود با خنده هام غش میکرد از خنده انقدر این عکسش زنده است
عععععععععزیزم الهی قربونش بشم جیگر
از طرف من بچلونش
ماشالله
ایشالا تا چند وقت دیگه صدای خنده های نی نی خودت توی خونه می پیچه.
خوب پس داره شروع می کنه اگه از کاریش خوشت نمیاد از همین سن حواست رو جمع کن بش نخندی چون از همین الان یاد میگیره
عجب عکسیه ماشالله خوب بش رسیدی
ببین بچه ای که چاق میشه فعالیتش کم میشه
فکر نکنی چاقی واسه بچه خوبه
تنبلش میکنه وژن چاقی برای بزرگیش هم فعال میشه الان که ماشالله خوب به نظر میاد دستای کوچولوش رو جامن ببوس
نه بابا. انقدر خودم از اینکه چاقم ناراحتم که به هیچ وجه فکر نمی کنم ممکنه چاقی چیز خوبی باشه. کاری هم نمی کنم که بخواد چاق شه. فقط هروقت گرسنه می شه بهش شیر می دم.
این پسرک بااین عکسای خوشگلش داردمدام دلبری می کنداینجا...اسپندیادت نرودبانو
لطف داری عزیزم.
چشم.
با دیدن عکس پسر خوشگلت و شیرین کاری هاش یه کم حالم بهتر شد. آخه هفته 6 بارداری هستم و به شدت حالم بده ،با این که یک سال و نیم هست منتطرش هستم .ولی کلا خسته و افسرده شدم از اینکه تا از جام بلند میشم حالم بد میشه.لطفا برام دعا کن خدا بهم صبر بده
می گذره. تموم می شه و بعد حتی یادت نمیاد که چقدر سخت گذشت
ماشا الله
خیلی شیرینِ
خدا حفظش کنه