شب رسیدیم ماکو و خونهی دوست متین موندیم و صبح از مرز بازرگان وارد ترکیه شدیم. با یه ون رفتیم تا نزدیکترین شهر ترکیه به مرز (Doğubeyazıt) و اونجا سوار اتوبوس شدیم به مقصد شهری نزدیک به مرز ترکیه و سوریه (Gaziantep).
اوایل مسیر کوهستانی بود. کوههایی که یک سره با برف پوشیده بودن و برخی از مناظر دو رنگ بیشتر نبودن. آبی آسمون و سفیدی برف...
از اواسط مسیر برفها کمتر شد، اما هنوز هوا سرد بود و سبزی بهار به چشم نمیومد. دریاچهی وان هم توی مسیرمون بود...
اواخر مسیر نمیدونم چه شکلی بود. چون هوا تاریک شده بود و چیزی دیده نمیشد. نصف شب رسیدیم و رفتیم یه هتل و خوابیدیم. صبح تا ظهر وقت داشتیم و یه دوری توی شهر زدیم.
ناهار رو توی ترکیه خوردیم و بعد با یه ماشین وارد سوریه شدیم...
زیارتت قبول عزیزدلم
پس رفته ای اورفا و سوریه و دمعشق
زیارتت قبول
عیدت مبارک .
زیارت قبول.
چه بی سر و صدا رفتی زیارت
رسیدن بخیر خانومی
زیارت قبول
چه جالب امشب حرفشو میزدیم که واسه تابستون بریم ماشالله شما تصمیم گیریتونم خوبه ها زیارت قبول عکسا چه با صفا شده