درمانهای کاربردی در نیمه شب!


من معمولا وقتی از خواب بیدار می‌شم تا چند ثانیه دنیا رو هچل‌هف(!) می‌بینم. فکر کنم خیلیا اینطوری باشن. یعنی خواهرم هم می‌گفت همینطوریه! مثلا یه نوشته‌هایی روی دیوار می‌بینم که البته هیچ‌وقت نمی‌تونم بخونمشون. یا روی سقف ترک می‌بینم. یا بالای سرم عنکبوت می‌بینم و ...

اوایل که اینجوری شده بودم هر دفعه که از خواب بیدار می‌شدم کلی می‌ترسیدم ولی طبیعتا کم کم بهش عادت کردم و الان دیگه حتی از اون عنکبوت درشت و ترسناک هم نمی‌ترسم.


اما، همه اینا تا وقتی بود که موقع بیدار شدن سقفی بالاسرم بود و دیواری رو به‌روم.


چندشب پیش یعنی یکی از همون شبهایی که بیرون خوابیده بودیم، یهو نصف شب از خواب بیدار شدم و دیدم یه چیز گرد و سیاه و تیغ‌تیغی (مث جوجه‌تیغی) با سرعت داره میاد به سمتم! تنها کاری که کردم این بود که صورتم رو برگردوندم که به صورتم نخوره و شروع کردم به جیغ زدن! متین از جیغ من بیدار شد و دور و برش رو نگاه کرد و اونم شروع کرد به جیغ زدن! جیغ متین باعث شد مطمئن شم اون چیزی که دیدم رویا و توهم و از اون تصاویر خیالی نبوده، پس به جیغ زدن ادامه دادم!


اونقدر جیغ زدیم که فکر کنم هردومون اون شب تخلیه روانی شدیم. حالا همسایه‌ها چی شنیدن و چی کشیدن نصفه شبی نمی‌دونم. حتی یادم نیست بالاخره کی اول دست از جیغ زدن برداشت.

وقتی آروم شدیم به متین می‌گم: " تو هم دیدیش؟ کجا رفت؟"

- چی رو؟

- پس واسه چی جیغ زدی؟

- فکر کردم تو دیوونه شدی ترسیدم!


اون قدر ترسیده بود و اونقدر جدی این رو گفت که دلم براش سوخت. ولی تا نیم ساعت هردومون دلمون رو گرفته بودیم و به تصوراتمون می‌خندیدیم. نصفه شبی هم تخلیه روانی شدیم، هم خنده درمانی کردیم!

    

نظرات 26 + ارسال نظر
ستوده سه‌شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 08:36 http://saba055.blogsky.com/

سلام کار خوبی کردی جیغ زدی .
منم خیلی از جک وجونورها میترسم اینقدر که از سوسک ومارمولک میترسم از هیچ آدمی نمیترسم .
هر وقت یک سوسک کوچیک میبینم چنان جیغ بنفشی میکشم که شوهرم ده متر میپره وبیچاره زهر ترک میشه

ستوده سه‌شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 08:37 http://saba055.blogsky.com/

میدونی شوهرم همیشه میگه بلاخره من از دست جیغ های ترسناکت خدایی نکرده زبونم لال سکته میکنم

بی خبر سه‌شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 09:26 http://bahareto.blogfa.com

یکی یه روسری سفید برام سوغاتی آورده- گذاشتمش لای سجاده- نمیدونم چرا پریشب که سرش میکردم یاد تو افتادم-

fafa سه‌شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 10:24 http://www.tobealone.blogfa.com

مردم از خنده ... حالا اگر زیر سقف بودین که فکرای بدی راجع بهتون می کردند از اون نظر کلا

ترانه سه‌شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 11:07

جیغ مردونه چه جوریه؟

سحرگاهی سه‌شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 11:08

خیلی باحالین
شاد و سلامت باشید همیشههههههه

زهرا سه‌شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 11:18 http://Zizififi.persianblog.ir

بنده خدا همسایه هاتون از جیغهای شما فکر کنم گیساشون سیخ سیخ شده باشه..احتمالا کلی هم فحش خوردین

فیروزه سه‌شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 11:33

آلما سه‌شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 12:45


منم گاهی از خواب که بیدار میشم یه سوسک گنده می بینم

ماه مون سه‌شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 13:36

ای ول مستانه الان همسایه ها میگن اینا چشون شده تا حالا از این سر صداها نداشتن

روزنوشت‌های پریزاد سه‌شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 13:53 http://Parizaad.Blogfa.Com

آخی واقعاً فکر کرده دیوونه شدی؟ ((:
خدا می‌دونه الان همسایه‌ها چه فکرایی که نکرده‌ن :دی

لبخند خانوم سه‌شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 18:59 http://labkhandkhanoom.blogsky.com/


کلا" باحالید شما! من از این تصورات ندارم. ما از این تخلیه های روانی رو فقط تو پارک ارم داشتیم!! ولی کلا" عاشق این خنده های پی در پی و قطع نشدنی هم.

ساره سه‌شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 19:19 http://sareheh.persianblog.ir

خدااااااااااا مردم از خنده:)))))))) تصور آقا متین وقتی بیدار شده و احساس کرده همسرش دیوونه شده خیـــــــــــــــــــــــلی بامزه بود:))))))))
مستااااااااااااااااااانه خیلی دلم برات تنگ شده ها. میام بی صدا می خونمت معمولا اما مدتهاست کلا صدام در نمیاد چندان! گفتم نامردیه، الان یه صدایی بکنم!
رااااااااستی التماس دعا:(

مریم پاییزی چهارشنبه 2 شهریور 1390 ساعت 01:29 http://man0o-del.blogfa.com

این چند شب هر وقت به "یَا رَبَّ الْبَیْتِ الْحَرَامِ یَا رَبَّ الشَّهْرِ الْحَرَامِ رسیدم و تی وی این آیه رو پخش کرده یاد تو افتدمااا
مستانه جونی برام دعا کن تو رو خدا این هفته خیلی سرنوشت سازه برام

محیا چهارشنبه 2 شهریور 1390 ساعت 06:08 http://yaddashthayemahya.persianblog.ir

:))

سحرگاهی چهارشنبه 2 شهریور 1390 ساعت 12:22

سلام
خوبی مستانه جان؟
دیشی به یادت بودم ودعات کردم

خیلی بهم لطف کردی عزیزم

مریم چهارشنبه 2 شهریور 1390 ساعت 14:23 http://www.myutopias.blogfa.com

منم کلی خندیدم

Maryam, Me & Myself چهارشنبه 2 شهریور 1390 ساعت 16:27 http://maryami-myself.blogfa.com

عرض شود که.. خب اگه قول بدی فحش ندی میگم :دی
برگشتم بلاگ قبلی‌م. هر کاری کردم دیدم واقعاً آدم نمی‌تونه یه بلاگ ۸-۷ ساله رو به خاطر یه آدم مزاحم بذاره بره.
همین دیگه (-:
خوش باشی

مریم 2 چهارشنبه 2 شهریور 1390 ساعت 17:39

مستانه جونم...نمی دونم مکه و مدینه رو روی ماهواره دارین یا نه....ما که این ماه رمضونه...همش می زنیم روی کانال مکه..و مدینه.
سیر نمی شم...غرق و مجو تصویر اونجا می شم....ودلم همچنان واسه..روزای خوبی که اونجا داشتم می تپه...
اگه نداری فرکانس هاشو..بگو برات بزارم..

ممنون که به یادم بودی. دارمشون

نارنجدونه پنج‌شنبه 3 شهریور 1390 ساعت 04:05

یعنی خدا نکشدت من مردم پشت سیستم آویزونم الان شکمم .... خدا تو رو از ما نگیره که بد فرم نمکی

بهارین پنج‌شنبه 3 شهریور 1390 ساعت 07:28 http://baharin.blogsky.com

شاید گاهی لازم باشه

صدا پنج‌شنبه 3 شهریور 1390 ساعت 12:34


روزانه های ما پنج‌شنبه 3 شهریور 1390 ساعت 15:45



وای مستانه مردم از خنده خییییییلی بامزه بود تصور این اوضاع!

خانومی جمعه 4 شهریور 1390 ساعت 11:59 http://khoneye-ma.blogfa.com

غزل مامان قصیده جمعه 4 شهریور 1390 ساعت 12:35 http://www.manevesht.blogfa.com/

عالی بووووووووووووووووود
مستانه خیلی دوست دارم

دخترک حواس پرت یکشنبه 6 شهریور 1390 ساعت 15:49 http://www.eliaziz.blogfa.om

دختر خدا شادت کنه دل بنده هاش را اینجوری شاد میکنی چقدر خندیدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد