* بعضی روزها مث امروز اونقدر خسته ام که وقتی علی می خوابه دیگه جون ندارم از جام بلند شم. حتی قد اینکه عدسهای پخته شده رو همراه برنجهای پخته نشده بریزم توی پلوپز و بزنمش به برق. ولی همین روزها هم وقتی نشستم پای کامپیوتر یا دراز کشیدم روی تخت یهو انقدر دلم براش تنگ می شه که دلم می خواد زودتر بیدار شه و خودش رو بچپونه توی بغلم و تف مالیم کنه...
* با خودم عهد کرده بودم که دیگه هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی بدون متین مسافرت نرم. حتی اگه یه عمر طول بکشه. ولی آخر هفته عروسی پسرعمومه. یه جوری شرایطش خاصه و می دونم که خیلی براش مهمه که توی عروسیش باشیم. از اون طرف هم پدربزرگم چشم به راهه و هر وقت باهاش حرف می زنم کلی ابراز دلتنگی می کنه برامون و دلش می خواد علی رو ببینه. از یه طرف دیگه هم متین به خاطر انتخــابات شرایط کاریش یه جوریه که نمی تونه بیاد و من مانده ام و عهدی که باید بشکنم و دلی که بیشترش اینجاست و البته اندکیش هم اونجا.
مسافرت رفتن بدون همسر سخته ولی بد نیست! چند روز دوری و دلتنگی رابطه رو عمیق تر می کنه!
امیدوارم خوش بگذره.
امیدوارم این طوری بشه.
ایشالا عروسی خوش بگذره
راستشو بگم منم دلم نمیاد تنها و بدون همسر جایی برم .خب خیلی حق داری
آره خیلی حق دارم :(
گاهی باید عهد شکست
مجبور به تجربه های جدید با عهد های جدید هستیم
تجربه جدیدی که نیست. عهدم جدیدتر بود!
عروسی خوش بگذره
خانومی بالاخره صندلی غذا خریدی؟
ایرانی یا خارجی؟
نو یا دست دوم؟
منم تردید دارم برای ایرانی و خارجی هم گرونه
دست دوم خارجی خریدم. استفاده نشده زیاد البته. تقریبا نوئه. از نی نی سایت پیدا کردم. 150 تومن. بگردی می تونی چیز خوب پیدا کنی.
خیلی خوش قیمت خریدی
مبارک علی جون باشه
تو نینی سایت که خیلی گرون بود همش من ندیدم
بگرد پیدا می کنی. فقط توی بازارچه رو نگرد. توی گوگل سرچ کن "صندلی غذا دست دوم نی نی سایت" تو فرومهایی هم که راجع بهش حرف زدن می تونی یه چیزایی پیدا کنی.