آزادی؟

  

عشق شادی است؟

عشق آزادی است؟

  

کرونا

چهارماه گذشت...چهار ماه غریب...چهارماه  عجیب...همه چیز ناگهانی شروع شد، در یک چشم به هم زدن. شبی که خوابیدیم و صبحش همه چیز تغییر کرده بود. مدرسه ها تعطیل شده بود، اجازه نداشتیم به خیابان برویم و به پارک و به مغازه حتی. اولش باورمان نمی شد. می گفتیم دو روز است و سه روز است و یک هفته است و تمام می شود. بعد گفتیم تا عید طول می کشد و تمام می شود. فروردین آمد و رفت، اردیبهشت آمد و حالا خرداد هم دارد تمام می شود، کرونا اما تمام نشد. کلاس دوم پسرک امروز تمام شد، کرونا اما تمام نشد. البته که بهش عادت کرده ایم دیگر. دیگر کمتر هوای خیابان و پارک و مرکز خرید به سرمان می زند. دیگر یاد گرفته ایم سر خودمان را در خانه گرم کنیم و حتی لذت ببریم از زندگی.