دریغا ای دریغا ای دریغا!

 

روزشمارمون می‌گه ۱ ماه و ۱ هفته و ۱ روز بیشتر نمونده. راست هم می‌گه. داریم نزدیک می‌شیم. داریم نزدیک می‌شیم به روزی که سالهاست منتظرشیم.

حالا دیگه دغدغه من بیشتر از ساختن ظاهر زندگیمون، ساختن باطنشه. حالا که دیگه یه چهاردیواری داریم و وسایلی رو هم که برای شروع یک زندگی لازمه خریدیم، آسوده‌تر می‌تونم به عمق زندگیمون فکر کنم.

به اینکه چه جوری یه زندگی بسازیم که توش دچار تکرار و روزمرگی نشیم. یه زندگی که توش رشد کنیم و بزرگ شیم. یه زندگی که عشقمون رو توش پرورش بدیم. بزرگ و بزرگترش کنیم و برسونیمش به آسمون.

 

خدایا بهمون فرصت زندگی کردن بده!

 

...

 

نمی‌دونم دیروز چِم شده بود. تا صدای نوحه‌ی "دریغا ای دریغا ای دریغا / خدایی سایه‌ای رفت از سرِ ما" رو می‌شنیدم احساساتم غلیان می‌کرد و اشک توی چشمهام جمع می‌شد. شاید یه جور حس نوستالژیک بود. شاید این نوحه من رو می‌برد به اون روز صبح.

 

مریم سه ساله بود. چیزی نمی‌فهمید ولی از سر و صدای توی خونه بیدار شده بود و گریه می‌کرد. من از صدای گریه‌ی مریم بیدار شدم. مامان و بابا هم گریه می‌کردن...

 

و یا فرداش توی مصلی.

 

یه چیز شیشه‌ای اون وسط بود. اون بالا. یه جوری که دست هیچ کس بهش نمی‌رسید. اما جمعیت به اینکه از دور بهش نگاه کنند راضی نمی‌شدند. همه می‌خواستند خودشون رو برسونند اون جلو. هر چند دقیقه یک بار یکی بیهوش می‌شد و روی دست جمعیت برمی‌گشت عقب...

 

نظرات 22 + ارسال نظر
مریم بــــــانو چهارشنبه 15 خرداد 1387 ساعت 10:54

من یه عالمهههههههههههههههههههههه معذرت میخوام که این پستای قبل رو نظر نذاشته بودم...شرمنده ام به خدا...اما به جون عزیز دلم همشو خوندم...اینو گفتم که مطمئن بشی خوندم

جالب بود این پستت...حستو مثه همیشه خوب بیان کردی...دریغا ای دریغا!!

من که هیچی یادم نیست..

مواظب خودت باش بــــــــــــانو

خانوم زیگزاگ چهارشنبه 15 خرداد 1387 ساعت 11:15 http://Daily.30n.ir

رسیدن به باطن و عمقه زندگی مسلمن کاره ساده یی نیس! ینی هر چی باشه از رسیدگی به ظاهرش سخت تره! برات آرزوی موفقیت میکنم تو این راه عسیسم! راسسی میشه لینکه منو عوس کنی؟ آخه من آدرسم عوس شده!

پت چهارشنبه 15 خرداد 1387 ساعت 15:32 http://chocoholic.persianblog.ir

مبارک باشهههههههههه البته هنوز یه ماه و یه هفته و یه روز دیگه مونده!

سحربانو چهارشنبه 15 خرداد 1387 ساعت 15:49 http://samo86.blogsky.com

وای مستانه جونم
آخییییییییییییییییییییییییییییی یعنی دیگه اصلا فرصت زیادی نمونده ها.
خیلی خوشحالم عزیزم.
امیدوارم با یه دنیا حس خوب هر روز و هر روز زندگی کنین.

تینا چهارشنبه 15 خرداد 1387 ساعت 17:45

امیدوارم هر روزتون بهتر از دیروز باشه(تبلیغ صا ایران شد‌ )

رز چهارشنبه 15 خرداد 1387 ساعت 17:53

سلام مستانه جان. نمیدونم از نوشته ات متوجه شدم که در مورد فوت اقای خمینی صحبت میکنی. میدونی اقای خمینی خیلی به مردم ظلم کردن بزرگترین ظلمشون هم این بود که مادرها رو از بچه هاشون جدا کردن....................

نارنجدونه چهارشنبه 15 خرداد 1387 ساعت 18:09

....

داستانسرا(عمولی) چهارشنبه 15 خرداد 1387 ساعت 22:28 http://www.amoooly.blogfa.com

[گل][گل][گل][گل][گل] ترامن چشم درراهم [گل][گل][گل][گل][گل
"عمولی" بروز است
با
"دختری که فال ورق میگرفت"

ستاره من پنج‌شنبه 16 خرداد 1387 ساعت 13:06 http://http://setareasemonman.blogfa.com/

سلام عروس خانومی
به به تبریک به شما و اقا متین
خوشبخت بشید
برا دوست شدن منتظر خبرتونم

گل دختر پنج‌شنبه 16 خرداد 1387 ساعت 17:09

منم اونجا رفتم.اون صحنه رو یادم نمی ره با اینکه همش ۵سال داشتم!

خانومی پنج‌شنبه 16 خرداد 1387 ساعت 17:47 http://eshgh-bazi-asemoooon.blogsky.com

دختر بابایی جمعه 17 خرداد 1387 ساعت 19:21 http://roshan1980.persianblog.ir

سلامممممممممممم:)
اون مسوول ستاد استرس کجاس؟ الان که همش یه ماه مونده جون میده واسه مردم آزاری!!

داستان‌گو جمعه 17 خرداد 1387 ساعت 23:45 http://dastangooo.blogsky.com

اول درباره‌ی فرصت زنده‌گی کردن حرف می‌زنی و بعد دریغا که از بین ما رفت/ دو متن جدا از هم و در تضاد با هم/ مقل اتاق زایمان و سردخانه که معمولن نزدیک هم‌دیگرند/.

´°●¤◦( دزیره )◦¤●°` شنبه 18 خرداد 1387 ساعت 01:48 http://desiree.blogfa.com/

ایشالله همون طور که تا الان موفق بودین از این به بعد هم راهتون رو به بهترین شکل با هم ادامه میدین عزیزم

خیلی خوبه که از الان به فکر زندگی تون هستی
خوش به حال متین
البته مطمئنم اون هم تو فکر هست
پس خوش به حال هر دوتون

بوس بوس

بهاره شنبه 18 خرداد 1387 ساعت 15:58 http://eternaldeath.bloga.com

انگار قراره امروز به هر بلاگی سر بکشم یه جورایی دلم بگیره.

´°●¤◦( دزیره )◦¤●°` شنبه 18 خرداد 1387 ساعت 18:14 http://desiree.blogfa.com/

راستی من با اجازه لینکت کردم

هانیه شنبه 18 خرداد 1387 ساعت 18:50 http://aztobato.persianblog.ir

وای چه هیجان انگیز! منم به روزشماری افتادم!... در مورد حس نوستالژیکی که نسبت به ۱۴ خرداد داشتی منم دقیقاْ مثل تو بودم... اون روز صبح رو یادم نمی‌ره که با صدای رادیو و مامان و بابام بیدار شدم و گریه کردم...

حوا شنبه 18 خرداد 1387 ساعت 20:47 http://adamohawwa.persianblog.ir

یه چیزی بگم؟ سعی کن تو زندگیتون تنوع بسازین. باید از خلاقیتت کمال استفاده رو ببری... والبته تجربه ثابت کرده این کار بیشتر به عهده توئه تا متین

تینا یکشنبه 19 خرداد 1387 ساعت 08:27 http://asemoone-tina.persianblog.ir

سلام مستانه... نمیدونی چقدر دلتنگت بودم... خوبی؟
یادم نمیاد این صحنه رو دوستم

سمیه یکشنبه 19 خرداد 1387 ساعت 08:40 http://www.somy1386.persianblog.ir

سلام
مبارکه امیدوارم زودتر و زودتر برسه لحظه قشنگ زندگیتون.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 23 خرداد 1387 ساعت 14:57

تبریک می گم..خوشبخت بشین.اما در عین حال براتون متاسف شدم با این حس نوستالژیک بی اهمیتتون

جواد یکشنبه 3 آذر 1387 ساعت 23:07

سلام
دست گلت درد نکنه من ۲۸ سالمه و دقیقا همچین حسی دارم در مورد دریغا
خیلی تلاش کردم اونو با همونپژسر بچه ای که داشت می خوند که الان همسن منه پیدا کنم ولی پیداش نکردم اگه سراغی از اون آهنگ یا کلیپ دارین ممنون می شم منو راهنمایی کنین
سپاس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد