کله پاچه

 

امروز می‌خوام کله‌پاچه‌ی یه نفر رو بار بذارم!

 

 

همین همکار بغل دستیم رو می‌گم!

خوب از کجا شروع کنم؟ خوبه اول یک کمی از خصوصیات اخلاقیش بگم که بیشتر باهاش آشنا بشین.


این خانوم همکار بیست و هشت ساله است اما همیشه در مورد سن و سالش دروغ می‌گه و فکر می‌کنم حتی توی ذهن خودشم سن و سالش بیشتر از بیست و چهار سال نیست. فارغ‌التحصیل یکی از بهترین دانشگاه‌های این شهر و می‌شه گفت جزو دسته‌ی نوابیغ.


من قبل از اینکه باهاش همکار بشم دورادور می‌شناختمش و همیشه دوست داشتم بهش نزدیک بشم و احساس می‌کردم می‌تونیم دوستهای خوبی برای هم باشیم.


اما حالا مدتهاست که به وضوح می‌بینم که سمانه با بقیه‌ی آدمها متفاوته. تفاوتی که از دید من خیلی آزار دهنده است.

 

سمانه به طرز وحشتناکی نسبت به دنیای اطرافش بی‌تفاوته. گاهی فکر می‌کنم حتی اگه یه آدم جلوش بمیره هم سرش رو از روی کامپیوترش بلند نمی‌کنه. اتفاقی که چند وقت پیش نزدیک بود برای خودم بیفته. سرم محکم خرده بود به لبه‌ی پنجره. متین نبود و فقط سمانه توی اتاق بود. از زور درد به خودم می‌پیچیدم و اشک می‌ریختم ولی سمانه حتی برنگشت تا یه نیم نگاهی بهم بندازه.


سمانه به طرز وحشتناکی به دنیای اطرافش بدبینه. همیشه فکر می‌کنه همه می‌خوان سرش کلاه بذارن. بارها سر همین بدبینیش با همکارها دعواش شده. قبل از اینکه هیچ اتفاقی بیفته و هیچ قضاوتی انجام بشه موضع می‌گیره. 

چند وقت پیش قرار بود یه پروژه سه نفری انجام بشه. من و متین و سمانه. و باید تقسیم کار می‌شد و کار هر بخش رو یه نفر به عهده می‌گرفت. یکی از بخشهای پروژه بر خلاف دو بخش دیگه اصلا جذاب نبود. سمانه قبل از اینکه هیچ اتفاقی بیفته موضع‌گیری کرد که شما می‌خواین این بخش رو به من بندازین و من به هیچ وجه انجامش نمی‌دم. من و متین هم هردومون گفتیم که حاضریم اون بخش رو انجام بدیم. سمانه که دید ما انقدر راحت قبول کردیم باز با بدبینی احساس کرد که سرش داره کلاه می‌ره و آخر سر هم داوطلبانه اون بخش رو انتخاب کرد.

 

سمانه به طرز وحشتناکی خرافاتیه. اونقدر که عقیده داره بختش رو بستن و برای باز شدنش دنبال رمال و دعانویس می‌گرده. غافل از اینکه اون کسی که بختش رو بسته خودش و این رفتارهای آزاردهنده شه.

همین متین خودمون چند بار می‌خواست چند نفر رو براش معرفی کنه. اما من نذاشتم.


سمانه به طرز وحشتناکی حسوده. شاید تنها کسی که از اینکه به عروسیم دعوتش کردم پشیمونم سمانه است. عروسی ما یه عروسی معمولی بود. توی یه سالن معمولی که از طرف شرکت بهمون داده بودن و با دو سه جور غذای معمولی. اما همین چیزای معمولی اونقدر به نظر سمانه اومده بود که من بعد از عروسی غیر مستقیم کلی حرف و حدیث ازش شنیدم. نه فقط راجع به خودمون، راجع به خونواده‌هامون و بابای نازنینم.

 

آخیش! برعکس همیشه که کله پاچه کلی سنگینم می‌کنه، این بار کلی خالی و سبک شدم. ایشالله روزای دیگه از غذاهای دیگه‌ای هم که توی این چند روز درست کردم براتون می‌گم.

 

نظرات 13 + ارسال نظر
تینا سه‌شنبه 1 مرداد 1387 ساعت 10:12

الیاد سه‌شنبه 1 مرداد 1387 ساعت 10:14 http://since1989.blogsky.com

من از کله پاچه متنفرم ... :)

تینا سه‌شنبه 1 مرداد 1387 ساعت 10:28

اولا؛ که جایزه ی منو بده من اولللللللللل شدم ثانیا بیا خصوصی

خانمه سه‌شنبه 1 مرداد 1387 ساعت 10:44 http://he-and-she.blogfa.com/

بیا ... حق داره دیگه .بختش رو بستی بعد میگی خرافاتیه
ای کلک .نمیشه یه عکس خوشمزه بذاری اینجا . من بدم میاد از کله پاچه . مخصوصا از بوش

هلیا سه‌شنبه 1 مرداد 1387 ساعت 11:17 http://shayademrooz.blogfa.com

عجب حالی میکنی با این همکارت پس ولی احتمالا گذشته تلخی داشته

مریم سه‌شنبه 1 مرداد 1387 ساعت 13:24 http://maryam_gh59.persianblog.ir

دزی سه‌شنبه 1 مرداد 1387 ساعت 14:34

چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟
چرا بعضی ها از این رفتارا دارن ؟؟؟؟
به نظرم مردم دارن یه جورایی می شن

لات چال میدونی سه‌شنبه 1 مرداد 1387 ساعت 14:43

مستانه خانوم یا جایزه ی این نفر اول رو بده یا اسید می پاشما آخ جون چه علامت قشنگیه این> نشناختی منو که؟

تینا سه‌شنبه 1 مرداد 1387 ساعت 14:56

نه خواهش میکنم قابلی نداره که این حرفا چیه؟ حالا چون اصرار میکنی یک سکه کفایت میکنه

آزاده سه‌شنبه 1 مرداد 1387 ساعت 22:59 http://http://dalanebehesht.blogfa.com/

خیلی جالبه..
منم همیشه به این فکر می کردم که این بچه های مثلا نابغه یه جورایی شیرین می زنن...

حالا چه کار داری شما دختر جان؟
بذار ..شاید شوهر کنه درست بشه...

وای..ولی خداییش یه چیزیش هستا این دختره!!!
کم اینا که نداره؟؟؟
مگه می شه یه آدم اینقدر بی تفاوت و ببخشیدااا...یوبس باشه؟؟؟

ای بابا..چه چیزا..

دختر بابایی چهارشنبه 2 مرداد 1387 ساعت 09:27 http://roshan1980.persianblog.ir

سلامممممممممم:)
آی من کله پاچه دوس دارم..
ما هم یه دونه از این آدما داشتیم اینجا.. حالا باز خوبه آدم مورد نظر تو تا حدی در بعضی جنبه‌ها آدم موفقی بود.. این یکی که دقیقن به خاطر همین رفتارهای عجیب و غریبش توی همه چی ناموفق بود و هیچوقت حالش خوب نبود

[ بدون نام ] چهارشنبه 2 مرداد 1387 ساعت 09:46 http://maadar.blogsky.com

با سلام و آرزوی سلامتی برای شما و خانواده محترم
منتظر دیدار و محبت شما هستم
http://maadar.blogsky.com

دهکده رویا یکشنبه 6 مرداد 1387 ساعت 12:17

سلام مستانه جون
من آپم بیا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد