آدم آهنی


کرختی و بی‌حالی این روزای آخر ماه رمضون بدجوری روی همه چیز تاثیر گذاشته. از کار و زندگیم بگیر تا احساسات و عواطف و عشقولانه‌ها و البته نوشته‌هام و برای همین با اینکه دلم نمیاد این ماه قشنگ تموم بشه، ولی ته دلم آرزو می‌کنم زودتر همه چیز برگرده سرجاش. نمی‌دونم چرا اما احساس می‌کنم ماه رمضون امسال حال و هوای سالهای پیش رو نداشت و اون تاثیری که باید بذاره رو نذاشت.


راستش رو بخواین یه مشکل بزرگی که این روزا دارم اینه که کلا احساسم رو نسبت به همه چیز از دست دادم. هیچ چیز نه خوشحالم می کنه و نه ناراحتم می کنه نه از چیزی می ترسم و نه بابت چیزی نگران می شم. شدم عینهو یه آدم آهنی. این روزا نه خواستگاری همکارم از مریم اونقدر که باید خوشحالم کرد، نه به خاطر مرگ ناگهانی یکی دیگه از همکارام اونقدر که باید ناراحت شدم.


تصمیم گرفتم امسال هر جوری شده فوق قبول بشم و برای همیشه خیالم رو از بابت درس خوندن راحت کنم. یه برنامه‌ریزی نصفه و نیمه کردم و تقریبا از اول مهر شروع کردم به درس خوندن. خوشبختانه خیلی از درسها رو هنوز یادمه و نباید همه چیز رو از اول شروع کنم. فقط یک کمی شک دارم که توی برنامه‌ریزیم یه درس رو کامل بخونم و بذارم کنار و برم سر درس بعد یا اینکه از هر درس یه فصل بخونم و دوباره برگردم فصل بعدی رو بخونم.


یه خبر جالبم دیدم گفتم شاید برای شما هم جالب باشه که بدونین صدا و سیما این روزا چقدر پیشرفت کرده و از چه تکنولوژیهای جدیدی بهره می گیره:

" رسانه ملی سخنان سید محمد خاتمی در مراسم شب قدر حرم امام خمینی که به طور زنده از تلویزیون پخش می شد را چنان ماهرانه سانسور کرد که موجب اختلاف بین خبرنگاران برخی خبرگزاری ها شد! "


خلاصه ببخشید اگه این روزا و با این نوشته‌ها نمی‌تونم حس خوبی رو براتون ایجاد کنم. برای اینکه یه ذره از این حال و هوا در بیاین یه عکس خوشگل گذاشتم اینجا. به عنوان هدیه ازم بپذیرین. 


نظرات 35 + ارسال نظر
جودی ابوت شنبه 6 مهر 1387 ساعت 10:21 http://whenurnot.blogfa.com

مستانه جونم سلاممممممممم
انقدر حالم گرفت وقتی از فلفل شنیدم یه نامرد هکت کرده و انقدر خوشحال شدم اومدم دیدم هستی

دهکده رویا شنبه 6 مهر 1387 ساعت 10:25

این چه عکسیه گذاشتی؟ می خوایی زجرمون بدی؟

صبا شنبه 6 مهر 1387 ساعت 10:41 http://www.hichkare.wordpress.com

حالتو میفهمم مستانه جان

ممنون بابت هدیه قشنگت

شراره مامان بردیا شنبه 6 مهر 1387 ساعت 10:42

مستااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااانه ه ه ه ه ه
میکشمت
این چه عکسی بودددددددددد
با طیب خاطر و دلی راحت و خیالی آسوده دست به سینه نشسته بودم زل زده بودم به مانتیور یهو

سعیده شنبه 6 مهر 1387 ساعت 10:54 http://www.mosafer001.blogfa.com

درس؟؟؟؟؟


ایشالله قبول شی.من که شخصا دارم فکر میکنم شیرینی چی بهم بدی؟؟؟؟!!!

الهه(جون جون) شنبه 6 مهر 1387 ساعت 11:53

ایششششششششش
مستانهههههههههههههههههههه

با این هدیه ات
اروزنیه خودتون دوتا

خانمه شنبه 6 مهر 1387 ساعت 12:17 http://he-and-she.blogfa.com/

این کرخی و بی حوصلگی ظاهرا همه گیر شده

sayeh شنبه 6 مهر 1387 ساعت 12:54

ای خدا مستانه جان عکس بسیار انرزی بخشی بود

جودی ابوت شنبه 6 مهر 1387 ساعت 13:22 http://whenurnot.blogfa.com

اون قضیه انعمت ... خیلی باحال بود
من و لوک که فعلا قراره اصلا بچه نداشته باشیم اگه بدونی چقدر خوشحال شد اون اولا وقتی فهمید لزومی به بچه دار شدن نمی بینم
وای داستان زندگی طوطیا البته عمه من میگه آدم خودش مسئول سرنوشتشه. میگه کسی که خیلی مورد ظلم قرار میگیره خودش ظلم رو پذیرفته. باید این وضعیت رو تغییر بده این زنجیره باطل رو پاره کنه. به نظر من طوطیا باید یه تغییر اساسی تو زندگیش ایجاد کنه. میدونم گفتن تا عمل کردن زمین تا آسمون فاصله داره. ولی منم تو زندگیم خیلی جنگیدم. خداوند هم همیشه کمکم کرده. هر آدمی مشکلاتی تو زندگیش داره که نمیشه گفت مال کی کمه مال کی بیشتر. یه وقت فقط مشکلات و بدبختیای دیگران رو می بینیم، یه وقت فقط خوشی هاشون رو. تازه نگاه نمیکنیم طرف چقدر واسه چیزایی که داره زحمت کشیده و چقدر تو مشکلاتش مقصر بوده.
اصلاااااا نمیخوام طوطیا رو محکوم کنم اصلا. فقط میگم باید ، باید و باید از مظلوم بودن دست برداره. میدونم که میتونه. هممون میتونیم. وقتی خدا با منه، وقتی خدا با توئه ، وقتی خدا با ماست میتونیم.
براش آرزو میکنم روزهای شادی پیش رو داشته باشه. خوشبختی رو با تمام وجودش لمس کنه

جودی ابوت شنبه 6 مهر 1387 ساعت 13:26 http://whenurnot.blogfa.com

اون عکس هم که گذاشتی واقعا قشنگ بود جدی میگم
یاد نامه ای افتادم که یه سوسک کوچولو به خدا نوشته
چرا سعی نمیکنیم همههههههه چیز رو دوست داشته باشیم وقتی همشون رو خداوند زیبا آفریده.
امیدوارم تو فوق خیلییییی قبول شی (به ید خیلی در اینجا زیاد کار نداشته باش)
من میخوام از نرم افزار به روانشناسی تغییر رشته بدم تازه عاشق رشته ام هم هستم ولی اشکالم اینه عاشق خیلی چیزا هستم

ساره شنبه 6 مهر 1387 ساعت 13:55 http://sareheh.persianblog.ir

امیدوارم خیلی زود همون مستانه ی شاد و پر انرژی همیشگی بشی...
البته با این عکسی که هدیه دادی معلومه روحیه ی شوخ طبعیت سر جاشه!

تینا شنبه 6 مهر 1387 ساعت 14:33

مستانه جونم سلام... بالاخره اول مهر من هم رسید و من اومدم سر کار... ولی دارم از خستگی وا میرم... حسابی پشتم باد خورده بود... ببینم خانوم خانوما برا من دعا کردی توی این شبهای قدر... ؟ دلم خیلی برات تنگ شده ... منم دارم از بی حالی و گشنگی وا میرم تا حدی که دلم خواست به سبک چینی های مقیم مرکز اون سوسک اهداییتو بخورم

سمیرا شنبه 6 مهر 1387 ساعت 16:00 http://ladyofsky.persianbllog.ir

اینکه از هیچی انقدر خوشحال یا ناراحت نمیشی یکی از نشانه های ایمانه و صحه صدر. خیلیم خوبه!

برای قوقم اگه می خونی تو رو خدا خوب منابعشو تحقیق کن و از دا نشگاههایی که اساتیتش طراح سوالنجزوه بگیر و به هر منبعی که اعلام میشه اعتماد نکن.

سمیرا شنبه 6 مهر 1387 ساعت 16:02 http://ladyofsky.persianblog.ir

عکس هم دیدم! خیلی خوشگل بود!!

سعید شنبه 6 مهر 1387 ساعت 23:45

از هدیه زیبایتان ممنونم
من خودم درس به درس خوندم، چون اینجوری راحت تر بودم منتها اون اواخر درسهای آغازین رو تا حدی یادم رفته بود! اگه بتونید اون آخر سر یه دو هفته ای برای مرور کلی رزرو کنید همین روش خوب تره، ولی اگه کمبود وقت دارین همون فصل به فصل و همه درس ها رو با هم بخونین. آزمونهای آزمایشی پارسه و از اون مهمتر جزوات خوبش توصیه میشه چون خودتون رو مرتب میسنجید و مطالب زائد رو نمیخونین.
آرزوی موفقیت و شادی روز افزون برای شما و متین عزیز

عارف شنبه 6 مهر 1387 ساعت 23:46

سلام خوب باشید و شاداب
نه مثل اینکه تو سیاست هم حسابی سررشته داری ما هم خدمت شما هستیم

مینا یکشنبه 7 مهر 1387 ساعت 01:43 http://baraneshghemane.blogfa.com

سلام مستانه جان
عزیزم خودتو خیلی ناراحت نکن هر کسی تو این ماه یه جورایی تغییر کرده با این که قربونش برم ماه عزیزیه امااااااااااااااا حال آدم خیلی می گیره خوب هر کسم یه طور می شه
ایشالله که تمام شه مثل قبل می شی عزیزم

مینا یکشنبه 7 مهر 1387 ساعت 01:48 http://baraneshghemane.blogfa.com

راستی من کسی نیستم که بخوام نظر بدم اما منم خوندم برای کنکور و خدا رو شکر قبول شدم به نظرم یه درسو کامل بخونی و بعد بری سراغ در دیگه خیلی بهتره البته سعی کن بعد بازم روش مرور کنی ایشالله که خبر قبولیتو بشنوم

مینا یکشنبه 7 مهر 1387 ساعت 01:50 http://baraneshghemane.blogfa.com

اگر اینو هم نگم آتیش می گیرم

خیلییییییییییییییییییییی زورم گرفت از خبری که شنیدم نامردا چه طور به خودشون اجازه دادن اینطور با مردم بازی کنن خدا جوابشون بده

[ بدون نام ] یکشنبه 7 مهر 1387 ساعت 01:52

هدیتم خیلی خوب بود عزیزم

مینا یکشنبه 7 مهر 1387 ساعت 01:54 http://baraneshghemane.blogfa.com

هدیه تم خیلی خوب بود عزیزم

سحر یکشنبه 7 مهر 1387 ساعت 06:52 http://cometotellyou.blogfa.com

سلام عزیزم
به نظرم این حال تو و حال من مربوط به ماه رمضون میشه!!
با مزست من چند وقت یه بار بیقرار میشم و تو آدم آهنی!( یه بار دیگه هم این حسو ازت شنیدم) یه خرده بخاطر دختر بودنمونم هست
مراقب خودت باش خانومی. راستی از تو راهی چه خبر؟

زهرا یکشنبه 7 مهر 1387 ساعت 08:05 http://sookootez.blogsky.com

به نظر من بهتره که آدم احساسات خیلی شدیدی نسبت به اتفاقات اطرافش نداشته باشه...ولی نه از نوع آدم آهنیش...ولی خودم یا خیلی نازک دلم یا خیلی سنگ دل!!

ماری یکشنبه 7 مهر 1387 ساعت 08:48 http://mary.khanom@yahoo.com

عجب هدیه ای

قله نشین یکشنبه 7 مهر 1387 ساعت 09:10

سلام خانومی
آدم آهنی دیگه چه می باشد
انشالله همه چی برمیگرده سر جاش
بالا پائین همیشه وجود داره
راستی یه جز دیگه هنوز مونده ها
منتظرم اوونم اوکی شو بدی

خانوم خونه یکشنبه 7 مهر 1387 ساعت 10:01 http://www.tarhi-no.blogfa.com

واااااااااااای چه عکس چندش آوریییییییییییی

خانوم خونه یکشنبه 7 مهر 1387 ساعت 10:02 http://www.tarhi-no.blogfa.com

اااااااااااااا بالاخره مریم خانوم این آقای همکارتونو تور کرد؟
راستی خییییلی جالب بودا برنامه زنده رو چطوری سانسور کردن آخه

سیندخت یکشنبه 7 مهر 1387 ساعت 12:00 http://sindokhtane.blogfa.com

می تونه تغییرات هورمونی باشه گلم...مطمئنا موقتیه...نگران نباش...منم دلم می خواد بخونم برای فوق میشه برنامتو به منم بدی!!!! هرچند رشته هامون متفاوته اما می خوام یه دستور کلی رو بگیرم...در مورد رسانه ملی (!) هم باید بگم که نمی تونم چیزی بگم!!!!!

دختر بابایی یکشنبه 7 مهر 1387 ساعت 12:25 http://roshan1980.persianblog.ir

سلامممممممممممممم:)
منم این روزا یه جورایی همین جوری شدم

راستی مستانه! من امروز کامنت خصوصی تو رو روی نمیدونم چند پست قبلم دیدم!!!!! فک کن! من موندم با این همه استعدادم چرا هیشکی نمیاد منو بدزده.
جواب اون کامنتت:(بعد از هزار سال!!!)
پدافند که نه. نمیدونم یه چیزایی توی اون فرمه نوشته بود که الان یادم نیست!! شایدم همین بود که تو گفتی. آها! یادم اومد. غیر عامل! پدافند غیر عامل! اوهوم اوهوم!!! ولی من تا حالا یه دفه‌م گذارم اون طرفا نیفتاده هااااا!

شازده کوچولو یکشنبه 7 مهر 1387 ساعت 13:59 http://www.totivar.blogfa.com

سلام
خوشحالم که ..
زندگی جاریست.
و با درس خواندن هم موافق.
این دم آخری .. دعای برای ما یادت نره..
.. حالا کو تا ماه رمضون دیگه!
همین جا دعا کن.

نارنجدونه دوشنبه 8 مهر 1387 ساعت 01:29

ایییییییییییییییییییییییییییی مسی مگه دستم بهت نرسه لوس ... میخواستم برات کمی صحبت کنم حالمو گرفتی تو قوطی نمودیش

سعیده دوشنبه 8 مهر 1387 ساعت 10:43



ای فصل باباران ما برریز بر یاران ما
چون اشک غمخواران ما در هجر دلداران ما

آرام دوشنبه 8 مهر 1387 ساعت 11:13 http://qalbemahzun.blogfa.com

عکستون که واقعا فوق العاده بود

اما راجع به کنکور. چقدر من و شما به هم شباهت داریم! منم عقد کرده ام و شاغل و علاقه شدیدی به ادامه تحصیل و فوق خوندن دارم.

اتفاقا پستی که گذاشتم هم در مورد دغدغه هام برای ادامه تحصیله. ممنون می شم نظرتو بگی.

زهره دوشنبه 8 مهر 1387 ساعت 13:00 http://www.zobeh85.blogsky.com/

مثل اینکه واقعا حالت خوب نیست. آخه دختر خوب این عکس چیه گذاشتی؟

دزی دوشنبه 8 مهر 1387 ساعت 14:02

سلام عسیسم
چقدر خوب که برنامه ریزی کردی برای درس خوندنت
راستی چه عکس زیبایی گذاشتی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد