تجربیات یک خانم کاملاً خانه‌دار!


* دیروز برای اولین بار بعد از شیش ماه فهمیدم که پودر لباس‌شویی رو توی ماشین لباس‌شویی سر جاش نمی­‌ریزم و یه جای دیگه می­ریزم  و احتمالاً به همین دلیل بود که تا حالا لباسها زیاد تمیز نمی­شدن و پودرهای لباسشویی هم دست نخورده باقی می‌موندن.


* هربار که می­‌خوام شومینه رو روشن کنم، کبریت رو برمی‌دارم و می‌گیرم نزدیک شمعک و پیچ شومینه رو می‌پیچونم و منتظر می‌شم. ولی شومینه روشن نمی­‌شه. هرچی صبر می‌کنم روشن نمی­‌شه. بعد یادم میاد که این بارم مثل هر بار یادم رفته که اول باید کبریت رو روشن کنم.


* دیروز بعد از شیش ماه اومدم کوکو سبزی درست کنم. اما موفق نشدم! یادمه مامانم همیشه می‌گفت کوکو سبزی آسونترین غذاییه که می‌شه درست کرد. اما من موفق نشدم! چون همه‌ی کوکو سبزی‌ها موقع برگردوندن توی ماهیتابه خورد و خمیر شد.

منم برای اینکه توی ذوق متین نخوره کوکوسبزی‌های خورد شده رو گذاشتم لای نون تست و یه لایه پنیر هم گذاشتم روش و فرستادمشون توی ساندویچ­‌ساز.


* چند وقته که مانتوها و مقنعه­‌هام تموم شدن و من مجبورم هر روز با پالتو بیام سر کار و هر چقدر هم گرمم شد تحمل کنم و خم به ابرو نیارم. حالا شانس آوردم متین توی زمستون لباس بافتنی می‌پوشه و من مجبور نیستم برای متین پیراهن اتو کنم. وگرنه تا حالا پیراهن‌های اونم تموم شده بود.



* نمی‌دونم این خانوم مهناز یزدانی کی و کجا من رو دیده ولی کاریکاتورم رو خیلی خوشگل کشیده!‌ مستانه‌ای که داره لباس می‌شوره ولی همه‌ی فکر و ذکرش پیش بادبادکشه! دستش درد نکنه!


نظرات 33 + ارسال نظر
متین چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 10:04

آره... فک کنین! ماشین لباسشویی شونصد هزار تومنیمون تا حالا با آب خالی لباس می شسته... بدبخت کلی هم چنگ می زد لباسا رو ها... می شستها....!!!!

باتو چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 10:14 http://www.batotaeshgh.blogfa.com

وااای مستانه خونه داری چقدر سخته . وقتی فکرشو میکنم و با این نوشته هات کلی نگران میشم . آخه من یه کم تنبلم و خوابم باید همیشه به راه باشه

نمی خواد از الان بهش فکر کنی. یه جوری میشه دیگه!

فلفل بانو چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 10:21

عزیزم اول از همه برای کوکو سبزی تخمه مرغ باید زیاد بزنی من برای یک کفه دست بسته سبزی کوکو ( تو مشنبا فریزی میزاریم تو یخچال از اون بسته ها ) ۳ تا اگه سبزی به نظرم زیاد بود ۴ تا تخم مرغ میزنم
بعدم موقع برگردودن
وقتی خوب زیرش گرفت از کناره های کوکو مشخص میشه
بزار کنار تا یه هوا خنک شه ( ۲دقیقه ) که از جلز بلز بیوفته بعد سعی کن تیکه ها رو کوچیک کنی بعد با کفکیر مخصوص با یه قاشق کمک کردن که روشو نگه داری بعد برگردونی
وقتی برگردودیم دره تابرو نزار
من چون همه میگن کوکو سبزیم خوب میشه گفتم ایشالله که خوب بشه
خبرم کن درست کردی

مرسی فلفل جونم

فلفل بانو چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 10:22

یه جور معقول تخمه مرغ بزنا زیاد نشه تخمه مرغت که سفید بشه !

خانمه چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 10:42 http://he-and-she.blogfa.com/

وای مستانه با این تیکه لباسشویی نمیتونم کنار بیام ... جدی جدی اینکار رو میکردی؟؟؟

راستی تو کوکو سبزی یه کم دارچین هم اضافه کن ( اگه طعمش رو دوست داری) خوشمزه میشه

آره! جدی جدی! البته فقط یک کمی اینورتر می ریختم!

دینا چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 10:56

سلام خانم خانه دار خوشحالم از آشناییت

منم خوشحالم از آشناییت.

روناک چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 11:10 http://www.ronaak.blogfa.com

وای ماشین لباسشوئیه خیلی با مزه بود
عزیزم ازین تجربیاتت برای ما هم بگو که میریم سر زندگی عین تو کاملااااااااااااا خانه دار باشیم

باشه حتما اگه تجربه جدیدی کسب کردم در اختیارتون می ذارم.

مجی چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 11:14 http://albumezendegi.blogfa.com/

سلام / یعنی الان بی حجاب می ری سرکار / بفرست خواهر خودم اتو می کنم. من دست به اتوم ملسه

نه بابا! با روسری های جینگیل پینگیل می رم سر کار.

فینگیل بانو چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 11:35 http://www.thinkinloud.wordpress.com

وای مستانه منم از هر ده دفعه دو دفعه اصلا یادم میره پودر بریزم تو ماشین!!!
میوه میخرم میزارم تو بالکن بعد یادم میره دفعه بعدی که میرم میوه بزارم گندیده های قبلی ها رو برمیدارم..
لباسا رو که میشورم و میندازم رو بند و میزارم تو بالکن هفته بعد باید در حالیکه روشون ده سانت خاک نشسته بردارم و دوباره بندازم تو سبد لباس‌های کثیف
کوکو رو هم که نگو دیگه... همیشه وا میره!!! من نمیدونم چرا تا حالا نتونستم یه کوکوی درست و درمون بپزم!!!

:دی
خوشحالم که یه همدرد پیدا کردم...

سرور چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 11:59 http://ssoorroor.blogsky.com

خیلی سوتی های با نمکی بودن!! کوکو سیب زمینی فکر کنم راحت تر باشه!! از فر هم می تونی استفاده کنی! دیگه لازم به برگردوندن کوکو ها نیست!!

راست می گی. به فر فکر نکرده بودم.

گیتی چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 12:25

مستانه این که چیزی نیست من یه بار قرمه سبزه درست کردم یادم رفت توش لوبیا بریزم.

:))

تینا چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 13:00

من جدا به وجودت افتخار میکنم ... تو باعث شدی روح من از داشتن دوستی با چنان شباهتهای عمیقی شاد شه ... راستی حالا پودر رو تو کدوم سوراخ باید ریخت؟ به جان خودم من هم همین مشکل رو دارم ...

توی سوراخ اون وریه! البته فکر کنم راحت ترش این باشه که پودر از همون سوراخی بریزی تو که لباسها رو می ریزی. این جوری دیگه خیالت راحته راحته...

سیندخت چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 13:00

مستانه مردم از دستت دختر! پس تو هم مثل من دخترک حواس پرتی! به جمعمون خوش اومدی! دست بده!

نگفته بودی تو هم از خودمونی!

معلمی از بهشت چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 13:02 http://soular.blogfa.com

الهییییییییی!

:)

علیرضا چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 13:40 http://azmayeshgah2004.persianblog.ir

نه، واقعا خسته نباشی !!!!!!!!!!!!!!

ممنون. سلامت باشی!!!

[ بدون نام ] چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 13:55

همچنین خسته نباشند ماشین لباس‌شویی. بگو مارکش رو که اگه ملت بدونن کمیاب می‌شه

اون که گناهی نداره!

فیروزه چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 14:38

میشه بخندم؟! ناراحت نمیشی؟ ... قربونت برم (محبتم قلنبه شد یهویی )
ببین مستانه به نظر من سبزیت تازه نبوده و فریزری بوده یعنی اینکه سبزی موقع فریز کردن خیلی آب داشته و یخ زده و موقعی که از فریزر در آوردی یخ ها باز شده و قاتی موادت شده ... اینجوری آشپز های با تجربه هم کوکو سبزیشون وا میره گلم یه کم آرد رو بیشتر میکردی و یا اینکه کوکو رو یه تیکه میریختی توی ماهیتابه ...

آره عزیزم. این رو نوشتم که بخندی دیگه.
شاید سبزی ها آب داشتن.
گفتی چی رو بیشتر بریزم؟
آرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگه تو کوکو سبزی آرد هم می ریزن؟؟؟؟

الهه(جون جون) چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 15:04

مستانه راس میگی ؟نهههههههههه
یعنی تو دفترچه ای چیزی نخونده ؟آقا نمایندگیه چیزی نگفت بهتون ....وایییییییییییییییییییییییییییییی مستانه از دست تو !

نه آقای نمایندگی فقط برنامه هاش رو برامون توضیح داد. احتمالا چون جای پودر ریختنش اونقدر مشخص بوده که نیازی به توضیح نمی دیده.

الهه(جون جون) چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 15:04

آره آرد و بکینگ پودر و اینا میزنن بهش که اینحوری له نشه بیچاااااااااااااااره

راستش مامان من هیچ وقت از این قرتی بازیا در نمی آورد کوکوهاشم همیشه سالم بود. ;)

فیروزه چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 15:19

وااااااااااااا مستانه!!! خوب معلوم شد چرا وا رفته دیگه
گلم ۲ تا قاشق آرد باید بزنی که وا نره...
راستی مستانه تا حالا فکر کردی که اگه پودر رو همراه لباس ها بریزی چی پیش میاد ... میشه یه بار امتحان کنی به منم بگی؟! خب؟!

جواب قسمت اول رو توی کامنت بالایی بخون.

در مورد قسمت دوم هم حتما امتحان می کنم خبرش رو بهت میدم! فکر نکنم اتفاق خاصی بیفته! تو فکر می کنی مشکلی پیش میاد؟

ناتانائیل چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 15:30 http://letterbox.blogfa.com

خسته نباشی خانوم.
من خیلی چای می خورم ولی خیلی وقت ها هم زیر کتری را روشن می کنم و کلا فراموش می کنم که زمانی دلم چای می خواسته

اونوقت تا الان چند تا کتری سوزوندی؟؟؟

سوگلی چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 16:42

چه سوتی های بامزه ای...

آرام چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 16:42 http://aaram-helma.persianblog.ir

دختر از دست تو ، ببخشیدا ولی کلی خندیدم ... نگفتی چرا لباس هاتون تمیز نمی شد ؟ خوب و خوش باشی همیشه عزیزم .

هانیه چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 19:02 http://aztobato.persianblog.ir

ببین پیشنهاد می‌کنم تو سعی نکنی تجربیاتت رو در اختیار دیگران قرار بدی!!

دختر بابایی چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 22:31 http://roshan1980.persianblog.ir

سلاممممممممم:)
عجیبه متین تا حالا به بابات پست نداده!!!!!

نقش ونگار چهارشنبه 2 بهمن 1387 ساعت 22:43 http://naghashionline.persianblog.ir/

سلام فکر کنم ماهی تابه را عوض کنی از این تفال خوب ها بگیری تا دلت می خواد می توانی کتلت را که فاجعه است و کوکو و ماهی راحت سرخ کنی درد سر هم نکشی ولی آفرین به این ابتکار که تبدیل به ساندویچش کردی من بودم می آوردم ومی گفتم بد شد دیگه آشپز هیلتون هم از دستش در می ره . حالاکه یاد گرفتی ماشین رختشویی را ولی اگر اشتباه شد که معمو لا عادیه یک لیوان یا بیشتر اب بریر تو جا پودری کرینه پودر ریختی . پودر ها می ره همان جایی که باید یره شومینه روشن کردن هم کلا کار مردانه است . پیش میآید اصلا خودتو سرزنش نکن.
مهمتر از همه اینکه خوب می نویسی خیلی دوست داشتم اف

نارنجدونه پنج‌شنبه 3 بهمن 1387 ساعت 02:38

از دسته تو مسی کشتی منو

ناتانائیل پنج‌شنبه 3 بهمن 1387 ساعت 08:55 http://letterbox.blogfa.com

از آنجا که خوش شانس بوده ام یکی از اعضای خانواده به داد کتری رسیده است. البته گاهی هم شده که دوباره هوس چی کرده ام و رفتم کتری را بگذارم روی گاز که با صحنه ی زیبای کتری جوش آمده مواجه شدم. خی یکی دوباری هم سوخته دیگه!!!

هانا پنج‌شنبه 3 بهمن 1387 ساعت 11:49 http://hapyland.blogfa.com

یه دوره کلاس فشرده نکات خانه داری بزار.طرفدار پیذا می کنی اساسی منم همین تجربه ی تو رو در مورد روشن کردن شومینه داشتم.با این تفاوت که من گیره کار رو بهم گفتن خودم کشف نکردم

شمع سحر پنج‌شنبه 3 بهمن 1387 ساعت 17:18 http://bahareomr-2.blogfa.com

خیلی با حال بود خیلی.

سانا پنج‌شنبه 3 بهمن 1387 ساعت 21:29 http://soghoteyekfereshte.blogsky.com/

سلاااااااااااااااااااااااام

سلااااااااااااااااااام مستانه جونی

خوبی عیزیه دلم

چه قدر دلم واسه این جا تنگ شده بود

چه قدر پست های جدید جدید و سانا از همشون یس خبر

گلم منتظرتم

فعلا

دینا جمعه 4 بهمن 1387 ساعت 18:33 http://www.dina.blogsky.com

به نظر من تو خودت رو لوس نمیکنی! این حق تو هستش که شوهرت کنارت باشه

خانوم خونه دوشنبه 14 بهمن 1387 ساعت 10:10 http://www.tarhi-no.blogfa.com

خوب من که تجربه اشو ندارم هنوز ولی یه بار دوستای بابام اومده بودن خونمون مامانم نبود من چایی دم کردم بابامم تند تند فلاسک رو تکون میداد که زود دم بیاد دست آخر که اومد چایی رو بریزه تو فنجونا دیدیم اصلا یادم رفته چایی بریم داخل فلاسک و آب جوشه خال خالیه!!!
من:
بابام:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد