بارون بارون بارون، زندگی...


* فک کنم خدا توی روزای بارونی انرژی بیشتری رو به زمین تزریق می‌کنه! اصلا شاید توی هرکدوم از قطره‌های بارون یه ژول انرژی می‌ذاره و می‌فرستشون پایین!


وگرنه چرا تو روزای بارونی همه سرحالترن و پرانرژی‌تر و زنده‌تر؟




* چند وقتیه کتابای خوبم تموم شده و کتابهای نخونده‌ای رو که دارم نمی‌تونم بخونم. مثلا "دن آرام"، "سیذارتا"، "ساحره پرتوبلو"، "گاری کوپر" و چندتا کتاب دیگه که چندبار تا حالا ده بیست صفحه اولشون رو خوندم و دوباره برشون گردوندم توی کتابخونه تا وقتی که وقت خوندنشون برسه! گفتم بیام ازتون بخوام چندتا کتاب خوب معرفی کنین، بعد یادم اومد چند وقت پیش دختربابایی این کار رو کرد و یه لیست خوب درست کرد.

شاید همین امروز فردا برم چندتا از کتابهاش رو بخرم و توی این یه هفته‌ای که متین نیست بخونمشون و بعد مدتها یه بسته ی فرهنگی بذارم اینجا.


* نمی‌دونم از اینکه تا دو روز دیگه پاییزم میاد خوشحال باشم یا از اینکه تا سه روز دیگه متین می‌خواد منو بذاره و بره ناراحت باشم! فعلا که خوشحالم تا بعد ببینم چی پیش میاد!


* تازه امروز بیشتر از همیشه دوستون دارم! مطمئنم به خاطر همون یه ژول انرژیه!


نظرات 13 + ارسال نظر
مردی که می خندد شنبه 28 شهریور 1388 ساعت 10:05 http://themanwholaughs.blogsky.com

سلام...
بارون و دوست دارم ولی هوای ابری رو فقط یه وقتایی دوست دارم...
آخرین کتابی که خوندم به نام "تنهایی پر هیاهو"اثر بهومیل هرابال......خیلی باحال بود.
همیشه پر انرژی باشی.

خانمه شنبه 28 شهریور 1388 ساعت 10:07 http://aghahehkhanomeh.wordpress.com/

جات خال بخاطر این ژول انرژی اضافی نزدیک بود امروز همچین تو جوی آب سرنگون بشم که بیا وببین

ولی رعد وبرقش رو دوست دارم .به شرطی که تا عصر همه چیز عادی بشه که میخواهم برم خونه.

هلیا شنبه 28 شهریور 1388 ساعت 10:34

منم عاشق پاییز و بارونم.بسته فرهنگی هم فکر خیلی خوبیه حتما بذار

[ بدون نام ] شنبه 28 شهریور 1388 ساعت 10:52

سلام.وبلاگ خیلی قشنگی داری خیلی زیباست.بهتره این نظر تایید نشه.اگه مایل باشی با هم تبادل لینک کنیم.
میتونی من رو با اسم شمیم لینک کنی و بعد بهم خبر بدی تا منم لینکت کنم.منتظرت هستم.
بای

www.shamimjoon.blogsky.com

گلدونه شنبه 28 شهریور 1388 ساعت 11:01

تورو بذاره و بره؟ کجا به سلامتی؟

فلفل بانو شنبه 28 شهریور 1388 ساعت 11:31

کجا میخواد بره؟؟!!
بعد من رمز ندارم که وب قبلیتو بینم

من شنبه 28 شهریور 1388 ساعت 11:37

مستانه میخوام عکس بذارم چطوری خصوصی برات بدم ؟

زهرا شنبه 28 شهریور 1388 ساعت 11:50

سلام.وای راست میگی.بارون یه عالمه حس خوب به ادم میده.میدونی میگن یکی از لحظات استجابته دعا زمانه ریزشه بارونه.اگه حاجتی داری دست بکار شو برو زیره بارونو از خدا بخواه.لطفا مارو یادت نره.
می دونم چرا خوشحالی.اخه تولدت نزدیکه.اخی ان شاالله متین خان هر جا هستن سلامت باشن.میدونم ادم دلتنگ میشه.اما وقتی با سوغاتی بر میگرده خوشحال میشی.

سایه شنبه 28 شهریور 1388 ساعت 12:26 http://sayeh86.blogspot.com/

نه....شاید واسه اینه که به ما آدما هر چیزی رو که نداریم،یا کمتر داریم و یا واسش "انتظار" می کشیم رو بدن احساس میکنیم بمون انرژی تزریق کردن!حالا میخواد بارون باشه،یا یه نمره ی 20،یا یه بوسه!!
یادمه مسافرت که انگلستان رفته بودم یه روز هوا بعد از 4-5 روزی که اونجا بودیم آفتابی شد!!مردم مثه مور و ملخ از خونه هاشون با صندلی های تاشو بیرون میریختن میشستن تو خیابون!!شهر جون گرفته بود!ما تعجب کرده بودیم که "س" بمون گفت:بابا آخه این ملت 1 ماهه منتظرن...!!!


منم دوستت دارم..اینجا هم داره بارون میاد!

جوجو شنبه 28 شهریور 1388 ساعت 12:27 http://alahman.blogfa.com

سلام..باید از اومدن پاییز خوشخال بود...خیلی پاییز رو دوست دارم...خیلی قشنگه ..خیلی

ساره شنبه 28 شهریور 1388 ساعت 14:50

واااااااااااااای که دلم لک زده واسه کتاب و کتاب و کتاب! منتظر بسته ی فرهنگیتم! این لینک رو هم می بلعم، مرسی که گذاشتی!

راستی قرارمون سر جاشه دیگه؟ من کلی هیجانمندم!

آره سرجاشه! چهارشنبه دیگه!

رامک شنبه 28 شهریور 1388 ساعت 15:00

ما هم دوستت داریم

دینا شنبه 28 شهریور 1388 ساعت 15:22

سلام. بارون خوبه! اما رعد و برق اصلا! این چه رعد و برق هایی بود. خیلی ترسیدم. فکر کنم کلی نماز آیات پام نوشته شد!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد