آه... باران!


دلتان برای باران تنگ شده است؟؟

بارانِ تند...؟ سیل آسا...؟


هوس پیاده روی زیر باران کرده اید؟؟

تنهایی...؟ دو نفری...؟


نگران کم آبی کشورتان هستید؟؟

ذخیره‌ی سدها...؟ چشمها، چشمه‌ها، خشک...؟؟


دیگر نیازی نیست چتر به دست برای خواندن دعای باران به بیابان بروید...
ما مشکل شما را حل می‌کنیم!

مهم نیست در چه فصلی از سال قرار داریم: بهار، پاییز، زمستان، حتی تابستان!

حتی به روشهای تکنولوژیکی "باروری ابرها" نیز فکر نکنید... روشی کاملاً نوین!


.
.
.
.
.
.
.
.


کافیه یه ندا به من یا مستانه بدید!
کافیه من ۱ ساعتِ تمام وقت بذارم ماشین رو بشورم؛
یا
کافیه مستانه نصفِ روز وقت بذاره اون همه شیشه رو پاک کنه...
...
صد در صد تضمینی!


نظرات 25 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 6 آبان 1388 ساعت 13:21

یه راه حل دیگه به ذهن من میرسه که 100 درصد تضمینیه. یه آبمیوه هم داره
اونم اینه که یه روز به من بگید که با موتور بیام سر کار. اون روز حتما حتما، بارون میاد. تا به حال هزار بار تجربه کردم!!!!!!

گلدونه چهارشنبه 6 آبان 1388 ساعت 13:22 http://gharibe0001.blogfa.com

چرا؟

گلدونه چهارشنبه 6 آبان 1388 ساعت 13:38 http://gharibe0001.blogfa.com

چند دقیقه ست دارم فکر می کنم منظور ِ این نوشته چیه؟
این که پرآبی رو تبدیل به کم آبی می کنه یا کم آبی تبدیل به پر آبی میشه؟

خوبه راه افتادین شما نمی دونم مستانه از چه روشی استفاده کرده که شما هفته ای یه پست می زنی!
همسر ِ ما کلا وبلاگ نویسی رو انکار میکنه و می گه وبلاگ نویس نیست!

سارا چهارشنبه 6 آبان 1388 ساعت 13:41 http://www.sara-angel.persianblog.ir

خانومک چهارشنبه 6 آبان 1388 ساعت 13:45

ای جانم.کافیه بابای منم ماشین رو شسته باشه یا مامانم شیشه هارو پاک کرده باشه.خصوصا اگه شبه عید باشه که دیگه رد خور نداره.

سایه چهارشنبه 6 آبان 1388 ساعت 13:50 http://didarema.persianblog.ir

من بارون میخوام . قدم زدن دوتایی زیر بارون هم میخوام . لطفا هر چه سریعتر اقدام کنید . با تشکر

متین: اطاعت امر شد... اگه تهران هستین یه نگاه به آسمون بندازین!

ماه مون چهارشنبه 6 آبان 1388 ساعت 13:56

به به شغل جدیده

هیما چهارشنبه 6 آبان 1388 ساعت 13:58 http://www.hima77.blogfa.com

فیروزه چهارشنبه 6 آبان 1388 ساعت 14:05

خدا خیرتون بده ...

جناب متین خان ، سرکار مستانه خانم
با سلام
احتراماْ ، ما دیشب زیر بارون قدم زدیم ولی کم بود ، باز هم دلمان قدم زدن عشقولانه در هوای تمیز و بارانی می خواهد .
خواهشمند است در اسرع وقت اقدامات مقتضی را مبذول بفرمایید.
پیشاپیش از لطف و همکاری شما کمال تشکر را دارد .

متین: اطاعت امر شد فیروزه خانوم... اگه تهران هستین یه نگاه به آسمون بندازین!

رامک چهارشنبه 6 آبان 1388 ساعت 14:22 http://letterbox.blogfa.com

گلدونه چهارشنبه 6 آبان 1388 ساعت 14:47 http://gharibe0001.blogfa.com

سه چهار بار خوندم تا منظورتو فهمیدم


من دیروز تو اون بارونه کلی پیاده رفتم و حالیدم، سرما هم نخوردم!

ملیکا چهارشنبه 6 آبان 1388 ساعت 15:34 http://melikanewlife.persianblog.ir

سایه چهارشنبه 6 آبان 1388 ساعت 15:39 http://didarema.persianblog.ir

ممنون بارووووووووووووووووون

خانوم زیگزاگ چهارشنبه 6 آبان 1388 ساعت 16:48 http://Daily.30n.ir

واقعن ها... همیشه همینطوره!

محیا چهارشنبه 6 آبان 1388 ساعت 17:57 http://yaddashthayemahya.persianblog.ir

وای چه بارونی هم

گلابتون چهارشنبه 6 آبان 1388 ساعت 18:18 http://golabi-golabatoon.persianblog.ir/

دقیقا جواب میده !!! ما هم تا ماشین رو تمیز میکنیم ( دقت کنین فقط کافیه دستمال بهش بکشیم) یه رگبار کوچیک هم که شده میاد !

خرس قهوه ای چهارشنبه 6 آبان 1388 ساعت 18:35

=)))))))

هانیه چهارشنبه 6 آبان 1388 ساعت 18:46 http://aztobato.persianblog.ir

اصلاً احتیاجی به شما نیست متین‌خان! من خودم استااااااد بارون‌باری‌ام!!!! دقیقاً امروزم داشتم به همین مسأله فکر می‌کردم که باز من بعد از صد سال ماشین شستم!! (می‌گم باز من اولش فکر کردم نویسنده مستانه‌ست کلی با خودم گفتم به به مستانه خانم ماشین شسته!!! دمش گررررم!!!!)

قاصدک پنج‌شنبه 7 آبان 1388 ساعت 00:47 http://jigilim.blogfa.com

آه باران
شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما چه کسی نقش تورا خواهد شست؟

خودمم پنج‌شنبه 7 آبان 1388 ساعت 02:01 http://www.mandalayz.blogfa.com


آی گفتی

آزاده پنج‌شنبه 7 آبان 1388 ساعت 10:54 http://dalanebehesht.blogfa.com

وای نگین که دلم خونه..
سه شنبه تمام پنجره ها رو تمیز کردم با چه زحمتی...
پرده های حریر سفید شسته شده بخار داده شده همه مرتب گیره زده شده آویزان..چهارشنبه خونه مادر شوهر بودم که مامانم زنگ زد و گفت تمام زحمتام به هدر رفته!!!
از پنجره بیرون و آسمون ابری رو که دیدم از حرصم هر هر خندیدم!

سلانه (دختر بابایی) پنج‌شنبه 7 آبان 1388 ساعت 11:38 http://roshan1980.persianblog.ir

سلامممممم:)
ما هم یه همکاری داشتیم تو دفتر مجله.. اسمش بابک بود.. بعد هروقت هوا خیلی کثیف می شد بهش می گفتیم شیشه های خونه شونو تمیز کنه.. یه ساعت بعد بارون می گرفت به چه خوشگلی!

دزی پنج‌شنبه 7 آبان 1388 ساعت 11:48


واااااااااااای ما هم دقیقا همینطوریم
اگه همکار خواستین در خدمتیم
ولی با همه این اوصاف من خیلی خیلی بارون رو می دوستم

رز پنج‌شنبه 7 آبان 1388 ساعت 14:24

یک ذره هوای ماها رو داشته باشید که ماشین نداریم و باید مدت ها زیر بارون بمونیم و هیچ کسم وجود نداره که باهاش دوتایی زیر بارون قدم بزنیم

[ بدون نام ] جمعه 8 بهمن 1389 ساعت 16:58


همیشه همینطوره نمیدونم چرا ! انگار آسمون به شیشه و ماشین تمیز آلرژی داره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد