راستش امروز تنها فکری که توی سرم وول می خوره فکر SQL 2005. اصلا یه لحظه قیافهاش از جلوی چشمم نمیره کنار.
البته قیافهی یه نفر دیگه هم از جلوی چشمم نمیره کنار. آدم ترسناکی بود. گلاب به روتون، روم به دیوار فکر کنم از اینایی بود که بدون این که لباس خاصی بپوشن، باطـ ـوم میگیرن دستشون. شایدم دارم گناهاش رو میشورم. ولی آخه روی اپن آشپزخونهاش چندتا تلویزیون گذاشته بود و با هرکدوم یه ور کوچه رو دید میزد. می گفت شرکت دوربینهای مدار بسته داره ولی راست و دروغش با خودش. متین میگفت اسلحه هم داره ولی اینم راست و دروغش با خودش. یک کمی هم این ور و اون ور رو گشتم ولی خدائیش باطـ ـومش رو پیدا نکردم.
از طرف بنگاه رفته بودیم خونهاش رو ببینیم. اصلا یکی از تفریحهای مورد علاقه من اینه که بریم خونه ببینیم. بسکه تنوع آدمها و سبک زندگیهاشون و حتی چیدمان خونههاشون زیاده.
همیشه دیدن آدمهای متنوع حس خوبی بهم میده. اصلا یکی از نسخههایی که توی روزای سخت زندگی برای خودم میپیچم اینه که یه عینک آفتابی بزنم به چشمام و برم بازار تهران. یا اگه نشد بازار قدیمی تجریش و بعد لابهلای آدمها قدم بزنم و بدون اینکه خودشون بفهمن زل بزنم به چشمهاشون و رد نگاهشون رو دنبال کنم.
البته امروزه از مترو هم میشه به عنوان وسیله درمانی استفاده کرد. اما بازار به این دلیل که بازار هم هست و محل خرید هم محسوب میشه، خواص درمانی بیشتری داره و درمان رو دو سه برابر سریعتر میکنه.
دیگه کم کم باید دست SQL رو بگیرم و برم ماموریت. مواظب خودتون باشین. دلم براتون تنگ میشه و دوستون دارم
سلام
خسته نباشید
دقیقا همانند من هستید وفکر کنم تغییر میتونه انسانها را برای زندگی امیدوار کننده اماده کنه و شما هم دنبال تغییر و تحول هستید ونکتهای بسیاار جالبه
موفق باشید
کجا میری؟؟ دلم تنگ میشه
هوم؟! SQL چیه دیگه؟!
چه باحال منم چند روزه دارم همه اش به SQLفکر میکنم.
زودی برگردیاااا .
نکنه ماموریت میری همین دور وبراااا
ای که گفتی یعنی چه؟
منم عاشق بازار رفتنم. راست می گی درمون می کنه بهتر از صدا تا طبیب.
منم عاشق اینم که در یه خونه ای باز باشه توش رو نیگا کنم!آخر فضولی و اینا!
سلامممممممم:)
اون سرک کشیدن تو خونه های مردمو منم خیییلی دوس دارم :دی
سلام
شما مهندس کامپیوتر هستی ؟
کجا ماموریت میری ؟ اونم با sql
سلام خانومی
آخ که منم عاشق اینم که به نگاه دیگران و به حرکاتشون زل بزنم اما حیف که نمی تونم عینک آفتابی بذارم!!!!!
عزیزم
sql2005 که خیلی با sql2000 فرقی نداره! ماموریت خوبیه
من با اوراکل مشکل داشتم ازش می ترسیدم ولی دیدم اونم خیلی فرقی با sql نداره
من پنجشنبه رفتم بازار درمانی خیلی حال داد
سلام مستانه جون.جریان sql چیه؟می خوای یاد بگیریش؟
"آدم بینی" رو هستم!
تو مترو، تو بازار، هر جا که آدم جدیدی بشه دید... حتی توی ترافیک پشت چهار راه ها و همت و صدر...!
ولی جداً طرف مشکوک بود، حتی نقشه اسلحه هم داشت...
عجب تفریحات کم خرجی داری
زودی بیایها!
من که نفهمیدم چی شد ولی تو بزار به حساب خنگیم