---صبح---
گیر کرده بودیم پشت برف و نه راه پیش داشتیم و نه راه پس! ماشین روشن نمیشد و هیچ تاکسی ای هم بالا نمیومد.
مجبور شدیم توی خونه بمونیم و شعله شومینه رو زیاد کنیم و زنگ بزنیم امداد خودرو.
و چی بهتر از این؟
چی بهتر از اینکه فرصت داشته باشی توی روز به این قشنگی دو ساعت بیشتر خونه باشی و سرفرصت صبحونه بخوری؟
چی بیشتر از یه چای داغ کنار پنجره و همراه با دونههای برف می چسبه؟
چی بهتر از اینکه امروز دو ساعت بیشتر از هر روز زندگی کنی؟
---عصر---
گفته بود باید همین امروز باطری ماشین رو عوض کنین وگرنه فردا صبح بازم روشن نمیشه. سرراه یه لوازم یدکی دیدیم. متین پول همراهش نبود.
- من پنج تومن دارم. بسه؟
- نه فکر کنم کنم هیفده هیشده تومن بشه.
یک کمی جلوتر یه دستگاه عابربانک بود.
- سی تومن بگیرم بسه؟
- احتیاطاً پنجاه تومن بگیر.
پنجاه تومن رو به زور از ATM گرفتم. هزارتومن بیشتر ته حسابم نمونده بود. متین رفت توی لوازم یدکی و دست از پا کوتاهتر برگشت.
- مستانه دوست داری تا آخر ماه هر روز با هم صبحونه بخوریم و دو ساعت بیشتر زندگی کنیم؟
- آخ جون! من که از خدامه. حالا مگه چند بود؟
- هشتاد و پنج تومن!
نه خیلی هم عالیه! همین جوری باید به جنگ سختی ها رفت....
جنگ! بی خیال! جنگ نبود که!
پس شما هم برف رو دیدین ؟
ما که فقط ابرهای سیاه و مه و بارون رو میبینیم
بالاخره هرکه بامش بیش برفش بیشتر :دی
سلامممممممم:)
من اگه بودم اصلن به روی مبارکم نمی آوردم و این دو ساعت رو به یک روز کامل اکستند می کردم!!!!!!
یعنی تو واقعا فکر میکنی خودم به ذهنم نرسید؟
واقعا نمی شد.
آخ جون!
:) :*
خوش به حالت ... منم برف میخوام
دیشب تا صبح هی بیدار می شدم و از پنجره بیرون رو نگاه می کردم به امید برف دیدن!
به به چه عالی
من عاشق برفم. الان هم از پنجره محل کارم نظاره گر این برف قشنگم
واقعا هیچی بهتر از این نمی شه
واقعا هیچی بهتر از این نمیشه
آخ واقعا چی بهتر از این؟!
راستی بابت اون کتاب هم مرسی. خیلی قشنگ بود. خودت که خوندی شرح ماجرا رو!
این قضیه مال امساله؟ یعنی این برف کجا اومده بود؟!!!!! مگه تهران نیستی؟
البته با دیر سر کار رفتن خیلی حال میکنم
آره واقعا چه زیباست و به یادموندنین این جور چیزا
منم عاشق برفم ولی روزهای بعدش که تبدیل به یخ می شن ...خیلی بده!
کاش میشد هر روز یه فرصت اینطوری داشتیما . از فرصتاتون نهایت استفاده رو بکنید
داشتنش یه جور دردسره.نداشتنش یه جور دیگه.ماشین و میگم.
طرف یونی ما که فقط بارون بود
این دوساعت همیشه ازون ساعتایی میشن که وزن ثانیه ها و دقیقه هاش سنگین میشن و تو ذهن میمونن
(الان این تجربه بود )
چیزی که منو وادار میکنه تا حتی وقتایی که حال سر زدن به هیشکیو ندارم به اینجا حتمن سر بزنم همین نگاه قشنگتون به زندگی و مشکلاتشه که امید میده به من و انرژی...
الهی باطری ماشینتون بشم