تصمیم نهایی


نود درصدتون گفتین که بهتره همین جایی که هستم بمونم. ولی من به احتمال نود درصد فقط تا آخر اسفند اینجا می‌مونم و بعد از اینکه حقوق این دو ماه و عیدیم رو گرفتم می‌ذارم و می‌رم.


یه وقت هست که توی کار به تو به چشم یه انسان نگاه می‌کنن. براشون مهمه چی کار می‌کنی و چه جوری کار می‌کنی و ... ولی یه وقت تو فقط براشون می‌شی یه ماشینی که تا می‌تونن ازت سواستفاده می‌کنن.


اینجا تا پارسال من یه انسان بودم. رئیسمون هم یه انسان بود که می‌فهمید، که درک می‌کرد که ...


اما حالا این جوری نیست و من واقعا دیگه دلیلی برای اینجا موندن نمی‌بینم. حقوق و مزایاشون هم پیشکش خودشون.


گرچه آدمیم که تغییر همیشه برام سخت بوده، اما شاید آرامش فکری و روانی و آزادی که احتمالا بعد از این تغییر به مرور زمان به وجود میاد ارزشش رو داشته باشه.


شاید بد نباشه راجع به این شرکت خصوصی که می خوام برم یه توضیحی هم بدم. راستش این شرکته خیلی خصوصیه. یعنی در حال حاضر کلا سه نفر اونجا کار می کنن که یکیشون متینه. یکیشون منشیه شرکته و یکیشون هم رئیس شرکت. ولی با توجه به وضعیتی که دارن امکان پیشرفت و گسترش زیادی داره. کلا رئیسشون آدم خلاقیه با کلی ایده های نو و البته با کلی آشنا این ور و اون ور.


و البته این رو هم بد نیست بگم که اینجایی که الان کار می‌کنم نه تنها یه جای دولتیه، در واقع یه جای نظامیه با مشکلات خاصی مثل ممنوع الخروج بودن و ...


نظرات 35 + ارسال نظر
خانم سین دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 09:29

نمی دونم چرا از این کارت خوشحال شدم! شاید چون دوباره می ری پیش متین خان و بازم میز کنار میز و من بازم "باید" حسودی کنم به این وضعتون! مجبورم!! می فهمی؟

شیرینی یادت نره پس.. حالا همون آخر اسفند هم بدی مشکلی نیست فقط با شیرینی ِ دانشگاهت قاطی کن و یه شیرینی ِ مَشت بده... پیشاپیش ممنون

شیرینی؟ واسه چی؟

ماه مون دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 09:30

ایشالا هرچی خیره همون بشه.
ولی فکر نکنی محیط کار خصوصی بهتر از دولتی هست. هر دوتاش معایب و محسنات خودش رو داره. ایشالا هرجا میری سرکار موفق باشی مستانه جون.

آره عزیزم می دونم. برای همین گفتم آرامش به مرور زمان. یعنی توقع ندارم از همون اول همه چیز اون جوری باشه که من می خوام

صنم دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 09:36

مستانه جان منم فکر می کنم هر جایی بری خوب و بد داره مهم اینه که کفه خوبیهاش سنگین تر باشه که فاکتور مهمش همون آرامش فکری هستش . امیدوارم بهترینها برات پیش بیاد .

ممنونم صنم جان. خدا کنه همین جوری باشه که به نظر میاد...

fafa دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 09:38

موفقیت تو آرزوی قلبی ماست مستانه جون اما منم با ماه مون موافقم هر جایی مشکلات و خوبیهای خاص خودش رو داره...

لطف داری عزیزم.

غزل دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 09:40

یک جورایی میدوسنتم این تصمیمو میگری انشاا... هر جا میری موفق باشی

من خودم هنوزم مطمئن نیستم. تو از کجا می دونستی؟

مازیار دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 09:49 http://therethere.blogsky.com

به نظر من بهتره ازدواج کنی./

ممنون از راهنماییتون!!!

فیروزه دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 10:20

امیدوارم که هر چی خیر و خوبی و موفقیت هست توی مسیرت قرار بگیره مستانه جان ...

پاییــــزبان دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 10:24 http://paeeezbaan.blogfa.com/

خوب خوشحالم که انقدر قاطع تصمیم گرفتی و میدونم همیشه تغیر ترس داره ولی باید جذب کنی که هر جا هستی موفقی و رو به جلو....

تینا دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 10:26

منم مستانه... خیلی زیاااااد.... و در مورد این پست خیلی خیلی خوشحال شدم... شاید باورت نشه.... اما خیلی دوست داشتم اینطوری بشه به یه سری دلایل شاید خود خواهانه!!! به خاطر همینم در مورد پست قبلی نظر ندادم... که نظر خودخواهانه ام عیان نشه... اما حالا که خودت این تصمیمو گرفتی خوشحالم... خیلی

کورال دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 10:34 http://carpediem.blogfa.com/

بهتربن تصمیم رو گرفتی! دیروز هم گفتم بهت تغییر باعث پیشرفته...

زهرا سادات دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 10:42

می دونی میشه حقوق و مزایا مهم نیست گاهی اراکش روحی و روانی و رضایت از محیط کار اهمیت بیشتری داره.برای من که اینجوریه.چون خودم بعد از ۷ سال کار کردن وقتی دیدم محیط کارم داره اذیتم می کنه و دیگه فقط به خاطر اینکه اخر ماه یه حقوق بگیرم ُ میرفتم سر کارُ.بعد از ۷ سال دیدم دیگه مثل سابق نیست و دارم دچار روزمرگی میشم.برای همین بر خلاف نظر ریسم استعفا دادم.یه مدت استراحت کردم و کارایی که می خواستم رو انجام دادم بعد دوباره رفتم سر کار.
مستاه جان از فرسودگی و روزمرگی جلوگیری کن.باید از محیطت لذت ببری و دوستش داشت باشی.مهمه.خیلی مهم

آزاده دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 10:51 http://dalanebehesht.blogfa.com

امان از روزی که آدم زور زورکی مجبور باشه جایی کار کنه و رفت و آمد کردنش به اون مکان با لذت نباشه..
ایشالا که هر جا برات جای پیشرفت هست و تو اونجا راحتی همون جا باشی...

خاتون دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 11:07

امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری و بهترین ها برات پیش بیاد

سایه دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 11:12 http://didarema.persianblog.ir

مستانه خوشحالم که به پیغام دلت گوش میکنی و امیدوارم تو کار جدید موفقیتت هر روز بیشتر باشه .

خانوم گلی دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 11:25 http://www.m-ylife2.persianblog.ir

ایشللا که هر چی خیره پیش بیاد مستانه جون

غزل دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 12:08

از حسی که از نوشته هات داشتم این حسو کردم انشاا... هر چی خیره همون میشه گگلم

میتی و ماهیش دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 12:38

دعا میکنم هر چی به صلاحته....همون بشه خانومی////

ساره دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 12:39

عزیزم من کاملا با تصمیمت موافقم! کاملا! قرار نیست فقط کار کنی که پول در بیاری، قراره اول از کاری که می کنی لذت ببری، چیزی که حق طبیعی هر آدم شاغلیه اما متاسفانه این روزا به سختی پیدا می شه، خوشحالم که موقعیتش برای تو جور شده.
هر جا هستی شاد و موفق باشی.

بانو دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 12:56 http://savoy.persianblog.ir

بنظرم بهترین و درست ترین تصمیم رو گرفتی .. البته مطمئن بودم که تو حتما درست انتخاب میکنی .. پس با اطمینان و بدون هیچ تردیدی
پای تصمیمت بایست و تاهمیشه اینو بدون که تو این شرایط درست ترین انتخاب رو کردی ..حالا اینکه اینده چی بشه و نتیجه این تصمیمت هم ، چیزیه که زمان معلوم میکنه .. امیدوارم همه چی به نفعت باشه و چندماه دیگه و چندسال دیگه هم از انتخاب امروزت شادباشی عزیزم

پرنده خانوم دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 13:02

چه عاااااااااااالیییییییییییییی
موفق باشید مستانه جون:*

نارنجدونه دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 13:13

پس ایشالله خیره هر جا که میری موفقیت پیش روت باشه

غزلک دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 13:44 http://yeghazalak.blogsot.com

هر کاریکه باعث بشه احساس امنیت و آرامش کنی خوبه.
منم فکر میکنم به جز حقوق و مزایا این که محیط کارتو دوست داشته باشی خیلی مهمه

معصومه دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 14:12

سلام خانوم.
امیدوارم هر چی صلاحه واست پیش بیاد. نکنه صاایران کار میکنی؟
مستانه جان کار شبکه هم بلدی؟
به هر حال موفق باشی.

سلانه دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 14:20

سلامممممممم:)
البته من به شخصه هیچوقت حاضر نیستم اونجا که تو الان کار می کنی کار کنم.. گیرم هزارتا مزایا داشته باشه.. ولی دردسراش خیلی زیاده! بعد فقط یادت باشه تو کار خصوصی همیشه ریسک زیاد هست! ولی خب من تشویقت میکنم که بری!

مریم پاییزی دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 14:41 http://man0o-del.blogfa.com

محل کار الان منم دقیقا همینجوریه و اصلا نمی دونن انسان چیه که بخوان رفتار انسانی داشته باشن باهات! منتهی مشکلی که هست اینه که از اینجا درام جایی دیگه نیست که برم! ولی منم دارم به رفتن فکر می کنم ...

فاطمه دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 15:59 http://fatima62.persianblog.ir

من سال گذشته تو موقعیت مشابه ای قرار گرفتمُ و تصمیمی مشابه تو گرفتم. منم دقیقا چون به انسان بودنم توجه نمیشد از اون کار بیرون اومدم و رفتم جای دیگه ای که همه میگفتن حقوق و مزایاش کمتره. اما الان واقعا راضی ام. ایشالله تو هم نهایتا از تصمیمی که گرفتی راضی باشی.

sara دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 17:44

از ۲۲ خرداد به راه افتادیم در ۲۲ بهمن به آزادی خواهیم رسید.

بهمن، نبرد نهایی یا حداقل نبردی سرنوشت ساز است. افکار عمومی جهان همراه جنبش سبز است و دیگر همگان فهمیده‌اند مردم ایران هیچ سنخیتی با حکومتی که برآنان فرمان می‌راند ندارد. ۲۲ بهمن مردم هرچقدر باشکوه‌تر به خیابان‌ها بیایند حفاظ امنیتی بالاتری برای خود ایجاد می‌کنند و جلوی خشونت جمهوری اسلامی را خواهند گرفت. حاکمان ایران دیگر زمان برای کش دادن ماجرا ندارند درواقع فرصتشان خیلی وقت است به پایان رسیده است. این آخرین گام و سرنوشت‌سازترین گامی است که مردم ایران برای رسیدن به آزادی و زندگی شرافت‌مند انسانی باید بردارند. این گام هرچقدر استوارتر و بلندتر برداشته شود سرنوشت بهتری برای‌شان رقم خواهد خورد. اکنون همه‌ی ما آرشی هستیم با تیری در کمان که هر چقدر این تیر بلندتر بپرد.
ما شایسته‌ی زندگی بسیار بهتری هستیم نکبتی که پیرامون‌مان را گرفته است در شان و حد و اندازه‌ی تاریخ و فرهنگ و میزان رشد اجتماعی‌مان نیست. در صد سال گذشته از مشروطه تا کنون داریم برای آزادی و حق تعیین سرنوشت و عدالت اجتماعی مبارزه می‌کنیم و اکنون افق روشنی در پیش چشم‌مان گشوده شده است. پیرهایمان برای خاطر جوانانمان و جوانان‌مان برای تدارک دید سال‌ها خوش پایانی برای پیرانمان روز ۲۲ بهمن به خیابان می‌آیند و ارداه‌ی خود را برای داشتن زندگی بهتر در دنیایی بهتر به نمایش می‌گذارند. نه فقط برای خود که برای سعادت نوزاد دشمنمان به خیابان می‌آییم.

آیلا دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 22:57 http://moon30.blogsky.com

مهم اینه که دلت خوش باشه. امیدوارم به آرامشی که می خوای برسی

منو یادت میاد آیا؟!

آوامین سه‌شنبه 20 بهمن 1388 ساعت 00:53 http://www.mandelto.blogfa.com

چقدر تصمیم سختیه ها مستانه جان ... یهو دلم خواست نظر بدم اما خب نظر خاصی هم ندارم فقط میدونم آدم خوبه جایی کار کنه که دلش اونجا باشه ... هر چی دلت میگه گوش کن ... :)
یعنی من بالاخره واسه اولین بار اینجا نطقم باز شد !فکر کن ...نمی دونم چرا خودم یهو ذوق زده شدم و دارم از درد آی آی میکنم ...
موفق باشی ...امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری خوبیش اینه که می دونی مثل تصمیم واسه ازدواج نیست

مریم سه‌شنبه 20 بهمن 1388 ساعت 01:20 http://efazatemaryam.blogspot.com/

سلام دوستم .خواستم بگم با اینکه خیلی خوبه در کنار همسرت کار کنی ولی همیشه بی کاری رو در نظر داشته باشه .شرکت های خصوصی هر چه قدرم کله گنده با این اوضاع بازم ممکنه کله پا شن .اگر باهم یه جا کار میکنین . این اتفاق اگر خدایی نکرده بیفته ممکنه واسه هردوتون پیش بیاد .اون موقع شرایط زندگی کمی سخته .من نظرات دیگران نخوندم گفتم شاید این مساله مهم بشه این بود که کامنت گذاشتم

شمیم سه‌شنبه 20 بهمن 1388 ساعت 01:36

22 بهمن میریم توی خیابون تا نشون بدیم جمهوری اسلامی رو خیلی دوست داریم.میریم که یادمون بیاد اون جوونایی که جلوی تیر دشمن پرپر شدن عاشق خانوادشون بودن ولی جونشون رو دادن چون عاشق آرمان هاشون هم بودن .میریم تا جشن بگیریم رفتن محمد رضا وهزار فامیل پستش رو که چه بی شرمانه از بی حرمتی به امام حسین خوشحال شدن .حسینی که کشته اشک هاست. میریم تا بگیم ما عاشق پیر سفر کردمون هستیم.
ما میریم بگیم این حکومت رو با وجود کم وکاستی ها می خواهیم.همه میریم .اگه کسی برای دعوا میاد بیاد ولی اگه در خروش ملیونی مردم گم شد گله نکنه.

خودمم سه‌شنبه 20 بهمن 1388 ساعت 02:24 http://www.mandalayz.blogspot.com

من اگه بودم بین یه شرکت دولتی با یکنواختیه اکید و ... و البته نظامی و یه شرکت خصوصی با یه مدیر خلاق که کلی آشنا هم داره و نوپا هم هست و جاده ی پیشرفتش هم بازه و مهمتر از همه شوهرم هم اونجا باشه خب دومی رو انتخاب میکردم که البته خوشحالم همین انتخابو داشتی

زنجبیل سه‌شنبه 20 بهمن 1388 ساعت 05:17 http://gingerbanoo.persianblog.ir

منکه از قبل جز اون ده درصدی بودم که گفته بودم برو ! فکر کنم ! اره؟
ولی الان که گفتی شرکتتوت نظامی و اینهاس دیگه حتما برو ! واه واه ! ادم واسه این دولت هیچ کار نباید بکنه . حیف مغز تو نیست در اختیار اینها باشه
ولی از شوخی ذشته من یکی که آزادی و مهمتر از اون ازادگیمو به احدی نمیفروشم ! حالا اون احد میخواد پول باشه ، امکانات باشه ، مزایا باشه یا هر کوفت دیگه ای!
خوب کاری میکنی میری . هیچم غصه حقوق مزایا و تغییرات و نخور . تو همون قدر که سخت تغییر میدی زود هم خودتو تطبیق میدی

دزی سه‌شنبه 20 بهمن 1388 ساعت 09:55


خیلی تصمیم خوبی گرفتی
موفق باشی
بع نظر منم آرامش از همه چیز مهم تره

ونوسی چهارشنبه 21 بهمن 1388 ساعت 08:46

مستانه نگو که توی صا ایران کار می کنی و میخوای ولش کنی

باشه نمی گم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد